مهدیه امیری: درک و دریافتی گنگ و مه آلود از کلمه ی “شهروند” در جامعه ی حال حاضر ما وجود دارد. این کلمه قرائتی غریب و به دور از شناخت را در ذهن های مردم تداعی می کند.
درست این است که، با پیشرفت در علم و فناوری و گسترش اطلاعات در زمینه های مختلف در طی چندین سال اخیر، کلمه ی شهروندی نیز در بین شهروندان بسط و گسترش یابد و ماهیت تفکر شهروندان را دگرگون کند و مردم، به درک درستی از کلمه ی شهروند و حقوق و مزایای آن برسند؛ ولی چنین موضوعی همچنان در بین شهروندان گنگ باقی مانده و با بر زبان آوردن آن علامت های سوال زیادی در افکار عمومی نقش می بندد.
بسیاری از چیزها در جامعه، بستگی به این دارد که به کلمه ی شهروند با چه دیدی نگاه و پس از آن برخورد می شود.
متاسفانه، در جامعه ی حال ما، خصوصا در جنوب کشور، مردم شناخت زیادی از واژه ی شهروند ندارند و به دلیل شناخت اندک، قادر به دفاع از حقوق اصلی خود نیستند و در نتیجه سکوت اختیار کرده اند. در این گزارش سعی بر این است که شهروندان با کلمه ی شهروند و حقوق و مزایایی که از آن ها تا حدودی بی خبر می باشند؛ آشنا گردند.
شهروند و حقوق شهروندی
بالطبع، یک شهروند یک عضو رسمی یک شهر، ایالت یا کشور است. این تعریف حقوق و مزایا و نیز وظایفی را به شهروند متذکر می شود که در قانون از آن یاد شده است.
“تاریخچه شهروندی به زمانی باز می گردد که افراد با برخورداری از یکسری حقوق از سوءاستفاده های حکومت ها، بخصوص نظام های استبدادی که آزادی را مورد تهدید قرار می داد رهایی یافتند و توانستند بطور مستقیم یا غیرمستقیم در انتخابات و اداره حکومت مشارکت کنند و نهایتا از حقوقی بهره مند شوند که تداعی گر دموکراسی اجتماعی یا دولت رفاه است.
شهروند در ادبیات فارسی و حقوقی ما سابقه چندانی ندارد. در ایران تا قبل از مشروطیت به جای این واژه از کلمه رعیت و رعایا استفاده می شد. به عبارت دیگر در سلسله مراتب نظام اجتماعی ، مردم ، رعیت پادشاه و تابع و فرمانبردار او تلقی می شدند. بعد از مشروطیت حتی پس از تصویب قانون مدنی ، افراد جامعه ایرانی از دیدگاه حقوقی ، تبعه دولت ایران معرفی می شدند. یعنی ایرانیان به عنوان تبعه باید تابع دولت متبوع خود باشند.
به ظاهر اولین فرهنگ فارسی که کلمه شهروند را در خود جای داده است فرهنگ فارسی امروز است (فرهنگ فارسی امروز، تهران ، نشر کلمه ، ۱۳۷۳). که در آن ، این تعریف ارایه شده است : کسی که اهل یک شهر یا کشور باشد و از حقوق متعلق به آن برخوردار باشد.
مفهوم شهروندی در بعد اجتماعی ایده یی است که در اروپای غربی زاده شد و در قرن شانزدهم همزمان با فراگیر شدنش انتشار یافته است . قبول حقوق و وظایف قا نونی و سیاسی ناشی از جایگاه شهروندی بنیاد اصلی و ایده اساسی این مفهوم است . بعدها در قرن بیستم ظهور مفهوم «حقوق اجتماعی » مضمون شهروندی را گسترش بیشتری داد و برخورداری از حداقل رفاه مانند، حق داشتن سرپناه و حداقل معیشت و نظایر آن به حقوق شهروندان اضافه شد و در طی زمان مفهوم «شهروند اجتماعی » سر بر آورده است.
منظور از حقوق اجتماعی برخورداری از خدمات اجتماعی ، بهداشتی ، آموزشی ، تامین اجتماعی و غیره است . بدین سان مفهوم شهروندی دیگر خصلت صرفا حقوقی و سیاسی ندارد، بلکه مضمون اجتماعی و اقتصادی نیز یافته است.”۱
زنجیره ای از روابط متقابل دولت و شهروند وجود دارد که هر یک موظف به انجام آن می باشند. مثلا مسئولیت های فردی که یک شهروند در جامعه موظف به انجام آن می باشد شامل: رای دادن، خدمت در ارتش، احترام به قانون و دیگران، پرداخت مالیات و…. می باشد. متقابلا دولت نیز وظایفی شامل: خرج نمودن مالیات و عوارض دریافتی توسط بخش های دولتی جهت ارایه خدماتی نظیر حفاظت از جان و مال و حقوق و امنیت شهروندان،
بهداشت و سلامتی، آموزش، نگهداری، تعمیر و ساخت جادهها، بزرگراهها و خیابانها و راه آهن، حفاظت و نگهبانی از منابع طبیعی، جنگلها و محیطزیست، حفاظت از پساندازها، با بازرسی از بانکها و ضمانت حسابهای بانکی و کمک و جبران خسارات : در موارد پیش بینی نشده مانند سیل، زلزله و خشکسالی و… را عهده دار می باشد.
بر اساس گفت و گوهای صورت گرفته با تعدادی از شهروندان برازجانی در خصوص کلمه ی شهروند و تعامل شهروندان با دولت، متاسفانه؛ تعداد زیادی از شهروندان با این کلمه و وظایف خود و دولت آگاهی زیادی نداشته و حتی این کلمه برای بعضی به صورت علامت سوالی مطرح می شد که واقعا در جامعه ی ما شهروند به طور خاص دارای کاربرد می باشد؟! این عدم اعتماد حتی نسبت به کاربرد این کلمه در جامعه، می پذیرد که، دولت و خصوصا نهادهای فرهنگی از قبیل آموزش و پرورش، شهرداری، فرهنگ و ارشاد و سازمان تبلیغات به فکر برگزاری جشنواره ها ، مراسمات و کارگاه های آموزشی جهت معرفی بیشتر کلمه ی شهروند و ایجاد اعتماد مردم نسبت این کلمه و کاربرد آن در جامعه بپردازند.
یکی از شهروندان برازجانی در خصوص کلمه ی شهروند گفت: “به نظر من اول از همه، شهروند به کسی اطلاق می گردد که در فضای شهری، مشارکت داشته باشد. همچنین فضای شهری حول محور شهروند بوجود آمده و این فضا می تواند شامل معماری، خیابان ها، قوانین، تجارت و…. باشد. یعنی در ابتدا محوریت با شهروند است سپس دولت. ”
آموزش شهروندی
همانگونه که در قسمت بالا اشاره شد، شهروندان با واژه ی شهروند آشنایی زیادی ندارند و در چارچوب ذهنی آنها شناخت و درک این واژه و به کار بردن آن نیاز به آموزش در دوره ها و دسته های گوناگون می باشد.
در این باره اتکای شهروندان جدای از مطالعات خود باید بر مبنای آموزش هایی باشد که دولت به آنها ارایه می نماید.
یکی از شهروندان برازجانی در خصوص آموزش شهروندی گفت: “متاسفانه آموزش های اساسی و کاربردی در این زمینه در شهر برازجان انجام نگرفته و حتی تحصیل کرده ها نیز با وظایف دولت و شهروندان در این خصوص آشنایی چندانی ندارند.
وی افزود: دولت باید در مدارس و دانشگاه ها به صورت تخصصی به آموزش دانش آموزان و دانشجویان بپردازد تا این کلمه در بین خانواده ها نیز رسوخ پیدا کرده و تمامی مردم در قشرهای مختلف جامعه با این کلمه آشنایی پیدا کنند و از وظایف خود و دولت آگاهی یابند تا توان درک صحیح وظایف خود را داشته باشند.”
آموزش شهروندی این امکان را برای شهروندان ایجاد می کند که در جامعه به صورت فعال، آگاه و مسئولیت پذیر حضور پیدا کنند و این که، چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسئولیتهایشان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ نمایند.
لازم به ذکر است که در کشورهای توسعه یافته مفاهیم شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده میشود و دولت نیز آموزشهای لازم را در اختیار والدین و معلمان قرار میدهد.
آموزش های صورت گرفته باید در حدی باشد که شهروند حتی به فضای خصوصی خود نیز آگاهی کامل داشته باشد و این امکان را ایجاد کند که تفکیکی بین فضای عمومی و خصوصی یک شهروند را برای وی مشخص باشد و این که آیا این فضا می تواند مختص خود او باشد یا دیگری نیز اجازه ی ورود به آن را دارد؟ برای شهروندان این مشخص باشد که شخص، اشخاص، و … به حریم شخصی یک شهروند احترام بگذارند و در آن صورت است که کلمه ی شهروند به صورت کامل توانایی بیان در ذهن های یک شهروند را دارد.
یکی از شهروندان برازجانی در خصوص حیطه ی شخصی یک شهروند گفت: ” نه تنها در برازجان بلکه در اکثر شهرهای ایران حقوق شهروندی در خصوص حریم شخصی به طور کامل رعایت نمی شود؛ چرا که مثلا برای پیاده روی در برازجان، شما به حوزه ی شهری وارد می شوید ولی پیاده روی مناسبی، جهت پیاده روی در شهر وجود ندارد و این حریم شخصی که نیازمند می باشید به دلیل این مشکل با تداخل عواملی که مورد علاقه ی یک شهروند نمی باشد مواجه می شود و ناخواسته تداخلی در حریم شخصی ایجاد می شود و این اختلال باعث می گردد که این احساس به وجود بیاید که در ساده ترین سطوح حتی یک پیاده روی، شهروند دارای حریم شخصی خود نمی باشد. این حریم شخصی را شاید نتوان به دست آورد، چون می توان گفت به یک تجربه ی تاریخی بر می گردد. اگر به فرآیند شهرسازی در جامعه ی ایران نگاهی بیندازیم، متوجه می شویم، مرکز فرماندهی همیشه در وسط یک شهر می باشد و این را می رساند که بر تمامی شهر تسلط دارد، این مانند نظریه ی دیده بانی می باشد که فوکو ارایه می نماید. این نیروی نظارت کننده اجتماعی در شهر می باشد که حوزه ی خصوصی و خلاقیت در عمل را از یک شهروند می گیرد. اگر به تاریخچه ی ایران نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که این فرماندهی همیشه در مرکز شهر بوده و بر همه ی شهروندان تسلط دارد و این سابقه ی تاریخی زیادی دارد. من راهکاری برای حریم خصوصی نمی بینم. چون برای تجربه ی تاریخی نمی توان راهکار کوتاه مدتی در نظر گرفت.
وی درمورد آموزش های ابتدایی که در خصوص شهروندی در شهر برازجان برگزار گردیده، گفت: این آموزش ها بسیار ابتدایی و در حد یک مسکن می باشد و تا درد را ریشه یابی نکنیم مشکل حل نمی شود. این آموزش های ابتدایی فایده ای ندارد، امکان حل مساله در آن وجود ندارد.”
دولت و شهروند
حکومت پاسخگو ثمره نظام شهروندی است. با پیشرفت هایی که شان شهروند در سال های اخیر در کشور ما پیدا کرده است باز هم نمی توان گفت که مردم در حد شهروند در کشور زندگی می کنند چه برسد به اینکه آموزش هایی نیز در این زمینه ندیده باشند و به نیازهای واقعی خود آگاهی نداشته باشند.
“در واقع شهروندی وصفی است عادلانه برای همه افراد و آحاد یک ملت که در قالب آن کلیه افراد واقعاً از وضعیتی یکسان و برابر برخوردار باشند. بر این مبناست که شهروندی موجبات همگرایی و همبستگی اجتماعی را فراهم میسازد.
رابطه چند سویه بین دولت، جامعه و شهروندان ایجاب میکند که منافع فردی مستلزم تأمین منافع ملی و اجتماعی باشد و بالعکس و بر این اساس شهروندان دوگانگی و تضادی بین منافع خود و منافع دولت یا جامعه احساس نمیکنند.”۲
زمانی که این احساس یکی بودن و عدم تضاد بین دولت و ملت ایجاد شد، شناخت اصولی از وظایف در بین آن دو رشد کرده، آن گاه همه ی نیازهایی که این دو گروه به یکدیگر دارند به صورت صحیح و درست اداره می گردد و این امر موجبات تلاش جهت اجرای وظایف به صورت صحیح به دلیل تعهد و مسئولیت را ایجاب می کند.
یکی دیگر از شهروندان برازجانی در خصوص نیاز دولت به شهروند و بالعکس گفت: دولت باید امکانات تفریحی برای این که احساس آرامش در شهری که در آن زندگی می کنیم را ایجاد نماید. تا جایی که من در این شهر سراغ دارم، متاسفانه دولت شرایط رفاهی و تفریحی را برای شهروندان ایجاد نکرده و این امر باعث عدم همکاری و تعامل مناسب بین دولت و شهروندان گردیده است. دولت و شهروند متقابلا به یکدیگر نیاز دارند و تا دولت امکانات لازم برای یک شهروند را مهیا نکند متقابلا یک شهروند نیز احساس تعهدی بر وظایف خود نمی بیند.
وی افزود: من به عنوان یک جوان به دلیل نبود امکاناتی که حق من می باشد احساس سرخوردگی و افسردگی می کنم. مکانی برای قدم زدن و تفریح در شهر وجود ندارد. انتظار دارم در این خصوص رسیدگی هایی صورت پذیرد تا ما هم نسبت به شهر و دولت احساس تعهد بیشتری نماییم.”
در جهان امروز، درک درست از واژه ی شهروند یک امتیاز محسوب می شود چرا که حقوق شهروندی دارای کلیت و یکپارچگی است که نمیتوان اجزای آن را از هم تفکیک کرد. نگاه ناقص و عدم شناخت از کلمه ی شهروند و حقوق آن باعث می گردد که شهروندان به حقوق شهروندی خود آگاه نباشند و تلاش برای رعایت قسمتی از این حقوق در مقابل نادیده گرفتن بخش دیگری از آن به دلیل عدم آگاهی، باعث مخدوش کردن کلیت حقوق شهروندی می گردد.
*اثری از آذر نفیسی
۱ و۲: برگرفته از اینترنت