حیدر کاشف:
در لیست بلند بالای نامزدها، چیزی که بیش از همه به چشم می خورد حضور حقوق دانان یا به بیان بهتر فارغ التحصیلان جوان رشته حقوق وحضور حداقلی متخصصین شهر سازی ومدیریت شهری بود. نکته تامل برانگیز دیگر این بود که شرکت پر رنگ معلمین وکارمندان عادی ادارات دولتی قابل توجه می نمود.
تاسف نگارنده زمانی بیشتر شد که در رابطه با همین موضوع با چند نفر از شهروندان به گفتگو نشستم، همگی تاکید می کردند«شوراها که کاره ای نیستند» و این چنین رد اثرات ِ نهاد ِ «شوراها» در اذهان عمومی تثبیت شده است.
هرچند شاید تعبیری ناامید کننده وغیرمنصفانه باشد، اما به یقین از تجربه و نوع برخورد با این نهاد سرچشمه گرفته وشهروندان را به این نتیجه رسانده است که در کش و قوس بروکراسی ی دست وپاگیر شهرداری، شورای شهر عملن جایگاهی ندارد یا اینکه از دیدگاه مدیریت شهری نه اختیاری و نه قابلیتی دارد.
با این توصیفات پس از اعلام نتایج سرشماری آرا با نامهایی بر خوردیم که باز دغدغه های پیشین ما را بدون پاسخ می گذارد. به جرات می توان گفت که جز یکی از اعضای سابق شورا دیگران هیچ سابقه اجرایی و مدیریتی در حوزه شهری ندارند. تنها یکی از اعضای تازه وارد این فهرست فارغ تحصیل رشته مهندسی عمران است که با شناختی که از ایشان در دست هست کمترین سابقه کاری در رشته تحصیلی خود نداشته و حتا تحصیلات تکمیلی وی نیز در شاخه مدیریت می باشد. اما امید می رود آشنایی ایشان با تئوریهای دانش عمران بتواند دسته کم در حد نظری چاره ساز باشد.
در انتخابات مجلس و شورای جدید شاهد بودیم که مردم نیز در این ناکارآمدی سهیم هستند. چرا که بجای اندیشه در باب انتخاب ِ کاندیداهای برنامه محور و گزینش متخصصین برای هر کرسی، طایفه گری وانتخاب بر مبنای خوش نامی پدر و اجداد کاندیداها را پیشه کردند.
به گمان من همین راه تجربه شده را دوباره در شوراها نیز رفته ایم. و از همین جا قول میدهم روزی باید شاهد عواقب تلخ این نوع نگاه خود به سیستم مدیریت شهری باشیم. روی سخن با نامزدهایی است که از نام نیک پدران خود و احترام و اعتبار ایشان در میان جامعه مایه می گذارند.
پرسش اینجاست که« گیرم پدرت ادیب و فاضل/از فضل پدر تورا چه حاصل؟»، آیا شما تجربه و برنامه ای برای این پست جدید دارید؟ آیا به بعد از انتخاب شدن و رویارویی با چالشهای یک پست تخصصی اندیشیده اید؟ امیدوارم که این گونه باشد، هرچند پایان این کجراهه از همین امروز مشخص است.
چراکه گذشته سه دوره شوراهای قبلی و عاقبت بدفهمی ما از فلسفه وجودی این نهاد، امروز در قالب شهری با توسعه ناهمگون و نا متوازن و بی برنامه و بدون آینده نگری و خارج از الگوی خاص معماری و شهرسازی نمود پیدا کرده است.
نکته حایز اهمیت دیگر پشت کردن مردم به نمایندگان ادوار پیشین بود که چند نتیجه را به دست می دهد.
نخست اینکه کارایی و عملکرد شورای شهر آن قدر ضعیف بوده که مردم با واکنش منفی خود روی به نامزدهای جوانی آورده اند، که گرچه به مانند اسلاف خود نه تجربه مدیریت شهری داشتند و نه تخصص آن، ولی تنها نکته امیدوار کننده و قابل تمایز، جوانی و اندیشه های تازه است که می تواند از این دیدگاه نقطه عطف این دوره باشد.
دیگر آن که به ما گوشزد میکند که همین ناکارآمدی گذشتگان، معلول انتخاب ناصحیح و غیر اصولی ماست و ما در یک دور باطل گزینش و پشیمانی از انتخاب خود گیر افتاده ایم.
از دیگر سو میدانیم که انتخابات به شدت طایفه ای ست و بالطبع هر طایفه هم به نامزد خود وفادار، اما آرا پراکنده این و آن نقش تعیین کننده را در گزینش نهایی بازی میکند، پس بنابر این انتخاب نشدن نمایندگان پیشین به دلیل عملکرد ضعیف و در نتیجه نارضایتی رای دهندگان «غیر خودی» بوده است.
به هر روی برپایه آنچه گفته شد و بر بنیاد تجربیات نه چندان خوشایند گذشته پی می بریم که نهاد شورا، میدانی برای کسب «تجربه بی تجربه ها» بدل شده که عزیزان ما در شورا فرصتی بیابند که خود را شناسانده و احتمالن برای مناصب بزرگتر خیز بردارند. اگر چنین باشد ظلم بزرگی به جامعه خود و این نهاد فی النفسه ارزشمند شده است.
«جمله عیبش بگفتی/ هنرش نیز بگوی»
نکته ای که در این میان مارا تا حدودی به آینده امیدوار می کند، ساختار جوان و پویای شورای جدید است که نوآوری، دوری از اندیشه های پوسیده و کهنه را متوقع می سازد.
*لیسانس عمران و دانشجوی مهندسی مدیریت اجرایی