سیطره کریسمس بر مراکز خرید شهرهای ایران؛
سال نوی میلادی آیا «شب چله» ایرانی را مغلوب خواهد کرد؟!
الهام بهروزی
این روزها خیابانها و مراکز خرید به کاجهای زینتی و رزق و برقهای کریسمسی آذینبندی و چراغانی شدهاند. همه چیز زیبا و شکیل شده و رنگ سرخ بر سایر رنگهای دیگر در چیدمان ویترین مغازهها میچربد. برخی از مغازههای کادویی مملو از عروسکها و وسایل تزئینی خاص کریسمس و ستارهها و گوهای طلایی و رنگاوارنگ شده، در این میان، شکلاتهای قرمز و طلایی هوش از سر هر ببنندهای میبرند. انگار اساس عید مسیحیها بر شادی گذاشته شده است که اینچنین مسیحی و غیرمسیحی را مجذوب خود کرده است و ایرانیها را به پاسداشت این عید کشانده است.
این در حالی است که تا دو دهه پیش این عید در ایران تنها در میان ارامنه و مسیحیان ایرانی آن هم فقط در محلات مسیحینشین برخی از شهرها نمود پیدا میکرد اما رفته رفته به زندگی اغلب ایرانیان راه پیدا کرد و از یک عید مذهبی به مراسم و جشنی تشریفاتی برای مسلمانان و غیرمسیحیان مبدل شد؛ بهطوری که از ۱۰ سال پیش به این سمت، بیشتر مراکز خرید شهرهای ایران مزین به المانها و نمادهای کریسمس میشوند و حال و هوای شورانگیزی را برای شهروندان به ارمغان میآورند. این عید ماهیت شاد و مهرورزانه دارد تا جایی که برخی از کارشناسان فرهنگی بر این باورند که عید کریسمس از آیینها و جشنهای ایران باستان الهام گرفته شده است! ادعایی که تنها میتوان آن را با یک پژوهش مفصل و مستند اثبات یا رد کرد.
به هر روی، امسال نیز مراکز خرید همه شهرهای ایران با ویترینهای کریسمسی به استقبال این عید مسیحی رفته است. در بوشهر هم مغازهها ویترینشان کم و بیش کریسمسی شده و برخی از خانوادههای جوانتر برای شب عید نوی میلادی دورهمی و مراسم تدارک دیدهاند. در این میان، اما عدهای مخالف چنین رویهای هستند و بر این باورند وقتی که خودمان آیینهای جذابی چون «شب چله» داریم، چرا باید برای دورهمی دست به دامن مناسبتهای غربی شویم؟! باوری که از دید امروزیها چندان پذیرفتنی نیست، زیرا آنها بر این باورند که فرهنگ ایرانی فرهنگی منعطف و اصیل است که ورود هر فرهنگ و خردهفرهنگی غیرایرانی یا غربی نمیتواند آن را از ماهیت اولیهاش دور کند و این فرهنگ چنان استوار است که حتی فرهنگهای وارداتی نیز پس از ورود به آن، رنگ و بوی ایرانی میگیرد.
یک شهروند بوشهری در این رابطه گفت: سال نو میلادی یک جشن است که تهدیدی برای فرهنگ ایرانی بهشمار نمیرود، چون ماهیتی نزدیک به آیینها و فرهنگ ایرانی دارد. در این جشن هدیه داده میشود، به خانوادههای ضعیف و بچهها توجه ویژه میشود. شیرینیهای مخصوص پخته میشود که اینها در آیینهای خود ما هم جریان دارد. به نظرم ما هم باید به این خلاقیت برسیم که بتوانیم جشن نوروز را که معرف فرهنگ و خردگرایی ایرانیان است، به کشورهای دیگر صادر کنیم. ملتها به کمک فرهنگ همدیگر را میشناسند. قطعا آنها با شناخت درست نوروز به این باور میرسند که ایرانیها ملتی اندیشمند و صلحجو هستند.
شهروند دیگری هم در این خصوص گفت: کریسمس در ایران مانند سایر کشورهای دیگر جذابیت پیدا کرده و معمولا خانوادههای ایرانی بیشتر خانوادههای تجملگرا به برپایی آن علاقه نشان میدهند و معمولا همزمان با ایام سال نو میلادی درخت کاج و سایر تشریفات این عید را در بخشی از خانهشان جانمایی میکنند و لباسهای ویژه کریسمس را میپوشند و برای فرزندانشان لباس بابانوئل را سفارش میدهند و بر تن آنها میکنند. این نشان میدهد که فرهنگ غربی در میان ایرانیها مانند سایر فرهنگهای دیگر محبوب شده است و تا زمانی که این فرهنگها منجر به حذف فرهنگهای اصیل مادری خودمان نشوند، نمیتوان آنها را تهدید حساب کرد ولی اگر آیینهای ایرانی مثل شب چله تحت شعاع این مراسم قرار بگیرد، بهنظر باید کاری کرد، چون در این آیینها ریشه، فرهنگ و هنر و آدابی نهفته است که از بطن این سرزمین و از سوی اجداد خود ما سر برآورده است که با ساختار فرهنگی و اجتماعی ما مانوس و هماهنگ است.
یک شهروند بوشهری دیگر هم پاسداشت سال نو میلادی را از سوی خانوادههای مسلمان امری ناخوشایند ندانست و گفت: همانطور که در خارج از کشور در برخی از کشورها آیین نوروز ما پاس داشته میشود، در اثر تلفیق فرهنگی که در این سالها از طریق مدیا و شبکه مجازی در میان ملتها شکل گرفته، ایرانیها نیز کریسمس را جشن میگیرند. منتها برخی از آنها در این زمینه دچار افراط میشوند، به نحوی که فرزندان این خانوادهها تصور میکنند که این جشن ایرانی است و آداب و رسوم آن منطبق بر فرهنگ ماست. این مساله میتواند زنگ خطری برای در سایه قرار گرفتن رسوم ایرانی و نادیدهانگاری و معرفی نامطلوب آنها به کودکان و نوجوانان شود. از دید من اینکه کریسمس بهعنوان یک جشن به فرزندانمان معرفی شود،مشکلی ندارد اما نباید در معرفی آن به گونهای اغراق شود که بچههای ما از آیینها و رسوم خودمان غافل شوند.
پیش از این یک جامعهشناس در این باره در گفتوگویی با روزنامه قدس گفته بود که گروهی که برگزاری کریسمس را تجدد میدانند! به عقیده من، این مساله اعتقاد و باور این گروه نیست، بلکه به نوعی اعتراض آنهاست. این افراد در طول زندگی خود در مراسمهای مختلف دینی و ملی ظهور و بروز دارند و نمیتوان گفت به طور کامل از فرهنگ ما جدا هستند، چراکه به نظرم هنوز هم به اعتقادات ایرانی-اسلامی خود به صورت ریشهای پایبند هستند. نسل جدید انتظار و توقعاتی از مسوولان، خانواده و نظام اجتماعی دارند و به دنبال ابراز هویت در جامعه هستند. در کنار تمام کمکاریهای ما به خصوص در بحث فرهنگی، فعالیتهای فرهنگی پیشرفته و آثار هنری قدرتمند غرب را شاهد هستیم و این نشان میدهد که ما از تبلیغات گسترده آنها در بحث هنر و پرداختن به هیجانات جوانان عقب ماندیم.
به عقیده جعفر شاهرخی، در آن طرف شاهد تولیداتی قوی هستیم که فرهنگ غربی را ترویج میکند و از این طرف متولیان فرهنگی ما هیچ برنامهریزی و فعالیت علمی و کارشناسی شدهای ندارند و تنها به طی کردن یک مسیر چند خطی بسنده میکنند. ما نتوانستیم نیازهای نسل جدید را در بستر فرهنگ خودمان برطرف کنیم و به همین خاطر آنها ناگزیر به سمت فرهنگ غربی تمایل پیدا کردهاند.
وی با تاکید بر اینکه جوان بهدنبال شخصیتسازی بر مبنای فرهنگی است که برای او جذابتی داشته باشد، افزوده است: باید از خودمان بپرسیم که چقدر برای این فرهنگسازی تلاش کردیم؟ چقدر توانستیم فرهنگ ناب خودمان را به جوانان منتقل کنیم؟ ما نیاز جوانان در مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و .. را اغنا نکرده و در شناسایی و درک صحیح این گروه حساس کمکاری کردیم. این بیتوجهی موجب شده تا فرهنگ و مرسومات غربی به راحتی بتوانند در زندگی روزمره جوانان نفوذ کنند.
این جامعهشناس یادآور شده که اگر نسل جدید ما با بابانوئل آشناتر از حاجی فیروز است، باز هم به کمکاریهای ما برمیگردد. ما مناسبتها و رسومات خود را جذاب معرفی نمیکنیم، مناسک سنتی خود را برای نسل جدید بازتولید و بازآفرینی نمیکنیم و تمرکز و تحقیقاتی روی آن انجام نمیدهیم. آنچه در حال حاضر میبینید حاصل زرق و برقی است که غربیها برای المانهای خود استفاده کردهاند و ما در المانهای ایرانی خود کمتر شاهد آن هستیم!
در پایان این نوشتار باید یادآور شد که آیا توسعه و پیشروی کریسمس در زیست ایرانیان میتواند تهدیدی برای آیین کهن ایرانی شب چله باشد یا خیر! آینی که تقریبا همزمان با فرارسیدن سال نوی میلادی برپا میشود و از روزگار باستان به امروز رسیده است و مملو از نشانهها و موتیفهای ایرانی است.