زنی در کوچهپسکوچههای سیاست؛
سرمایه اصلی رسانه «مردم» هستند
الهام بهروزی
نویسنده و روزنامه نگار جنوب ایران
رسانه در بوشهر تاریخ استواری دارد که پیش از این سیدقاسم یاحسینی، مورخ جنوبی بهطور مفصل آن را در کتابی با عنوان «صدسال مطبوعات بوشهر» تشریح کرده است. یاحسینی که بعدها مطالعات خود را در حوزه رسانه بیشتر به سمت زنان معطوف کرد، طبق پژوهشهایی که انجام داد، مشخص شد در رسانههای پیش از انقلاب دغدغه زنان و پردازش مشکلات آنها در جامعه سنتی آن روز وجود ندارد و اگر هم بوده، بسیار کمرنگ بوده است.
اما در دوران بعد از انقلاب وضع فرق می کند و با راهاندازی صفحهای با عنوان «زنان» در هفتهنامه نصیر بوشهر پای زن به رسانه باز میشود. این صفحه با دبیری پروینتاج محمدی بهشکل ظریفی زن را در جامعه به سوژهای مهم مبدل میکند و نگاه مسوولان و جامعه را نسبت به این قشر و جهانبینی آن و نیازها و خواستههایش حساستر از پیش میسازد. به گفته یاحسینی، صفجه زنان نصیر بوشهر، بعدها به الگویی برای دیگر نشریات جنوبی درآمد تا از زن در جامعه ایرانی بهویژه جامعه سنتی بوشهر بیشتر گفته و دانسته شود.
این نشریه در ادامه به محلی برای حضور جوانان بهویژه زنان در رسانه مبدل شد. برخی از این زنان به روزنامهنگارن جسور و مطالبهگری تبدیل شدند و با رفتن به سمت حوزههای ظریف و پرریسکی چون سیاست و زنان، به نام و جایگاه خوبی در زمینه تحلیلهای سیاسی دست یازیدند. مریم خویینی یکی از خبرنگاران نصیر بوشهر بود که توانست با پشتکار و همت و دغدغهای که در واکاوی مسائل و مشکلات استان و کشور در ابعاد مختلف داشت، در کسوت یک روزنامهنگار کنشمند و تاثیرگذار ظاهر شود.
او سالهای پرفراز و نشیبی را در رسانه پشت سر گذاشت؛ خویینی فعالیت خود را در رسانه از موضوعات اجتماعی شروع کرد و گاه که در بازنمایی سوژههایش با زبان جدی بازمیماند، به طنز چنگ میزند و با طنزی گزنده در ستون ویژهای که در نصیر بوشهر بدان اختصاص داده شده بود، از آلام خاموش و سربرآورده جامعه بوشهری پرده برمیداشت.
او که هرگز فکر نمیکرد روزی زندگیاش با خبرنگاری و رسانه گره بخورد، در خصوص چگونگی ورودش به این عرصه گفت: تازه دیپلم گرفته بودم که با پیشنهاد یک کنشگر سیاسی به هفتهنامه نصیر بوشهر که سومین هفتهنامه استان بوشهر در دوران بعد از انقلاب بود و زندهیاد حسن لاوری آن را مدیریت میکرد، معرفی شدم. با توجه به نگاه مثبتی که آقای لاوری به حضور جوانان در رسانه داشت، بلافاصله برای کار در این هفتهنامه دعوت به همکاری شدم و در حوزه اجتماعی شروع به تهیه خبر و گزارش به طور تجربی کردم اما خیلی زود خودم را در این حوزه پیدا کردم و گزارشهای متعددی نوشتم.
مریم خویینی با بیان اینکه یک سال از فعالیتم در رسانه میگذشت که اتفاق خوبی در این حوزه برایم افتاد و باعث شد که به خودباوری در خبرنگاری برسم و کارم را پرشورتر ادامه بدهم، افزود: من گزارشگر برتر در جشنواره منطقهای خلیج فارس شدم، آن هم برای گزارشی که درباره وضعیت کارگردان در عسلویه نوشته بودم. جالب اینجاست دو روز قبل از اینکه در جشنواره برگزیده شوم، بهدلیل نوشتن گزارشی در خصوص مشکلات کارگران صدرای بوشهر به کلانتری برای ارائه پارهای توضیحات احضار شده بودم که حاضر شدم و توضیحاتم را ارائه کردم و پذیرفته شد. بلافاصله از کلانتری به دفتر هفتهنامه رفتم و قرار بود که تعدادی از همکارانمان برای حضور در این جشنواره به خوزستان بروند که همین موقع آقای لاوری مرا صدا زد و گفت: خانم خویینی شما هم باید بروید خوزستان.
وی ادامه داد: رفتم خوزستان و در جشنواره حاضر شدم اما بیخبر از همه چیز بودم و وقتی که نام مرا بهعنوان گزارشنویس برتر این رویداد خواندند واقعا شوکه و ذوقزده شدم و این اتفاق شیرین همیشه در خاطر من باقی مانده است. یادم میآید با پول جایزهام یک دوربین دیجیتال سونی خریدم که خیلی برایم باارزش بود. این موفقیت باعث شد که عزمم را جزم کنم در رسانه، صدای بیصدایان باشم. برای پیدا کردن سوژههایم به دل جامعه میرفتم و به صورت میدانی به تهیه گزارش اقدام میکردم. از اینرو، گزارشهای ما برای مردم ملموس و خواندنی بود. از خبرنگارانی نبودم که پشت میز بنشینیم و تلفنی مصاحبه بگیرم و گزارش بنویسم. بر این باور بودم که خبرنگار باید در بطن جامعه باشد تا زخم، درد و مشکلات را با پوست و استخوان لمس کند و در راستای رفع آنها قلم بزند.
خویینی در ادامه حضورش در رسانه تمایل به نوشتن در حوزه سیاست پیدا میکند، از اینرو، راه پرپیچ وتابی را طی کرده است. او در این باره گفت: طبیعتا زن بودن در رسانه آنروزها خود یک چالش بود اما نوشتن یک زن از سیاست آن زمان چالش بزرگتری بود ولی با همه اینها، سیاست برایم من حوزهای جذاب و خواستنی بود و خود این حوزه به دلیل ماهیتی که داشت، جرات و جسارت لازم را به من داد که به آن ورود کنم و درآن حل شوم. سیاست باعث شد که ترسهایم ریخته شود و آنچه از واقعیت جامعه برون میتراوید و سیاسیون تحلیل میکردند، بازتاب دادم. بدون شک پردازشهای تند و سریع برای منِ زنِ سیاسینویس تبعات سنگینی به همراه داشت اما چنان ذوب این حوزه بودم که همه سختیها و مخاطراتش را به جان خریدم.
این روزنامهنگار باتجربه بوشهری که دانشجوی رشته روزنامهنگاری نیز است، با تاکید بر اینکه خیلی زود به خاطر نوشتن گزارشها و تحلیلهای جانداری که در عرصه سیاست مینوشتم، مورد توجه نشریات دیگری هم قرار گرفتم، تصریح کرد: از جمله این نشریات میتوان به هفتهنامه «نیمروز» با مدیرمسوولی محمدجواد حقشناس، «چلچراغ»، «اعتماد ملی»، «هممیهن» و… اشاره کرد که در بخش گزارشهای سیاسی با آنها همکاریام کردم و خیلی جلو افتادم در این حوزه تا جایی که به کمک این رسانهها ارتباطم با سیاسیون در تهران تقویت شد. یادم میآید در سال ۸۷، اولین بار خبر اعلام حضور کروبی در انتخابات ریاستجمهوری از طریق من در رسانههای استان بازتاب داده شد و بعد در کشور. دیگر بهعنوان یک خبرنگار و گزارشنویس سیاسی شناخته شده بودم و در برخی از نشستهای مجلس با دعوت آقای پورفاطمی حاضر میشدم و اقدام به تهیه گزارش این نشستها میکردم.
همین کنشها و گزارشهای سیاسی خویینی زمینهای شد که پس از راهاندازی روزنامه بامداد جنوب در بوشهر در سال ۹۳ برای دبیری صفحه رویداد این روزنامه که برای تحلیل و تشریح فضای سیاسی استان و کشور اختصاص یافته بود، دعوت به همکاری شود. او با پذیرش این مسوولیت عملا و رسما به جرگه روزنامهنگاری وارد شد و در این خصوص گفت: در بامداد جنوب، پرچالشترین، موثرترین و جنجالیترین گزارشها را در گفتوگو با سیاسیون داخل استان و حتی سیاستمدران و نمایندگان کشوری نوشتم که بازخوردهای گستردهای داشتند. این روزنامه در سالهای ابتدایی فعالیت خود با اتکا بر تفکر انتقادی به تولید محتوا میپرداخت و با تیم رسانهای تازهنفس و جسوری که داشت جریان قوی در رسانه استان به راه انداخت که در این میان گزارشهای سیاسی و اجتماعی آن هواخواهان پر و پاقرصی پیدا کرده بود. از اینرو، در گزارشها و تحلیلهایم از مسائل روز سیاسی استان و کشور از خردجمعی وام میگرفتم و بر مبنای تکثرگرایی پیش میرفتم.
خویینی با تاکید بر اینکه گزارشهای من صرفا محدود به طیف فکری و سیاسی خاصی نبود، بلکه در آن همه دیدگاهها لحاظ میشد، تاکید کرد: در خصوص یک سوژه یا اتفاق هم از طیف اصولگرا، هم اصلاحطلب، هم پایداریچی و هم اعتدال نگرخواهی میکردم، بهنوعی آن زمان من به همان وفاقی ایمان داشتم که امروز پزشکیان در مدیریت کشور بدان معتقد است. من همیشه بر این باور هستم که در رسانه همه صداها باید شنیده شود و مخاطب خود در میان این صداها، صدای حق را تشخیص میدهد. از اینرو، برای مخاطبم هرگز تصمیمگیری نکردم، گذاشتم خودش بنا به شناخت، تجربه و دانش تشخیص دهد کدام صدا یا طیف حق را میگوید.
وی با بیان اینکه تا سال ۹۶ با روزنامه بامداد جنوب همکاریام را ادامه دادم ولی بنا به اختلافنظرهایی که بعدها پیش آمد، از رسانه آمدم بیرون، گفت: البته کاملا از رسانه جدا نشدم و اکنون به صورت جسته و گریخته در نوشتن برخی گزارشهای اجتماعی بدون ذکر نام با تعدادی از نشریات همکاری دارم اما باید اعتراف کنم که رسانه امروز بوشهر به خمودگی و ایستایی دچار شده است. قطعا برای نجات آن باید وضعیت پیشآمده را آسیبشناسی کرد تا اعتماد مردم به رسانه برگردد. رسانه برای ماندگاری و ابقا خود چارهای جز بازگشت اعتماد عمومی ندارد. باید دوباره به همان زمانی برگردیم که اولویت رسانه و خبرنگار خوانده شدن و شنیدن شدن از سوی مردم باشد. یادم میآید زمانی که ما مینوشتیم همواره این دغدغه را داشتیم که طوری بنویسیم که مردم آن را بخوانند اما الان همه چیز برعکس شده، رسانه طوری مینویسد که به مذاق مسوول و مدیر خوش بنشیند نه مردم! این در حالی است که سرمایه اصلی رسانه «مردم» هستند. بنابراین تا دیر نشده، رسانه بهویژه نشریات مکتوب باید کاری کنند تا اعتماد مردم به آن بازگردد.
بخش اول (مهدیه امیری؛ دغدغه مساله «زن» در رسانه بومی)- لینک