گفت و گوی هامون با مسعود ماهینی، کارتونیست و کاریکاتوریست جنوبی
به بهانه ی برگزاری نمایشگاه سرزمین عجایب
هامون، رضا شبانکاره:
مسعود ماهینی، کارتونیست و کاریکاتوریست بوشهری از تاریخ پنجم تا یازدهم اسفند ماه ۹۱، نمایشگاهی به نام “سرزمین عجایب” در گالری حوزه ی هنری بوشهر برپا کرد که با استقبال زیادی از سوی مخاطبان خود همراه شد.سرویس جامعه ی مدنی “هامون”، تصمیم گرفت برای معرفی بیشتر این هنرمند و کارهای او، گفت و گویی با مسعود ماهینی، خالق نمایشگاه سرزمین عجایب انجام دهد. شورای نویسندگان هامون در عصر ِ روز ِ یکی از روزهای آخر سال، ضمن دیدار از نمایشگاه یاد شده در بوشهر، گفت و گویی با ماهینی انجام دادند. لازم به یادآوری است، حدود شش اثر از آثار ماهینی با ممیزی، از کارهای ارایه شده نمایشگاه حذف شد.
هامون: مسعود جان با توجه به تم مایه های اجتماعی و سیاسی کارهای تو در سال های اخیر، به گمان تو کارتون و کاریکاتور چه نقش مدنی و اجتماعی دارد؟
ماهینی: کاریکاتور توی همین چند برهه یی که ما باهاش درگیر بوده ایم از دهه هفتاد به بعد، به گمان من از بعد اطلاع رسانی و آگاهی بخشی اش، رسالت خود را انجام داده است. اما خب نمی شود از هنر کاریکاتور به عنوان یک عامل تحرک بخشی در راستای آگاهی مردم به ویزه قشر عامه ازش استفاده کرد. شاید خیلی یک کاریکاتور رو سر سری ببنیند، یا به دلیل عدم سواد بصری و ذایقه ی پایین هنری، کم باشد. هم چنین به دلیل معذوریت ها و محدودیت هایی که بوده، که تا الان در دسترس همه نبوده است. حالا از برهه یی که توی نشریات باب شده بود که صفحه یی یا ستونی به کاریکاتور اختصاص بدهند یا در صفحات آخر یک ستون کاریکاتور وجود داشته باشد، کم کم خودش باعث شد تا قشر عام با آن آشنا شوند. اما همون لحظه یی که کاریکاتور شدت تاثیر دارد یا نشریه یی که از چاپ کاریکاتور حمایت می کند، امکان دارد با گرفتن آگهی در صفحه ی آخر، به سادگی ستون کاریکاتور را حذف کند. بابت همین اندازه که کاریکاتور می تواند تاثیرگذار باشد، به همون اندازه هم می تواند، مورد مغفول قرار گیرد و نتونه اون تاثیرگذاری رو که توانایی اش رو داشته باشه، را انجام بدهد.
با توجه به آگاهی که خودم از روند وضعیت انتشار کاریکاتور در نشریات و عواقب بعد از انتشار آن سراغ دارم، این است که یه سری کاریکاتورهایی تو نشریات چاپ شده یا اعتراض هایی به اون شده یا صرفن به خاطر چاپ کاریکاتوری، اون نشریه به طور کامل به محاق توقیف رفته است. و این معضل به گمان ام به دلیل همون ضعف و سواد کم بصری است، متاسفانه به همین دلیل کاریکاتوریست چون باید در کوتاه ترین زمان ممکن، پیام اش رو به مخاطب و یا قدرت برسونه، حالا اگر درک کافی از وجه بصری کاریکاتور وجود نداشته باشه، باعث سو تفاهم هایی می شود. برخی به شوخی می گویند ” تا حالا هر چی نشریه بوده کاریکاتوریست ها باعث توقیف اش شده اند”، به گمان بخشی از این مشکل و همه اش هم نه، به دلیل کم بودن اطلاعات از هنر کاریکاتور و نبود فرهنگ سازی کاریکاتور در جامعه است.
هامون: توی صحبت هات اشاره کردی به نخبه بودن هنر کاریکاتوریست، آیا این چقدرش به دلیل نبود فرهنگ سازی کاریکاتور است و به گمان تو حوزه ی جامعه ی مدنی و مطبوعات تا چه میزان در ارتقا ذایقه هنری مخاطبان کاریکاتور می توانند نقش ایفا کنند؟
ماهینی:این قدر ها هم منظور من نبود که لزومن کاریکاتور یک هنر نخبه است. اما در راستای ذایقه هنری مخاطب و یا سواد بصری اون به گمان ام اگه نشریات همون طور که به انتشار خبرهای حوادث می پرداختند،می توانند به عنوان مثال با اختصاص صفحه یی به کاریکاتور، طرح، کارتون و …. کسانی که در این زمینه دارند زحمت می کشیدند و فعالیت دارند، یه آموزش هایی درباره ی درک هنری و سواد بصری از کاریکاتور و کارتون به مخاطب ارایه دهند، قطعن این امر از خیلی از سوتفاهم ها ممانعت به عمل می اورد و صرفن از یک کاریکاتوریست به عنوان یک عنصر مخرب یاد نشود.
به عنوان مثال اگر کاریکاتوریستی، طرح یه نون رو بکشه، خیلی سیاسی نشه، یک خواسته ی مدنی است. مثلن اگه می گیم نفت داریم، گرسنه ایم، یک چیز معمول و مدنی است. اینقدر سیاسی نیست که این جوری بهش زوم بشه، یا توی نشریه چاپ نشه یا توی نمایشگاهی حذف بشه و باعث تعطیلی شود. این به کار هنری به شدت صدمه می زند.
هامون: حالا این بحث تاویل پذیری از یک متن – یک اثری هم به مثابه ی یک متن- به عنوان یک کارتونیست و کاریکاتوریست، چه حد مقوله ی تاویل پذیری از یک کار هنری برات مهم هست و توی جامعه ی سیاست زده ی ما، چه قدر امکانش هست که هنرمند به سمت کارهای خلاقانه و تاویل پذیر کشیده بشه؟
ماهینی: زیاده، اگر ما بخواهیم از صبح بلند بشیم، سوژه های زیادی هست برای کار کردن. ولی چه سوژه یی را کار کنیم؟ چه طوری کارش کنیم؟ همه ی این ها باعث خلاقیت هنرمند می شه و به همون اندازه هم باعث خودسانسوری هنرمند می شه، چون هنرمند این دغدغه را هم داره که اثر چه جوری کار بشه، که اثر بتونه توی نشریه چاپ بشه، توی جشنواره بتونی شرکتش بدی، توی نمایشگاهی حضور داشته باشه و همزمان بتونی نشون بدی که هم مشکل داریم و هم نشون بدیم که مشکل نداریم! در چنین شرایطی کارکردن سخت است. در کاریکاتور موضوعی، وجه عمده ی کار هنرمند “انتقاد” است، ولی وقتی من دارم روی موضوعی کار می کنم، مرتب ام ذهنم درگیر این است که چه جوری کار را انجام بدم، که هم مجوز بگیره، ممیزی نشه، و همه ی کارا تایید بشه که بشه همه ببین و مشکلی هم پیش نیاد. اما اگر بخای مستقیم صحبت کنیف چون اصل کار کاریکاتور مطبوعاتی است که در کوتاه ترین زمان ممکن، پیام را برسانی، اما نمی شه.
هامون: به نظر شما این مشکل خاصه ی جامعه ی ماست، یا توی جوامع دیگر هم هست؟
ماهینی: نه همه جا هست. هر جا که ممیزی هست، این نکته وجود دارد. به هر حال محدودیت هر جا باشه یه سری طنزها خواه ناخواه ازش بیرون میاد. مثلن توی همین نشست های دوستانه و اجتماعی، بیشتر جوک های جنسی و سیاسی بیشتر رواج دارد و خیلی ها هم ازش لذت می بریم، اما اگه چیز معمولی و روتین باشه ازش لذت نمی بریم. مثلن توی جامعه ی دیگه بخشی از فیلم های خارجی می بینیم که خیلی توش خشونت و کشته و کشتار می بینیم یه سری اتفاقات تخیلی و کشته و کشتار راه می فته و و شاید هم تخیلی باشه؛ به گمان خودم تو چنین جامعه یی، چون بسیار حالت آرامش و ریلکس وجود دارد، اصلن نیاز هست که چنین هیجان و شوری ارایه بشه.
هامون: تعریف کوتاهی می تونی از کاریکاتور ارایه بدی؟
ماهینی: کاریکاتور بیشتر به روی اغراق ها متوجه هست و بیشتر روی شخصیت های حقوقی، حقیقی و سیاسی انجام می شه و در لغت به معنای اغراق از طریق مبالغه با حالت شوخ طبعی آمده است.
هامون: توی نمایشگاه جدیدت با نام “سرزمین عجایب”- که این گفت و گو هم به بهانه ی برگزاری همین نمایشگاه، باهات انجام گرفته- چه موضوعات و یا چه چیزهایی باعث الهام بخشیدن برای خلق این آثار شد؟
ماهینی: یک سری اتفاقات عجیبی هست که برای ما کلن قابل هضم نیست؛ نه این که قابل هضم نیست، بل که اتفاقاتی می افته که مجبور هستیم اون ها را هضم کنیم در طول روز! امروز صبح بلند می شیم، فلان قیمت چیزی بی خود و بی جهت، معلوم نیست از کجا شکل گرفته، می ره بالا. یا یه چیزی نایاب شده … مثلن مرغی رو که چند روز پیش خیلی راحت می رفتیم توی مغازه، برامون پاک می کردند، جدا می کردند، یهویی چی میشه که سه روز دیگه می آی خیابون می بینی برای همین “مرغ” صف گرفته اند؟! یا دلار یهویی دوهزار تومن روش میاد و…
همه ی این ها در این مدت باعث شده که در کنار چیزهای دیگه یی قرار بگیره، که حالا نمی شه روش صحبت کرد؛ و باعث شده عنوان مجموعه ی این کارا رو “سرزمین عجایب” بذارم.
هامون: یعنی رسالت و هدف یک کاریکاتوریست رو، زوم کردن روی این رخدادها و مشکلات می دونی؟
ماهینی: آره توی یک جهان و جامعه یه اتفاقاتی می افته و بهترین حالتش، نمودش توی یک کاریکاتور و کارتون هس. و تو بتونی توی یک تصویر یا کارتون در مورد این ها حرفت رو بزنی. حالا طنزش به جدا، یک سری واقعیت هایی هست که توی جامعه اتفاق می افتد. حالا نه تنها کاریکاتوریست، بل که هر هنر مند دیگه یی، مثل نقاش، فیلم ساز … یا نویسنده ایجاب می کنه که روی حول این سوژه ها و اتفاقات کار بکنه.
هامون: حالا به غیر از این مواردی که گفتی، آیا توی جاها و فضاهای دیگه، با صورت دیگری از کاریکاتور رو به رو هستیم که به طور مثال وجهی از کاریکاتورمعناگرا، کاریکاتور نخبه گرا و … را به ما نشون بده و ما کمتر اونها را دیده باشیم؟
ماهینی: از موقعی که وارد کار ِ کاریکاتور- به خصوص کار ِ کاریکاتور ِ مطبوعاتی – وارد شدم، بیشتر دغدغه ام این بوده که در کاریکاتور مطبوعاتی، توی کمترین زمان ممکن اصل و متن موضوع رو به مخاطب نشون بدیم و القا کنیم.حالا هم می شه یه وقت بیست ثانیه یی براش در نظر گرفت، که بتونیم در این زمان پیام اصلی را انتقال بدیم. این قدر دغدغه های فکری مردم زیاد شده، به دلیل معضلات و مشکلات اقتصادی، که دیگه نمی تونه مخاطب، حتا اگه دلشم بخاد، نمیتونه این قدر روی یک کاریکاتور فکر کنه. به گمانم توی این برهه امکانش نیست که به سمت و سوی کاریکاتور نخبه گرا و روشنفکری بریم. نمی گم نبوده و نیست، زمانی بوده افرادی مثل اردشیر محصص و داود شهیدی رو باعث و بانی کاریکاتور روشنفکری می دونند، ولی الان این هنرکاریکاتور نخبه گرا و روشن فکری بر نمی تابد … الان نیاز هست که توی کاریکاتور، رک و ساده و البته به کسی بر نخوره، حرفات رو بیان بکنی. متاسفانه توی جامعه ی ما سیاست، تعریف نشده است، حتا تو اگر مطالب مدنی و صنفی داشته باشی، برچسب سیاسی می خوری.
هامون: چه مسایلی باعث شد به کار کاریکاتور متمایل بشی و فکرمی کنی چه مطبوعاتی، فرهنگ کاریکاتور رو در نشریات بوشهر توسعه دادند؟
ماهینی: حالا زمانی که من شخصن وارد کار کاریکاتور شدم، هم زمان بود با گسترش مطبوعات محلی بوشهر و فضا هم خیلی بیشتر باز بود، و به نوعی فرهنگ روزنامه خونی و رفتن مطبوعات به خونه ها، باعث شد به کاریکاتور مطبوعاتی بیشتر گرایش پیدا کنم، چون می دیدم کاریکاتورم می تونه دیده بشه، کارت چاپ می شه و کلن مطبوعات بوشهر هم استقبال کردن، اگر صفحه ی کاریکاتوری درش نبود، اما حداقل ستونی به کار کاریکاتور اختصاص می دادند، مثل ِ نشریات: آوای بهارستان، اتحاد جنوب، نصیر بوشهر، بیرمی.
هر چند به لحاظ بُعد مالی حمایت نکردند، اما چون به لحاظ بُعد روحی و روانی اهمیت می دادند و حمایت می کردند، برای خود من حایز اهمیت است.
هامون: اگه بخوای به خوانندگان این گفت و گو، کاریکاتوریست های محبوب ات رو معرفی کنی و دعوت کنی که کارهاشون رو دنبال کنندف کی ها رو پیشنهاد می دی؟
ماهینی: مانا نیستانی، توکا نیستانی. و کارتونیستی هم هست از کشور کوبا به نام “آرس” پیش نهاد می دم کاراشون رو دنبال کنند.به گمانم مانا نیستانی، یک سرچشمه ی خلاقیت است.یعنی به لحاظ موضوع و اتفاقاتی که توی جامعه ی جهان به خصوص ایران می افته، همیشه حرف اول رو می زنه، همه می تونند ازش درس بگیرن، هم به لحاظ خلاقیت و هم کار تصویر سازی.