نقش سرمایه اجتماعی در توسعه اقتصادی
اشکان نوری زاده
کارشناسی اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز
ابتدا به صورت کوتاه به بررسی این مفاهیم می پردازیم تا در تحلیل ها به ما کمک کند.گاها توسعه اقتصادی با رشد اقتصادی یکی گرفته میشود در صورتی که علی رغم گرایشاتی که به هم دارند دو مفهوم متفاوتند.رشد اقتصادی مقولاتی کمی از جمله تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه را در بر میگیرد،در صورتی که توسعه اقتصادی مفهوم عام تری دارد و عناصر کیفی و کمی چون فقر و نابرابری،تغییرات ابزار تولید از سنتی به مدرن،الگوی مصرف و نرخ بیکاری را در بر میگیرد.توسعه اقتصادی را باید در پیوند با توسعه اجتماعی و ترقی اجتماعی دانست تا جایی که به گفته توروپ(toroop)ایده توسعه اقتصادی باید جای خود را به مفهوم وسیعتری چون توسعه اقتصادی-اجتماعی بدهد.که در این میان نقش سرمایه اجتماعی غیر قابل انکار است.سرمایه اجتماعی بنا به تعریف پاتنام به معنی ویژگی های سازمان اجتماعی مانند اعتماد،هنجارها و شبکه های متعهد به فعالیت مدنی که میتوانند کارآمدی جامعه را از طریق تسهیل کنشهای هماهنگ انجام دهند.سرمایه اجتماعی دارای ابعاد مختلفی است که از مهمترین آن میتوان به “اعتماد” اشاره کرد.اعتماد یعنی تمایل افراد به قبول ریسک در یک موقعیت اجتماعی،که این تمایل مبتنی بر حس اطمینان به این نکته است که دیگران به گونه ای که انتظار میرود عمل نموده و شیوه ای حمایتی را در پیش خواهند گرفت.اعتماد نمونه بسیار خوبی از منابع فرهنگی و اخلاقی است که با شیوه ای غیر رسمی باعث ایجاد هماهنگی اجتماعی میشود.در حوزه اجتماعی از ترکیب دوگانه نخبه/توده و افقی/عمودی چهار حوزه بدست میآید که روابط اعتماد را نشان میدهد.۱.اعتماد شهروندان به همشهریان خود ۲.اعتماد به نخبگان سیاسی و یا سایر بخشها ۳.اعتماد نخبگان به یکدیگر ۴.اعتماد سطوح بالا به سطوح پایین.
در این تحریر به علت درجه اهمیت، دو مورد اول را بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم.معتمد بودن سرمایه اجتماعی مهمی است که میتوان از آن به شیوه های گوناگون استفاده کرد و از این طریق استفلال و توانایی فرد را افزایش داد.اعتماد جایگزین منابع کنترل اجتماعی است و به صرفه جویی درهزینه های معاملاتی کمک میکند .برای نمونه در بین کشاورزان تبادل ابزار تولید،بذر و هر چه که به کشت،نگهداری و برداشت محصول کمک میکند شایع است که این انباشت اعتماد در بین کشاورزان باعث میشود که آنها بدون انعقاد قرارداد و هزینه های مالی به عنوان وثیقه به تبادل این ابزار بپردازند که این امر باعث کاهش هزینه های معاملاتی و فوت وقت میشود و حتی برای کسانی که قصد شروع کار در حوزه کشاورزی را دارند این فرصت هست که با سرمایه و ریسک کمتر و هزینه ای پایین و با کمک دیگر کشاورزان شروع به کار کنند .که در نهایت باعث انگیزه ی سرمایه گذاری در کشاورزی و اشتغال میشود.البته در انگیزه اشتغال در کشاوری عوامل دیگری چون ساختار بازار ،واسطه گران ،و تکنولوژی نقش دارند ولی ما صرفا از حوزه سرمایه اجتماعی به این مقوله میپردازیم .
و یا حتی در بسیاری از بازار های تره بار و عمده فروشی در ایران اصطلاحی به نام “اعتبار”مطرح است که خود تاثیر اعتماد را در این مراودات نشان میدهد یعنی کسانی کالای مورد نظر خود را از بنگاهها و عمده فروشیها قرض میکنند حتی بدون کوچکترین وثیقهای و بعد از فروش و کسب سود دهی، بدهی خود را پرداخت می کنند.بطور کلی در جوامع سنتی و در حال توسعه سرمایه اجتماعی نقش پررنگتری در رونق اقتصادی دارد.اما در ایران امروزه شاهد تخریب و کاهش سرمایه اجتماعی هستیم و این کمبود اعتماد باعث روند کند توسعه و و اختلال در سیستم اقتصادی شده است.به عنوان مثال دسته چک از ابزاری است که یکی از کاربرد های آن کاهش نقدینگی در جامعه است که از تورم جلوگیری میکند .اما این ابزار با کاهش اعتماد در توده مردم کارکرد خود را از دست داده است به این صورت که عده کمی هستند که در معاملات خود حاضر به پذیرش چک هستند و اغلب با پول نقد کار میکنند و از موارد دیگری که اخیرا مورد توجه بوده ،واریز یارانه ها به حساب شهروندان است که به دلیل بی اعتمادی مردم نسبت به دولت یا بانکها،همزمان با واریز یارانه به حساب شاهد هجوم مردم برای دریافت آن و صفهای بلند بالایی جلوی خودپرداز های بانکها هستیم این رفتار که باعث اختلال در سیستم های بانکی و خودپردازها، همچنین سرازیر شدن حجم عزیمی از نقدینگی به بازار میشود که خود تورم زاست.
اعتماد و بی اعتمادی را میتوان از نظر محدوده اجتماعی آن و حوزه عمل آن اندازه گرفت.این یعنی کنشگر چه تعداد از مردم را سزاوار اعتماد بداند و تا چه حد به آنها اعتماد کند . میتوان شالوده فرهنگی فساد را از باریک بودن شعاع اعتماد و ایجاد نظام اخلاقی دوگانه دانست که باعث خوش رفتاری با خانواده و نزدیکان و رفتاری ماقبل در عرصه عمومی میشود و ریشه بعضی از رانت خواری ها و پارتی بازیها را باید در این مساله جستجو کرد.
اما قوم مداری که از اعتماد قوی با شعاع کم تشکیل شده نمونه ای فرهنگی از این نوع اعتماد است. که یکی از تاثیرات منفی آن ایجاد فساد در نظام سازمانی و دولتی میشود که نهتنها یک عاملی جهت ایجاد اختلال در روند توسعه است بلکه با زیر سوال بردن ساختارهای سازمانی و دولتی موجی از بی اعتمادی های جدید را نیز دامن میزند.
بیایید این کمبود اعتماد را بصورت دیگری بررسی کنیم،امروزه در خرید و فروش بازارها با مساله چانه زنی آشنا هستیم این چانه زنی بر سر قیمت هایی که فروشنده قاعدتا آن را بر اساس محاسبه هزینه ها و مقداری سود، نهایی کرده چه معنایی میتواند داشته باشد جز اینکه خریدار به قیمت گذاری فروشنده اطمینان ندارد.این بی اعتمادی باعث شده که خریدار سعی کند تا کالای خود را به قیمتی پایین تر خریداری کند تا به فرض خود به قیمت واقعی نزدیکتر باشد،این دیدگاه باعث میشود که فروشنده نیز با آگاهی از اینکه خریدار حاضر به پرداخت قیمت اصلی نیست قیمتی بالاتر از قیمت واقعی را اعلام کند که این عمل خود سبب بی اعتمادی بیشتر خریدار و تلاش بیشتر او برای پایین بردن قیمت میشود این نوع رابطه که که شکاف بی اعتمادی را بیین طرفین بیشتر میکند سبب بی ثباتی قیمت در بازار میشود و به نوعی شفافیت بازار را از بین میبرد و هزینه های کنترل قیمت ها را نیز افزایش می دهد.این نمونه خود به وضوح گویای تاثیر سرمایه اجتماعی بر روند توسعه اقتصادی هستند.
یکی از عواملی که در تخریب و بوجودآمدن سرمایه اجتماعی نقش اساسی دارد دولت است. دولت با تشویق و تقویت تشکیل نهادهای مدنی،تقویت آموزشهای عمومی، تامین امنیت شهروندان در جهت حضور داوطلبانه در نهادهای اجتماعی و پرهیز از تصدی گری بخشهای مختلف اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی و واگزاری فعالیتهای مربوط به نهادهای مردمی برای جلب مشارکت آنها در فعالیتهاو زمینه سازی ایجاد نهادهای اجتماعی و شبکه های اعتماد بین احاد مردم در حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی کمک میکند.مجموعه ای از این قبیل اقدامات نه تنها به ایجاد سرمایه اجتماعی در جامعه کمک میکند بلکه میتواند زمینه را برای سرمایه گزاری و انباشت سرمایه اجتماعی بیشتر فراهم کند.با این وصف متوجه میشویم که سرمایه اجتاعی نقشی اساسی در توسعه از جمله توسعه اقتصادی دارد و به گسترش و تسهیل روابط اجتماعی کمک میکند .سرمایه اجتماعی دارای کاربردهای متفاوتی است که به عنوان نمونه نقش سرمایه اجتماعی را در جهت رشد و تقویت سرمایه انسانی فرزندان در خانواده را نمیتوان نادیده گرفت(این خود بحثی مهم در رابطه با سرمایه اجتماعی است) که خود به نوعی با توسعه اقتصادی رابطه دارد.
منابع:
کیان تاجبخش۱۳۸۵
شجاعی باغینی۱۳۸۷
مصطفی ازکیا
مقاله احمد عربشاهی