عکس نوشت: شازده کوچولو

“آخ، شهریار کوچولو! این جوری بود که من کَم کَمَک از زندگیِ محدود و دل‌گیر تو سر درآوردم. تا مدت‌ها تنها سرگرمیِ تو تماشای زیباییِ غروب آفتاب بوده. به این نکته‌ی تازه صبح روز چهارم بود که پی برد...

سینما پارادیزو

توضیح پرونده ی سینمایی “هامون” پرونده ای در باب فیلم های سینمایی محبوب از دید فعالان هنری و جامعه مدنی استان بوشهر “سینما؛ امتداد بینایی و چشم انسان مدرن است.” (تاریخ سینمای ب...

درجستجوی ِ مهر

درنگی بر فیلم ِ خانه دوست کجاست؟ علی آتشی* «خانه دوست کجاست؟» اثر عباس کیارستمی، روایتی استعاره  یی از سفر عارفانه ی یک انسان در مراحل و منازل جهان درون است. این تفسیر، در پرتوی شعر سهراب  سپهری و رم...

در این شهر، فقط زخم هست که نفس می کشد!

یادداشتی بر فیلم “دشت گریان” اثر  تئو آنجلوپولوس اسماعیل حسام مقدم* النی به همراه گروهی از مهاجران تسالونیکی، پس ­از انقلاب ­اکتبر ۱۹۱۷ شوروی به یونان کوچ می کند، او تنها مهاجری هست که بی...

جهان ِ بدون دیالوگ

درنگی بر جهان ِ سینمایی “کیم کی دوک” و فیلم “pieta“ محمدرضا محمدزادگان*   “هر کس سینما را دوست دارد، زندگی را دوست ندارد” فرانسوا تروفو کیم کی دوک (Kim Ki-Duk) کار...

انتقاد، نخستین گام در راه توسعه و سازندگی است...

درنگی بر کتاب «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت»، اثر دکتر کاظم علمداری حسین پاپری کتاب « چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت » اثر دکتر علمداری، توسط نشر توسعه بارها به چاپ رسیده و یکی از آثار مهم و بر...

با بیست دهان سخن گفتن

اسماعیل حسام مقدم: مساله فرهنگ و هویت انسان معاصر به مثابه ی امری پیچیده در هزارتوهای این کتاب سرگردان شده است. داریوش شایگان؛ فیلسوف و اندیشمند ایرانی در ابتدای قرن بیست و یکم و در دوران پسایازده سپ...

کار به مثابه ی فراغت، فراغت به مثابه ی هیچ...

فاطمه جعفری کسانی که با آثار حسن قاضی مرادی، آشنا باشند به نگاه تحلیلی – انتقادی ایشان در پرداخت آسیب شناسی اجتماعی و رفتارشناسی مردم ایران واقف اند. حسن قاضی مرادی در این حوزه کتابهای تحلیلی فراوانی...

پرواز بر فراز هامون

(درنگی بر حضور شهروند در جامعه ی مدنی) رضا شبانکاره “هامون: چیست؟ چرایی و ضرورت ِ حضور هامون در مطبوعات. در فرهنگ سخن، “هامون”، زمین ِ هموار و بدون ِ پستی و بلندی، صحرای بی آب و علف...

پاتوق: در گرد و غبار قهوه خانه ها

ناصر فکوهی واژه پاتوق ( که نگارش دقیق آن پاتوغ است) ریشه در فرهنگ مردمی دینی، محلی و شهری ایران دارد و به محل تجمع طرفداران یک گروه کنشی – فکری در اطراف «علم» یا «بیرق» ی خاص اطلاق می شده است ک...