موضوع شهروندی برخلاف قدمت دیرپای ان در ادبیات اجتماعی و فلسفی کشورهای غربی و به خصوص اروپا، تجدید حیات خود را تا حدود زیادی مدیون تحولات سیاسی ـ اجتماعی اخیر در دنیای غرب است. افزایش مهاجرت فرامرزی، تکثرگرایی قومی، دینی و فرهنگی در کشورهای غربی و برنامه ریزی جهت اتخاذ رویه های استاندارد در سیاست گذاری برای ادغام گروه های قومی اقلیت در غرب بویژه اروپا، تضعیف تسلط مطلق دولت های ملی و رشد روز افزون تشکل های مدنی و فضای عمومی در این کشورها از جمله زمینه های مؤثر بر این تجدید حیات است. جدا از زمینه های ساختاری ورویکردهای سیاسی به موضوع جامعه مدنی و شهروندی، جوانان بطور سنتی گروهی مسئله ساز و نیز آسیب پذیر تلقی شده اند که این امر هرگونه سیاست گذاری برای ادغام اجتماعی آن ها را با ملاحظات خاصی همراه می سازد. اهمیت و حساسیت ویژه ادغام جوانان به عنوان یک مقوله اجتماعی، موضوع مطالعات و تحقیقات مختلف جامعه شناسی بوده است که در آن ها به خرده فرهنگ های جوانان توجه شده است. (آلات و نبسون ـ ۱۹۹۱).
*جوانان ـ تعاملات و مشارکت
*جوانان و مشارکت سیاسی
تحقیقات جدید در موضوع مشارکت سیاسی جوانان، عموماً آن ها را نیرویی محافظه کار تلقی می کند. افزایش حالت انفعال و فاصله گیری انتقادی سیاسی ـ اجتماعی جوانان در غرب، به لحاظ سنتی معلول اطلاق برچسب (برانداز) به فعالیت ها و خرده فرهنگ های انان بوده است. در این کشورها، تمایل عامه ی جوانان به خودابزاری و مشارکت سیاسی فعال، اغلب بهانه ای برای فعالیت های اعتراض آمیز آنان بوده است. شاید در چنین لحظات بحران شدید در مشروعیت یک نظام سیاسی است که جوانان می توانند مانند یک نیروی جدید برای تغییر و میدرن شوند و تأثیرات سیاسی عمیق بر جای گذارند.بی علاقگی جوانان به احزاب سیاسی، معلول عدم آگاهی و شناخت جوانان نسبت به مسائل سیاسی و نیز انفعال و بدگمانی است که در میان آن ها وجود دارد.
*جوانان و مفهوم سبک زندگی
سبک های زندگی، الگوی کنشی هستند که افراد را از یکدیگر متفاوت می سازند و جزیی از زندگی اجتماعی روزمره دنیای مدرن به حساب می آیند. (شانی ـ ۱۹۹۶) بر این اساس، فرهنگ را می توان سبک زندگی کل افراد یک جامعه تلقی کرد. آنچه سبک زندگی ا از مفاهیمی همچون طبقه اجتماعی و عناصر تشکیل دهنده آن جدا می کند، توجه به تفاوت های اجتماعی این گروه های مختلف است که بیشتر بر خاسته از روش های استفاده منابع می باشد تا روش های کسب آن. سبک ها به عنوان شنیده های زندگی متفاوت و در نتیجه قابل شناسایی، اغلب پاسخ هایی کارکردی به نوگرایی، دنیایی شدن و از دست رفتن معنایی که با اعتقادات دینی همراه است، تلقی می شوند.اعتقاد بر این است که در جامعه مدرن افراد از سبک های زندگی استفاده می کنند تا به شناسایی، تعریف و تمایز هویت های خاص اجتماعی خود بپردازند.انتخاب سبک زندگی گاهی نیز متأثر از جهت گیری عمده ای است که افراد در هویت یابی خویش از ان بهره می گیرند.سبک زندگی از متغیرهای زمینه ای مانند: جنسیت، مکان زندگی و سن هم تأثیر می پذیرد. در کنار این متغیرها، عوامل تاریخی و ساختاری نیز قابل طرح هستند، که از جمله ان ها می توان به هویت و ارزش هایی که فرد پذیرفته و درونی می سازد اشاره کرد.بدین ترتیب، انتخاب سبک زندگی تا حدود زیادی مدیون تغییر نوجوانان و جوانان از دنیای اجتماعی خود و نحوه ارتباطی است که با آن برقرار می کند.
*تیپ شناسی سبک های زندگی:
با الهام از تیپ شناسی بوردیو و مراحل پنجگانه تیپ شناسی و با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی و اجتماعی خاص جامعه ایران، محورهای هشت گانه برای انتخاب اشکال برجسته و تماشایی فرهنگ جوانان در نظر گرفته شد.
الف ـ جوانان سیاسی؛ علاقه و مشارکت و تیزبینی سیاسی دارند.
ب ـ جوانان مذهبی؛ در دو گروه سنتی و غیر سنتی پای بندی آشکار به احکام و مناسک دینی
ج ـ جوانان هنری؛ اشتراک ایشان، علاقه به مقوله عام هنر می باشد.
دـ جوانان با توانایی های بالای تحصیلی و حرفه ای به پیگیری جدی راه کارهای شغلی و تخصصی
هـ ـ جوانان خوش گذران و مصرف گرا به اهمیت دادن به اوقات فراغت و دارای جایگاه بالای اقتصادی
و ـ جوانان بی هدف و مستعد برهکاری؛ هم از میان طبقات مرفه و هم طبقات محروم ـ دارای اعتقاد به نفس پایین
زـ جوانان ورزشی؛ ورزش نقش مهمی در هویت یابی فردی و اجتماعی ایشان دارد.
ح ـ جوانان بدون گرایش قومی به سبک و خرده فرهنگ به گرایش های غالب در میان ایشان وجود ندارد.
*مفهوم سازی از شهروند:
شهروند، به عنوان یک ارزش، یک پایگاه و یک رابط اجتماعی، پدیده ا است که نیازمند عضویت و مشارکت بر اساس هنجارهای عام گرایانه در یک جامعه مدنی می باشد.فرهنگ شهروندی محصول محیط نهادی و کیفیت روابط فردی و اجتماعی اعضای یک جامعه به شمار می آید. آشنایی با حقوق و وظایف شهروندی ـ باعث افزایش احساس مسئولیت اجتماعی ـ اعتقاد پذیری و تعهد مدنی جوانان مؤثر خواهد بود زیرا تعهد مدنی بر توازنی که جوانان بین نفع فردی و نفع جمعی قائل هستند استوار می باشد. به عبارت دیگر سهیم دانستن خود در سرنوشت و ملاحظه اخیر. جمعی برای منافع کشور یا بهبود جامعه، معرف تعهد مدنی به شمار می آید و دراین زمینه اولویت ها، علایق و اهدافی که جوانان برای آینده خود ترسیم می کنند تعیین می کند که آنان تا چه اندازه نفع خود را با نفع عمومی یکسان می دانند.
*وظایف و حقوق شهروندی
مفهوم شهروندی بر توازنی از حقوق و مسئولیت ها دلالت دارد. حقوق محدود شهروندی در جامعه ایران، جوانان را نسبت به حقوق شهروندی کم توقع ساخته است جوانان بیش از انکه با حقوق اجتماعی و فرهنگی خود به عنوان شهروند آشنا باشند. بیشتر وظایف شهروندی را خوب درک کرده اند.
*علاقه به مشارکت:
مشارکت اجتماعی در سطوح مختلف، در ساختن هویت مدنی جوانان نقش مؤثری ایفا می کند. انضباط گروهی رسیدن به اهداف مشترک را تسهیل می کند. به علاوه مشارکت اجتماعی این فرصت را به جوانان می دهد تا ثمره تلاش های مشترک و مبتنی بر همکاری خود را درک کنند. در سطح وسیع تر نیز تجربه فعالیت و کار داوطلبانه در اجتماع، جوانان را به نظام بزرگ تر سیاسی پیوند می دهد. (فلانگن و همکاران، ۱۹۹۷)
مشارکت اجتماعی فرصتی برای آشنایی و ابراز عقیده نسبت به جامعه ـ دخالت اجتماعی سیاسی و جهت گیری و نوعی حساسیت اجتماعی نسبت به جامعه بوده است.
*سهم جوانان در تغییرات اجتماعی:
محدودیت های ساختاری مثل نهادینه نشدن ارزش مشارکت و کار گروهی، احساس ناامنی اجتماعی و ابهام نسبت به آینده، عده ای از جوانان را به دنبال کردن پروژه های فردی در برنامه ریزی زندگی خود تشویق و هدایت می کند و بسیاری نیز فرصت های چندانی برای خود قائل نیستند. نداشتن در بازآفرینی اجتماعیِ مدل رفتاری و اجتماعی که جوانان بدان علاقمند هستند احساس درماندگی و حاشیه نشینی ان ها را تقویت خواهد کرد.
*جوانان و عرصه عمومی:
گروهی، علت بیگانگی و فاصله اجتماعی در میان جوانان را سیاسی شدن مفرط و ابزاری شدن سیاست و حتا مشارکت اجتماعی دانسته و بیان می کنند که چنین فضایی علاوه بر کم کردن مشارکت اجتماعی و سیاسی جوانان، تحمل اجتماعی ان ها نسبت به یکدیگر را نیز کاهش می دهد.محدودیت ها و مشکلاتی که جوانان در جامعه مشاهده و به آن اشاره می کنند بیانگر نگرش ان ها نسبت به جایگاه و نقش خود و نیز هویت یابی اجتماعی انان است.از طرفی شکاف بین عرصه خصوصی خانواده و عرصه عمومی جامعه برای جوانان بسیار دارای اهمیت می باشد. می توان محدودترین نقش شهروندی و حقوق و امتیازهای اجتماعی را مربوطه به دختران جوان دارای جایگاه پایین اقتصادی دانست برای این جوانان مبارزه و تلاش برای کسب استقلال، همواره تنش در روابط خانوادگی و در مواردی انزوای اجتماعی را به دنبال دارد.
*استقلال طلبی و فردگرایی:
برخی جامعه شناسان، سیاست هویت را در جامعه مدرن، معطوف به ابزارهای تفاوت های فردی می دانند که افراد عامدانه و با رضایت به آن پای بند می مانند. (گیدنز ـ ۱۹۹۰)در تصور آنان، فردگرایی برجسته ترین ویژگی است که در گذار به بزرگسالی مؤثر است. با اندکی تأمل می توان چنین استنباط کرد که برجسته شدن فرآیند سهم فردگرایی در پروژه هویت یابی جوانان ایرانی، نه تنها معرف راهیابی عنصر استقلال طلبی ـ به عنوان یک متغیر روان شناختی ت در شخصیت افراد است، بلکه هم چنین نشانگر استقبال روزافزون آن ها از فردگرایی به عنوان یک ایدئولوژی نیز به شمار می آید.