مجید عوض فرد:
تاملی بر فیلم سینمایی “عبور از خط” اثر والتر سالاس
عبور از خط، پیش از آن که درباره ی فقر باشد، سردرگمی مردمی را به تصویر می کشد که در نتیجه ی فقر پیرامونی خود دچار بحران و از هم پاشیدگی شده اند. انسان هایی که تلاش می کنند با گذر از این بحران به آرامش برسند. نماهای تاریک و خاکستری و سردرگمی شخصیت های فیلم در فضاهای کهنه و رنگ و رو رفته به خوبی توانسته این حس را به تماشاگر القا کند. فیلم هایی این چنینی، قواعد کلاسیک داستان گویی را شکسته و با ارجاع دادن مخاطب به لایه های تو در تو، او را به تفکر واداشته و به چالش می کشند. موضوع فقر و خشونت بارها دست اویز سینماگران برزیل قرار گرفته است. فیلم هایی چون «پیشوت» به کارگردانی هکتور بابنکو و «شهر خدا» اثر فرناندو میرس از جمله فیلم هایی هستند که خشونت عریان ناشی از فقر را به گونه ای آزار دهنده به تصویر می کشند. اما خشونت در فیلم عبور از خط دیگرگونه است و بیشتر در لایه های زیرین نمود پیدا می کند. فیلم داستان یک خانواده، مادر و چهار پسر و فرزندی که در راه است. پدر به عنوان نماد هویت بخش خانواده، غایب بوده و حتا هویت پدر ِ فرزند در راه نیز نامعلوم است. بحران هویت، دیگر مشکل این خانواده است. پدر یا پدرهایی که خود را گم کرده اند. مادر خانواده – کلوزا- در غیاب پدر، در جست و جوی راهی است که فرزندان را به سرانجام رساند…
شاید پیچیده ترین شخصیت فیلم پسر کوچک خانواده «رجینالدو» باشد. شخصیتی غریب که در بیشتر مواقع در گوشه ای، مبهوت جهان پیرامون خود است. اوست که دایم نشان از پدر خود می گیرد و بیش از هر چیزی به دنبال هویت گم شده ی خویش است. تنها چیزی که از پدر سراغ دارد این است که راننده ی اتوبوس بوده و تنها کاری که به او آرامش می دهد سوار بر اتوبوس شدن است و حتا شبی در آن به سر بردن. و در انتها نیز سوار بر اتوبوسی که دزیده، در انتهای خیابان ها گم می شود.
عبور از خط فیلمی است که تماشاگررا درگیر خود می کند و همراه با شخصیت ها با خود می برد.