حمید موذنی:
تاملاتی انتقادی بر انتخابات شورای شهر بوشهر
این بندر به سان شکل گیری و تأسیس آمریکا شکل گرفته است و مهاجرانی از نقاط مختلف در آن ساکن شدند؛ هویت پیشین خود را رها کردند و هویت واحد بوشهری یافتند. بوشهریهای غیر بوشهری، گفتمانی را متأثر از عدم تعصب خود شکل دادند که مبتنی بر رواداری (مدارا)، دیگر دوستی (غریب نوازی) و احترام به دیگر اقلیتهای قومی، مذهبی و جنسیتی بود. در بافت قدیم بوشهر، مسجد، کلیسا و کنشت در جوار هم ساخته شدند و اقلیتها در همسایگی هم، زیستی مسالمتآمیز را تجربه نمودند. این بندر مدخل مدرنیزاسیون به جنوب و غرب کشور بود و از راه آبی این بندر برخی آثار مکتوب جهان جدید به داخل کشور راه یافت. برخی از ابزارهای مدرنیزم نیز از راه این بندر وارد کشور شدند. نحوهی زیست مردمان بوشهر به گونهای متمدن بوده که میتوان از آن به عنوان مکتب بوشهر یاد کرد و مکتب بوشهر را الگویی برای زیست مدنی و مدرن ایران ارائه نمود.
بوشهریها با حضور در هر انتخاباتی، متأثر از پارادایم (الگوی تاریخی) مکتب بوشهر، آرایی مدنی، سیاسی و رشد یافته از خود بروز میدادند و از این منظر در کشور مثال زدنی بودند. آراء آنان در دوم خرداد ۷۶ به سید محمد خاتمی، آراء آنها در انتخابات مجلس ششم به اصلاحطلبان، اختصاص بیشترین آراء آنها در انتخابات شورای سوم به امانالله شجاعی ـ فردی از دشتستان با شعاری اصلاحطلبانه ـ و پذیرش شهرداری از دشتستان(توسلی) و … نشانگر مدنیتی رشد یافته بود … اما نتیجهی انتخابات شورای چهارم همه را حیرت زده نمود. این انتخابات بیش از هر چیزی سقوط بوشهریها از مدنیت به قبیله گرایی را نمایان ساخت و بیانگر ارتفاع پستی شد که در آن پارادایم الگوی مکتب بوشهر شکسته گردید. در واقع، بوشهریها در این برهه به لحاظ روانی تحت تأثیر آنومی ملی قرار گرفته بودند و آن گونه که مردم آلمان پس از تحقیرهای ناشی از جنگ جهانی اول که رویکرد پان ناسیونالیستی و شووونیستی یافتند، به سراغ گفتمانی پان ناسیونالیستی رفتند و ارزشهای جدیدی با عنوان «بچهی شهر» و «بوشهری اصیل» را برجسته نمودند و از رویکردهای مدنی و سیاسی خود دوری نمودند. این موضوع که ناشی از نوعی تحقیر حذف بوشهریها از مسندهای مدیریتی و پستهای سیاسی بود آنان را به واکنشی پیشامدرن کشاند. متاثر از این وضعیت، از ابراز رفتارهای گروهی و رشد یافته دوری کردند و با ارائهی تک رأی به کاندیداهای خود، که این باور گفتمان همه کاندیداها بود، هر کس بنا به منافع فردی، آشنا، رفیق، هم محلهای و همشهری خود را به منافع شهری ترجیح داد. در نتیجه، منتخبان این دوره از انتخابات شورا برآیند کنشی مدنی از سوی بوشهریها نبودند. در واقع، برخلاف آنچه از رفتار سیاسی بوشهریها در انتخابات ریاست جمهوری مشاهده شده بود، در انتخابات شوراها منافع فردی و ناسیونالیستی ناشی از تحقیر را جایگزین عقلانیت و رفتار گروهی و حزبی ساختند و بوشهر را به سان دیگر نقاط استان از مدنیت به قومی و قبیلهگرایی سوق دادند. این رفتار نشان از نوعی پسرفت فرهنگی دارد و نیاز است تحلیلگران به آسیبشناسی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن بپردازند. کنش غیرمنتظرهی بوشهریها را میبایست به مثابه زنگ خطر اجتماعی دانست و به تصحیح و درمان آن اقدام نمود.
۲. شرح این قصه مگر شمع بر آرد به زبان(حافظ): در این انتخابات، اصلاحطلبان بوشهری خود جزیی از کاستیهای فرهنگی و مسبب رفتار پیشامدرن شهروندان بودند. لیست ارائه شده از سوی اصلاحطلبان به هیچ عنوان برآیند شاخصاصلاحطلبی نبود و در تهیهی این لیست، مؤلفههای سنتی را به مؤلفههای مدرن ترجیح داده بودند. افراد لیست به لحاظ شناخت اصلاح طلبی برای جامعه شناخته شده نبودند: برخی کنش اصلاح طلبی آنها مربوط به سال های دوری بود که برای شناخت آنها هر چه غبار را کنار می زدیم باز شناخت کافی آنها برای جامعه رخ نمی داد(سعید زرین فر)، بعضی ها بواسطه روابط نسبی قرار بود اصلاح طلبی آنها برای مردم محرز شود. این الگو بر اساس انتخابات مجلس ششم و رای آوری برادر محمد خاتمی و عبدالله نوری شکل گرفت ( بهمن نکیسا و جمشید شکوهی) برخی عضو جوان اصلاح طلبان بودند و مردم از آنها شناختی نداشتند(حسین بکمی) بعضی نیز هیچ گونه ارتباطی با اصلاح طلبی نداشتند اما با عنوان گزینه های رای آور وارد لیست شده بودند( ندا عبدالله زاده،علی کولیوند، ثنایی دشتی، عبدالرزاق ریشهری) ستادهای کاندیداهای اصلاحطلبان نیز مردم را به تک رأی دادن دعوت کرده و هیچ گونه تبلیغ جمعی نمی کردند. کاندیداهای اصلاح طلب نیز هیچ کدام(به جز حسین بکمی) برای تبلیغات خود شعاری اصلاح طلبانه انتخاب نکرده بودند و برخی از افراد خارج از لیست، شعارهای اصلاح طلبانه داشتند. این رویکرد تأسفبرانگیز به ناچار آنان را به سقوطی کشاند که چهرههای برجستهی اصلاحطلبان در محاق فراموشی رفتند و متأثر از گفتمانی که خود نیز در آن سهیم بودند، لیست اصلاح طلبان با شکستی سخت روبرو شد. گرچه گفتمان این انتخابات قومیگرایی بود و رفتارهای قبیلهگرایی بیش از هر چیزی در آن نمود داشت، اما میبایست ائتلاف اصلاحطلبان یک ستاد مرکزی تشکیل می داد و تمامی اعضای لیست در آن حضور می داشتند و یا اینکه با نظارت بر ستادهای اعضا، کاندیداها را وادار به تبلیغات گروهی مینمود. نقدهای دیگری نیز بر متولیان ائتلاف اصلاح طلبان بوشهر و کسانی که لیست اعضا را مشخص میکنند وارد است:الف: عدم شفافیت- ائتلاف اصلاح طلبان همانند گروههای زیر زمینی فعالیت می کند و کسی سراغ ندارد اعضای این ستاد چه افرادی هستند و بر چه اساسی در ائتلاف حضور پیدا می کنند؟ مشخص نیست اعضای ستاد از گروههای سیاسی و نماینده احزاب هستند و یا افراد شاخص اصلاح طلب و یا بخشی از روزنامه نگاران اصلاح طلب؟ معلوم نیست چه فردی این ائتلاف را ساماندهی می کند و از اعضای آن دعوت به عمل می آورد؟ معلوم نیست معیار و ملاک دعوت شدگان و رای دهندگان در ستاد چیست ؟ مشخص نیست چرا از برخی دعوت می شود و مشخص نیست چرا از برخی دعوت نمی شود؟ ب:عدم اطلاع رسانی-ائتلاف حضور و تعطیلی خود را در مقاطع مختلف اعلام نمی دارد. سخنگوی آن مشخص نیست و حتا ریاست آن مبهم است. راز الودگی این ائتلاف آن را از کسوت اصلاح طللبی بیرون آورده و ائتلاف را به باند بازی و رفیق بازی نزدیک می سازد؟ حضور روزنامه نگاران در آن جای انتقاد دارد چرا که روزنامه نگاران منتقد با حضور در ائتلاف از انتقاد دست برداشته و به توجیه گران پروپاگاندا(تبلیغاتی)تبدیل می شوند
از سوی دیگر، لیست موازی مؤسسهی فرهنگی هنری شهرداری بوشهر (نزدیک به چهره های شاخص اصلاح طلبان) با عنوان هنرمندان، لیستی را به صورت پیامک ارائه داد که بیش از پیش به تشتت آراء و تضعیف آرای اصلاح طلبان انجامید.
۳.شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد(حافظ): زنان پیروز انتخابات شورا شدند. زنان شهروند، جدای از رأی سفارشی، به زنان کاندیدا شده نیز رأی دادند تا جایگاه بالای جدول منتخبان مردم بوشهر به زنان برسد. نفس پیروزی زنان در انتخابات جای امیدواری دارد، اما با نگاهی به زنان راه یافته به شورا متوجه میشویم که همانند مجلس هفتم، نیمی از زنان راه یافته دیدگاههایی سنتی در خصوص حقوق زنان دارند و همین موضع چه بسا به چالشی عمیق برای حقوق زنان تبدیل گردد.
*نویسنده و منتقد فرهنگی