آن چه که مرا به عنوان مخاطب و زنی علاقمند به مساله زنان در جامعه وادار به دیدن فیلم های سینمایی می کند و منجر به طرح سووال در مورد محتوای فیلم می گردد اثر گذاری آن فیلم و یا رویکردی است که در آن به نقش زن و یا زن محوری اشاره دارد. گاهی دیدن برخی از فیلم ها که حاوی چنین موضوعاتی هستند حتا پس از گذشتن چندین سال از آن باز هم در ذهن می تواند اثر گذار باشد.
از موارد نادر، حضور زن درشغلی متفاوت آن هم درفرهنگی کاملا متعصب را درفیلم ” کافه ترانزیت” به کارگردانی کامبوزیا پرتوی و با بازی خوب فرشته صدرعرفایی و پرویز پرستویی می توان دید که دراین فیلم نقش زن را به غیر از استحکام خانواده در اداره و ساخت آن نشان می دهد.
به طوری که ریحان بازیگر نقش اول برای نگهداشتن فرزندان و حفظ زندگی به ارث گذاشته شده از همسرش به اداره کردن رستوران بین راهی او درمسیر ماکو( آذربایجان )ادامه می دهد و اززیر بار رفتن برای ازدواج با برادرشوهرش که طبق آداب و رسوم منطقه چاره ای جز این ندارد سر باز می زند.
ریحان جنوبی است و با فرهنگ زن برادرستانی آن منطقه بیگانه است و از طرفی به دلیل داشتن شخصیت مستقلی که دارد و عشقی که نسبت به همسرش داشته و اورا به آنجا کشانده حتا با احساس غم واندوهی که در دل دارد شروع به راه انداختن رستورانی می کند که مشتریان آن اغلب رانندگان کامیون وتریلهایی هستند که قصد خروج از کشور را دارند. این شغل حتی درشرایط فعلی برای مردان نیز شغل سختی محسوب می شود.لذا داشتن کاری باگرفتاری زیاد درکنار دو فرزند خردسال و ازطرفی قرارگرفتن دربرابرفرهنگ کاملا سنتی واستبدادی؛ نشان ازاعتماد به نفس بالای زنی دارد که می خواهد ومی تواند با مشکلات دست وپنجه نرم کرده وازحریم خود وخانواده اش دفاع کند.
این درحالی است که در اکثر فیلم های جنجالی سینمای ایران تنها می توان رشته کار را در دست مردان دید وزنان برای حضور و نگهداری جایگاه خوددرجامعه وحفظ جایگاه مادرانه ،همسرانه یا خواهرانه خود همیشه نیازمند دیگری هستند که این دیگری از پدر به شوهر و یا برادر و درنهایت به پسر ختم می شود.
نمونه بارز این نوع نگاه دراکثرفیلم های تلویزیونی و سریال هایی است که اغلب با موضوعیت کمدی و طنز به مخاطب عرضه می شوند. چرا که نقش زن وزندگی اجتماعی اورا به عنوان یک فرد از جامعه در اکثر موارد به حاشیه رانده وفقط نقش لاینفک وجودی او را که همان زاد وولد و نگهداری بنیان خانواده است دراکثر موارد شاهد هستیم. حتا در فیلم هایی که زنان شاغل در آن ایفای نقش می کنند اغلب مشغول به حرفه هایی هستند که به نوعی درجامعه کم دردسرتر و راحترند مثل معلمی، پزشکی، وکالت.
این نگاه می تواند به زن و جایگاه او درشرایط فعلی با توجه به حضور زنان در عرصه های مختلف ونیازخانواده به همکاری زن در جهت رفع مشکلات اقتصادی لطمه زده واساس وبنیان خانواده را مختل نماید. نباید فراموش کرد که سبک زندگی زنان شاغل بسیار متفاوت تر اززنان خانه دار است و برای حفظ بنیان خانواده آموزش سبک های جدیدی اززندگی که بتواند نقش ها را به جای خود تعریف کرده و از آنها محافظت نماید درشرایط فعلی کاملا ضروری و به جاست . واگر این آموزش از طریق هنر آن هم هنری فراگیری چون سینما به مرحله اجرا برسد موجب رشد روزافزون جامعه زنان ایران خواهیم بود.