دیجیتالیزه شدن؛ انقلاب خاموش جوامع
کامران مشفق آرانی
در عصر کنونی، فناوری دیگر تنها ابزاری برای افزایش کارایی نیست، البته شاید در پس ذهن ما ابتدا چنین بود، لکن در حقیقت تکنولوژی به نیرویی تبدیل شده که تمام ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ما را بهصورت بنیادین دگرگون خواهد کرد. فکر میکنم اکثر جامعه شناسان و فیلسوفان دیگر پذیرفتهاند که شتاب شگفتانگیز تحولات دیجیتال، معادلات سنتی زندگی انسان معاصر را به چالش کشیده است. چه بسا افراد بسیاری چون من همچنان دل در گرو عصر آنالوگ دارند و گوش دادن به موسیقی با نوار کاست را همچنان به سرویسهای برخط مانند اسپاتیفای و ساندکلاود ترجیح میدهند.
واقعیت ماجرا اینجاست که هوش مصنوعی و رایانش کوانتومی در رسته عمدهترین حوزههایی قرار میگیرند که عمیقا در حال بازتعریف مناسبات اجتماعی هستند. دیگر نمیتوان به سادگی میان زندگی فیزیکی و دیجیتال مرز کشید، زیرا این دو حوزه بهطور فزایندهای درهم تنیده شدهاند و میدانیم این امر تا بینهایت ادامه خواهد یافت.
در بازار کار امروز، این تحولات بنیادین کاملا محسوس هستند. کارمندان و متخصصانی که پیش از این در مشاغل تکبعدی فعالیت میکردند، اکنون ناگزیر به بازآموزی و کسب مهارتهای جدید شدهاند. ناگفته نماند که این تحولات یک سری مفاهیم مانند تعریف سنتی «هوش» را دچار تغییر نموده، مثلا یک حسابدار سنتی دیگر تنها با ثبت اسناد و ارقام سروکار ندارد، بلکه باید با نرمافزارهای پیچیده هوش مصنوعی که قادر به تحلیلهای پیشبینانه هستند، کار کند، این یعنی هر فرد شاغل باید به توسعه فردی با رویکرد قابلیت انطباقپذیری با تغییرات و به تبع آن دینامیسم رفتاری خودش را توسعه بخشد.
این تغییرات در حوزههای مختلف و اکثر مشاغل رخ میدهد. پزشکان با ابزارهای تشخیصی پیشرفتهای مواجه هستند که میتوانند با دقتی بیش از انسان، بیماریها را شناسایی کنند. مهندسان ساختمان از مدلسازیهای سهبعدی و هوش مصنوعی برای طراحی دقیقتر استفاده میکنند. معلمان با پلتفرمهای آموزشی هوشمند روبهرو هستند که میتوانند پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را به صورت فردی و دقیق رصد کنند.
نکته مهم که باید بیشتر به آن دقت کنیم اینجاست که این تغییرات صرفا ماهیت تکنولوژیکی ندارند، بلکه عمیقا اجتماعی هستند. روابط انسانی، الگوهای ارتباطی، مفهوم کار و حتی هویت فردی در حال بازتعریف شدن است. جوانان امروز برخلاف نسلهای قبلی، با مفاهیمی مانند دورکاری، اقتصاد پلتفرمی و مشاغل آنلاین به راحتی کنار میآیند، آنها حتی خیلی از مفاهیم سنتی را از اساس نمیپذیرند، شاید برای ما که دهه شصتی هستیم خیلی سخت باشد، آخر ما محکوم بودیم همهچیز را همانطور که هست بپذیریم اما آنها دیگر مثل ما رفتار نمیکنند، به زبان خودمانی تغییرات تکنولوژیک در نیمه پر لیوان منجر به آزادیهای اجتماعی در نسلهای جدید شده، گرچه نسلهای قدیمیتر عموما در مواجهه با تغییرات کمی صلب عمل میکنند.
خوب بالطبع در این میان، چالشهای اخلاقی و اجتماعی جدیدی نیز به موازات ظهور کردهاند، باورش سخت نیست که آنچه تاکنون عینیت یافته تنها نوک پیکان یک کوه یخ است که از آب بیرون زده. حریم خصوصی افراد در دنیای دیجیتال بهشدت آسیبپذیر شده است. تنها در یک مورد که اتفاقا مثالی تکراری است، شرکتهای بزرگ فناوری با استفاده از دادههای شخصی، الگوهای رفتاری و حتی سلایق کاربران را پیشبینی میکنند و با سوءاستفاده از آن گاها الگوهای مصرف در جوامع را دستخوش تغییراتی میکنند که مد نظرشان است، این موضوع سوالاتی اساسی را درباره مالکیت داده و حقوق شهروندی دیجیتال را مطرح میکند. اماخب همچنان نباید از نگاه و اندیشه مثبت به این تحولات غافل شد، به خوبی قابل درک است که فناوری همزمان که چالش ایجاد میکند، فرصتهای بیسابقهای نیز میآفریند. افرادی که پیش از این به دلیل محدودیتهای جغرافیایی یا اقتصادی از آموزش و فرصتهای شغلی محروم بودند، اکنون میتوانند از طریق پلتفرمهای آنلاین به راحتی یادبگیرند و کار کنند.
مثال روشن این موضوع، استارتاپها و کسب وکارهای نوپایی هستند که اتفاقا این روزها خیلی باب شدهاند و کارآفرینان با حداقل سرمایه و فقط با یک ایده خلاقانه و دسترسی به اینترنت شکل میگیرند. یک برنامهنویس جوان در یک شهر کوچک میتواند برای شرکتهای بینالمللی در آن سوی جهان کار کند یا حتی خودش بنیانگذار یک شرکت بینالمللی باشد، یایک طراح گرافیک میتواند مشتریانی از کشورهای مختلف داشته باشد، و این روند تا جایی پیش خواهد رفت که دیگر احتمالا تا دهههای آینده محل تولد یک مزیت یا برای بسیاری از مردمان جهان سومنشین یک مصیبت حساب نمیشود، چه بسا خیل نخبگانی که به خاطر آپارتایدهای سنتی و پنهان به دلایلی که ذکر شد هرگز اجازه ابراز وجود نیافتند و استعدادشان در اسارت مرزهای جغرافیایی و در باتلاق جوامع نخبه ستیز دفن شد.
نکته کلیدی اینجاست که باید آگاهانه و هوشمندانه با این تغییرات مواجه شویم. نه میتوان جلوی پیشرفت فناوری را گرفت و نه باید بدون تأمل آن را پذیرفت. راه منطقی، درک عمیق این تحولات و تلاش برای هدایت آنها در مسیری است که به نفع انسان و جامعه و فارغ از هرگونه اندیشه یکسویهنگر و رادیکال باشد.
منبع: روزنامه اعتماد