درنگی بر جهان ِ سینمایی “کیم کی دوک” و فیلم “ pieta “
محمدرضا محمدزادگان*
“هر کس سینما را دوست دارد، زندگی را دوست ندارد” فرانسوا تروفو
کیم کی دوک (Kim Ki-Duk) کارگردان و فیلم ساز شناخته شده ی کره جنوبی که با فیلم “بهار، تابستان، پاییز، زمستان … دوباره بهار” در سال ۲۰۰۳ به شهرت جهانی رسید.
دو ویژگی برجسته ی سینمای” کیم کی دوک ” خلق و ایجاد صحنه های حیرت انگیز و جذاب و هم چنین خلق روایت های داستانی بدون دیالوگ یا کم دیالوگ است. می گویند “آن جا که سخن باز می ایستد، موسیقی آغاز می شود. ” اما در جهانی که کیم کی دوک به تصویر می کشد هم سخن (گفت و گو) و هم موسیقی باز ایستاده اند و خشونت آغاز و تکرار می شود.
کیم کی دوک اما با خشونت حرف نمی زند بل که با خلق تصاویر و صحنه هایی که شبیه تابلوهای نقاشی است، خشونت را روایت می کند. Kim Ki-Duk دانش اموخته ی نقاشی و عکاسی است و خلق چنین فضایی نیز بیان گر تسلط او بر این دو فن و هنر است.
جهانی که کیم کی دوک به تصویر می کشد بسیار زیبا و در عین حال هولناک است. او در حالی که از جهانی تلخ و خشن و سادیستی و مازوخیستی حرف می زند، از لطافتی شاعرانه نیز سخن می گوید. لطافتی که البته در چنین جهانی دوام نمی اورد و در نهایت در جهت انتقام و بازنمایی خشونت حرکت می کند.
خشونتی که کیم کی دوک به تصویر می کشد، تنها در شکل جنسی و جنسیتی نیست، بل که در قاب ها و صحنه های منزجرکننده ی خانه ها، کوچه ها و خیابان ها و حتا در نگاه سرد و بی روح کاراکترهایی که حتا هیچ گاه لبخند نزده اند نیز پیداست.
این خشونت ِ تکرار پذیر، حتا می تواند هر کنشی را در خود حل کرده و آن را به واکنشی ویران کننده بدل نماید؛ ان هم در جهانی که “پول” جای گزین منطق در گفت و گو در میان انسان هاست.
آخرین فیلم ِ کیم کی دوک، “پی یتا” محصول سال ۲۰۱۲ می باشد. پی تا، داستان مردی نزول خواری است که در کارگاه های کوچک تولیدی شهر به دنبال قربانیان خود می گردد. این قربانیان بدهکارانی هستند که توانایی پرداختن بدهی خود را ندارند. در نتیجه این مرد نزول خوار عضوی از بدن این قربانیان را قطع می کندتا از طریق حق بیمه ایی که به آن ها تعلق می گیرد، بتواند طلب خود را وصول کند. تا اینکه روزی زنی در مسیر زندگی او قرار می گیرد و ادعا می کند مادر اوست. از این جا فیلم با یک روایت دیگر موازی با روایت قبلی خود ادامه می یابد که علاوه بر به تصویر کشیدن مفهوم خشونت، مفاهیم دیگری نیز به تصویر می کشد؛ مفهوم اعتراض(اعتراض به هستی و زیستن) – مفهوم عشق (عشق به هستی و زیستن)
کیم کی دوک می گوید : «پی یتا با الهام از مجسمه ی pieta اثر میکل آنژ و همین طور بحران مالی که دنیای امروز گرفتار آن است،ساخته شده است.این فیلم سه کاراکتر دارد :مرد،زن،پول»
پول نقش پنهان و تاثرگذاری بر روابط میان آدم های پی یتا بازی می کند. تا آن جا که روابط را به خشونت و نابودی می کشاند و در نهایت به انتقام.
[…]
خشونتی که کیم کی دوک آن را نقاشی می کند، تنها در شکل جنسیتی نشان داده نمی شود، بل که نشان داده می شود در قاب ها و صحنه های منزجر کننده ی خانه ها، کوچه های باریک و در هم ریخته و حتا در نگاه سرد و بی روح آدم هایی که انگار هیچ گاه لب هایشان به خنده و گفت و گو باز نشده است.
پی نوشت:
Pieta* : به تندیس هایی گفته می شود که مریم مقدس را در کنار جنازه ی مسیح نشان می دهد. مریم جنازه ی مسیح را روی صلیب پایین می کشد و او را با پهلوی دریده اش روی زانوهایش خوابانده است. در فرهنگ مسیحی، بیننده باید با دیدن این صحنه، سرشار از ترحم شود و به خداوند ایمان بیاورد.
*محمدرضا محمدزادگان؛ شاعر و داستان نویس