مدرنیته ایرانی؛ تجربه ای افسرده
گفتگوی اختصاصی هامون ایران با دکترسوسن شریعتی
گفتگو از مجید نصوری
اشاره: دکتر سوسن شریعتی؛ محقق تاریخ و فلسفه و جامعه شناس معاصر ایرانی در گفتگویی مفصل با سالنامه بینارشته ای ارغنون هامون، به تحلیل تجربه مدرنیته ایرانی و تمایزهای آن با مدرنیته غرب پرداخته که در گزارشی کوتاه از این گفتگوی مفصل، بخشی از آن را در دوهفته نامه آوای هامون منتشر می کنیم. متن کامل این گفتگو را می توانید در نخستین شماره سالنامه بینارشته ای ارغنون هامون که در آذرماه ۹۷ منتشر خواهد شد، مطالعه نمایید.
هامون: تفاوتهای آغازین مدرنیته در غرب با شروع تجددخواهی و مدرنیته در شرق و خاورمیانه در چیست؟
سوسن شریعتی: تفاوت مدرنیته ایرانی با آنچه که تجربه مدرن اگر بگوییم در چیست؛ فکر می کنم آن شادمانی تجربه مدرن در غرب و افسردگی تجربه مدرنیته در ایران است. یعنی شادمانی که می گویم انسان غربی در قرن شانزدهم و هفدهم که آغاز عصر مدرن است، با شادمانی و سرخوشی و امید پشت می کند به کلیسا، از انسان اعاده حیثیت می کند، از عقل سخن می گوید و بعد می رود و می رسد به قرن نوزدهم به قول ماکس وبر به افسون زدایی شدگی که افسون و افسانه ای وجود ندارد و بعد به تناقضات قرن بیستم می رسد.
ولی انسان ایرانی از همان اول هم باید تن به اعاده از حیثیت انسان بدهد و هم پیش به سوی علم، عقل و تکنولوژی و امثالهم برود. از آن طرف آگاه است که این مسیر را رفته اند و کثافات جنگهای جهانی و آشویتس درآمده است. به این معنی خصلت تراژیک پیدا می کند. از یک طرف این ضرورت که باید مدرن شد به معنای غربی کلمه، یعنی انسان به جای قدسی، تفکیک قدس و عرف، ایده به استخدام در آوردن طبیعت، ولی در عین حال می گوید این مسیر را رفته اند با ادعای انسانیت، آشویتس درست شد، با ادعای علم بمب اتم درآمد.
هامون: این به برخورد ما و نوع نگاهی که به تجدد داریم برنمی گردد، تمامی کشورهای همسایه مثل روسیه، ترکیه و افغانستان با ورود تجدد دچار بحران شده اند، در این بحران چه چیزی نهفته است؟ ایراد در حافظه تاریخی است یا در دیگری که به ما وارد شده است؟
سوسن شریعتی: قبل از هر چیز این خصلت پارادوکسکال خود مدرنیته است، یعنی مدرنیته محقق. یعنی آن چیزی که پست مدرن ها و فرانکفورتی ها و امثالهم منتقد آن می شوند؛ یعنی مدرنیته جوان. مدرنیته جوان دو خصلت را با هم داشت: یک مشخصه آن اعاده حیثیت از انسان است، تعریف امر یونیورسال (امر جهانشمول)، جدایی عرف از قدس، خروج از سقف کلیسا. ولی یک وجه دیگر هم داشت. مدرنیته محقق تعریفش از یونیورسال و امر جهانشمول، یوروسانتریک (اروپا-محور) بود. چه چیزی جهانشمول است، آن چیزی که من تعریف می کنم بنابراین همه را می خواست شبیه خود کند.
هامون: یک جور جزم گرایی داشتند؟
سوسن شریعتی: بله آنطور که بعدها پست مدرن ها و فرانکفورتی ها پروژه مدرنیته را نقد می کنند؛ یعنی پدیده تاریخی که بعد از قرن شانزدهم و هفدهم با آن روبرو هستیم. چند نقد می شود یکی از آنها؛ عقلانیت ابزاری مدرن است، همین درک مدرن ها تاریخی قرن شانزدهم و هفدهم از امر یونیورسال (جهانشمول) است. یعنی چه چیز یونیورسال است، آن چیز که شبیه من است. چیزی که شبیه من نیست؛ وحشی است و باید آنها را عمرانشان کرد.