#ســـکتــــــــه
گزارش اختصاصی آوای هامون درباب مسائل مسکوت مانده توسعه پایدار در استان بوشهر
اشاره:
کمتر از چهار سال پیش در نخستین روزهایی که مصطفی سالاری؛ استاندار دولت تدبیر و امید در استان بوشهر منصوب شد، مطالبات و خواسته های بسیار زیادی مطرح شد و گروه های مختلفی از نخبگان و کارشناسان به جلسات و نشست های متعددی در استانداری و نهادهای وابسته دعوت شدند تا این موارد را تحلیل کنند و نظرها ارائه دهند. طرح های عملیاتی مختلفی نگاشته شد و اتاق های فکر متنوعی راه افتاد و در نهایت وقتی که به این سیاهه از مطالبات نگاهی می اندازیم، موارد متعددی باقی مانده که هیچ گونه اتفاق خاصی در این زمینه رخ نداده است. این موارد حیاتی را که به توسعه پایدار استان بوشهر پیوند خورده اند، را به شرحی که در ذیل می آید مجددا طرح و بسط می دهیم. امیدواریم که حاصل آن تلاشها در برنامه ریزی کلان استاندار جدید استان بوشهر جایی داشته باشد.
به زعم گزارش اختصاصی آوای هامون؛ نشریه تحلیلی جامعه مدنی جنوب ایران، وضعیت بالینی استان بوشهر در شرایط “#سکته” قرار دارد و لاجرم باید این کالبد محتضر را احیا کرد.
یک. عدم دسترسی استان بوشهر به شبکه حمل و نقل ریلی سراسری
یکی از نخستین وعده هایی که سال ۱۳۹۲ درباره توسعه پایدار استان داده شد؛ دسترسی به شبکه راه آهن سراسری بود که به نوعی لازمه گام نهادن در مسیر تحقق اهداف توسعه پایدار استان بوشهر بود، این پروژه تا سال ۹۴ در صدر مباحث و نشست ها و رسانه ها بود اما از آن سال به بعد مسکوت باقی گذاشته شد، گوئیا از توان مدیران ارشد استان بوشهر خارج بود تا جایی که با سکوت از کنار این مطالبه اقتصادی-اجتماعی مردم استان گذر شد.
دو. فقدان تاسیسات کافی برای مهار آب های سطحی و جلوگیری از کاهش آب های زیرزمینی استان بوشهر ( وجود بحران های پیاپی در حوزه مدیریت آب استان بوشهر)
با وجود تلنگرها و هشدارهایی که درباره وضعیت بحرانی منابع آب استان داده شده بود، اما از درون اتاق های فکر برای توسعه استان بوشهر، طرحی یا چیزی که مبنای تصمیم گیری علمی-تخصصی در این حوزه باشد و به عنوان یک نقشه راه علمی قابلیت عرضه به متخصصین، سیاستگذاران و افکار عمومی داشته باشد را نداشت. این حوزه از مسائل نیز مسکوت باقی مانده است..
سه. نبود یک بندر پیشرفته با ظرفیت متناسب برای فعالیتهای بندری وسیع در استان بوشهر
متاسفانه عدم ارتباط مشخص و روشن بین مدیران ارشد استان بوشهر با سازمان های دریایی مانند ادارات گمرک و بنادر، امکان بزرگی که می توانست به سرمایه گذاری گسترده ای در این حوزه تجارت و بازرگانی منطقه ای و بین المللی ختم شود، از دست رفت و حتی عناوین نمادین و سمبلیک “روز خلیج فارس” و “پایتخت فرهنگی خلیج فارس” به استان هرمزگان داده شد تا به گرامیداشت آن پرداخته شود. هیچ برنامه مشخص و مدونی در این زمینه تدوین نشده است و بالتبع استان بوشهر از منابع مالی و اعتباری گسترده تجارت و بازرگانی دریایی محروم ماند و بنادر استان نتوانستند گسترش بیابند و به همان شکل پیشین خود باقی ماندند.
چهار. عدم وجود برنامه راهبردی-دانش بنیان در بخش کشاورزی استان بوشهر
سند راهبردی و استراتژیکی درباب کشاورزی و زراعت در استان بوشهر در این چهار سال شکل نگرفت و اگر هم از اتاق های فکر چیزی بیرون تراوش کرده باشد، صرفا بر روی کاغذ بوده و هیچ تاثیری بر شاکله بندی کشاورزی استان نگذاشته، تا آنجا این ضعف بزرگ قابل مشاهده هست که در چند سال اخیر با خیل کشاورزانی روبه رو هستیم که به ناگاه هیچ بازاری برای محصولاتشان پیدا نمی کنند و با ورشکستگی کامل دست به گریبان می شوند. نتایج سیاستهایی که قرار بود تلاشهای شرکتهای کوچک دانش-بنیان را در اختیار کشاورزان قرار دهد، کاملا شکست خورده و مدیران کلان استان در چهار سال گذشته از کنار این مورد هم با سکوت گذر کرده اند.
پنج. مشخص نبودن سیاستهای راهبردی توسعه خدمات گردشگری و اکوتوریستی در استان بوشهر
در چهار سال اخیر سیاستگذاری مشخص و مدونی در حوزه گردشگری و اکوتوریسم استان بوشهر صورت نگرفت و با مشکلاتی که در مورد برخی شرکتهای هواپیمایی در این دوره به وجود آمد، عملا آن شکوفایی که در این بخش خدماتی می توانست شکل بدهد، رخ نداد. سیاستهای استحصال دریا و استقرار بر روی سواحل استان بوشهر در این دوره و مشخص نبودند. تشریفات (ترک تشریفات) قانونی برای در اختیار گرفتن سرمایه گذاری گردشگری و اکوتوریسم بر روی سواحل و منابع طبیعی این استان نیز از مبهم بودن سیاستگذاری ها در این حوزه حکایت می کند. پارکهای بزرگی که به اسم دهکده گردشگری به صورت ناقصی بر روی سواحل استان در این دوره احداث شد؛ نه مطالعات پیوست اجتماعی-فرهنگی داشتند و نه مطالعات ارزیابی زیست محیطی و نه سازوکار مشخص تشریفات قانونی. تصمیمات مدیران کلان استان در این حوزه می تواند در آینده، استان بوشهر را با سرعت بیشتری به سمت تهدید خشکیدگی اقلیمی به پیش ببرد.
شش. نبود نگاهی راهبردی در زمینه تبدیل بوشهر به منطقه آزاد تجاری
شاید بتوان این آرزوی دیرینه مردمان استان بوشهر را گل سرسبد مطالبات شان از مدیران کلان استان درنظر گرفت؛ اما علیرغم همه آشوبهای رسانه ای که حول محور این مطالبه به راه افتاد، اما متاسفانه هیچ اقدام راهبردی در این زمینه رخ نداد و صرفا در حد یکی از وعده های محقق نشده مدیران ارشد استان باقی ماند. عدم توانایی رایزنی و تاثیر در سیاستها و برنامه ریزی هایی که در مرکز ایران انجام می گیرد و همچنین عدم وجود فضای همدلی بین همه فعالان موثر استان بوشهر، این رویا و آرزو هم به سکوت پیوست. فراموش شد و مدیران کلان استان در این حوزه نیز ناکام ماند. در این زمینه هیچ ارتباط مشخص و شفافی بین مدیران ارشد و مجموعه ۴ نماینده استان در مجلس شورای اسلامی وجود نداشت و در برخی مواقع با هم زاویه شدید هم داشته اند. این موضوع نیز مسکوت باقی ماند.
هفت. مشکلات فاضلاب-پسماند در شهرهای استان بوشهر
یکی از تهدیدهایی که به صورت واضح و مشخصی سلامت مردمان این استان را تهدید می کند، وضعیت زیرساخت ها و سیستم های فاضلاب و پسماند شهرها و حتی روستاهای استان بوشهر می باشد. زیرساختهایی که پیش از این ها باید در یک فرآیند استراتژیک توسط شهرداری ها و با مدیریت ارشد استان به سرانجام مشخصی می رسید اما این هم بر سیاهه ناکامی آنها باید افزود که با حجم گسترده ای از منایع ملی و اعتباری که از طریق عوارض آلایندگی و ارزش افزوده به حساب مردمان این سرزمین واریز شده، چه مدیریت ناکارآمد و ضعیفی وجود داشته که در طول این دوره، هیچ سیستم فاضلابی در هیچ کدام از شهرهای استان شکل نگرفت و این حجم منابع اعتباری معلوم نشد در کدام فعالیتهای زیرساختی سرمایه گذاری شد. وضعیت سایت های پسماند در سطح استان به دلیل عدم وجود اهتمام جدی و تخصصی به سکوت برگزار شد و این مورد هم نادیده گرفته شد.
هشت. فقدان سازوکار جدی مقابله با ریزگردها در استان بوشهر
استان بوشهر از جمله آن استانهایی است که در معرض هجوم ریزگردها قرار دارد و این مساله و معضل زیست محیطی که می تواند تاثیرات گسترده ای در فرآیند و روندهای توسعه پایدار استان بگذارد، در این دوره به تمامی فراموش شد و مدیران ارشد استان هرگز نخواستند کارگروه ملی مقابله با معضل ریزگردها در استان بوشهر را برگزار نمایند و استان بوشهر تنها استانی بود که این کارگروه در آن شکل نگرفت. این تصمیم در صورتی انجام گرفت که بزرگترین کنفرانس بین المللی مقابله با ریزگردها در تهران در سال ۹۶ برگزار شد و این نشانه ای است که تصمیم گیری در حوزه مقابله با ریزگردها؛ مساله ای استراتژیک و کلان است.
نه. عدم جذب و ماندگاری نیروهای بومی استان بوشهر درباب اشتغال پایدار
به واقع از درون اتاق های فکری که در حوزه اشتغال پایدار برای جوانان و زنان برگزار شد، چیزی یا طرحی و یا برنامه ای راهبردی شکل نگرفت. بازار اشتغال استان بوشهر به عنوان مهاجرپذیر، همواره مورد توجه شهروندان ایرانی و حتی مهاجرین خارجی بوده اما چیزی که در این دوره نیز به چشم می آید، عدم توجه و استقبال از نیروهای بومی استان بوشهر در صنایع مستقر در این استان می باشد. به طور خاص هیچ استفاده و بهره ای از وجود صنایع مستقر در استان برای اشتغال پایدار دانش آموختگان و صنعتگران استان نشد. فقدان ارتباط پویا و منسجم مدیران ارشد پیشین استان با صنایع بزرگ مستقر در استان و نادیده گرفتن این امکان بزرگ برای اشتغال جوانان متخصص بومی در آن صنایع، متاسفانه ضربه مهلکی بر بازار اشتغال پایدار استان بوشهر وارد نمود که از سال ۹۲ همچون بختک بر توسعه پایدار این استان افتاده است.
ده. عدم توسعه یافتگی مناطق ساحلی و مرزهای آبی استان بوشهر؛ عدم برنامه مناسب برای حفظ و نگهداشت آنها
استان بوشهر بیشترین سواحل حاشیه خلیج فارس را در نواحی ساحلی ایران در اختیار دارد، اما به واقع توسعه نایافته ترین جوامع محلی در همین مناطق زیست می کنند. بی توجهی به این مناطق که می تواند به عنوان یکی از معبرهای توسعه پایدار از آنها یاد کرد، متاسفانه سیاستهای مدیران ارشد پیشین را در ورطه بی برنامگی انداخته و عملا موجودیت سواحل را به خطر انداخته است.
یازده. عدم وجود سند آمایش سرزمینی برای استان بوشهر
به رغم سرمایه گذاری و حضور نهادهای پژوهشی در حوزه نگارش سند آمایش سرزمین استان بوشهر به عنوان یک سند بالادستی برای توسعه پایدار، تا به الان هیچ سند مکتوبی ارائه نشده است. در طول این دوره که باید همه فعالیتها و برنامه ریزی ها بر اساس سند آمایش سرزمینی استان انجام می گرفته و این راهبردی ملی بوده، اما نه سندی در این زمینه تدوین شد و نه معلوم بود که بر اساس کدام سند مدون تخصصی در حوزه توسعه پایدار، سیاستگذاری های کلان استانی شکل می گیرد. در این زمینه نیز همواره سکوتی طولانی و عمیق برای چند سال اخیر بر حوزه رسمی و حوزه عمومی استان بوشهر حکمفرما بوده است.
دوازده. فقدان برنامه ریزی و سیاستگذاری منسجم و مشخص در حوزه توسعه پایدار روستایی در استان بوشهر
از حجم بسیار زیاد و گسترده برنامه هایی که می توان در حوزه کسب وکارهای کوچک در روستاها شکل داد تا سیاستگذاری های کلانی که در حوزه اقتصاد مقاومتی بر مبنای روستاها می توان صورت داد، متاسفانه در دوره مدیران ارشد سابق استان بوشهر همگی به احداث زمین های چمن مصنوعی خلاصه شد و باقی ماجرا به سکوت برگزار شد. کدام اشتغال پایدار برای روستاییان در این دوره برنامه ریزی و صورت گرفته شد؛ هیچ! کدام زیرساخت تاسیساتی برای روستاها انجام گرفت که مثلا در تابستان های داغ و خشکیده استان، روستاییان با بی آبی های طولانی دست به گریبان نباشند. و یا کدام برنامه مدیریت بحران برای مقابله با سیل های گسترده ای که به طور خاص روستاها را در معرض خطر جدی قرار می دهد، اندیشیده شده است!!
سیزده. فقدان برنامه ریزی و سیاستگذاری منسجم و مشخص در حوزه جذب سرمایه گذاری برای استان بوشهر
یکی دیگر از بغرنج ترین اتفاقاتی که در حوزه های مدیریت کلان استان بوشهر رخ داده؛ در زمینه جذب سرمایه گذاری برای توسعه پایدار استان بوده است. شاید ضعیف ترین کارنامه مدیران ارشد پیشین استان بوشهر در این زمینه باشد که با اشتباهات فاحشی که در بهم ریختن عرصه عمومی استان صورت گرفت، به گونه ای امنیت سرمایه گذاری را در استان ازهم پاشانده شد و به همین دلیل مدیریت های جزیره ای در نهادهای جذب سرمایه گذاری رشد کرد و فضای استان ناپایدار شد تا در نهایت هیچ سرمایه گذاری داخلی و خارجی بر روی استان بوشهر حساب ویژه ای باز نکنند. در این زمینه نیز با سکوت و خاموشی گذر شد.
چهارده. عدم ارتباط استراتژیک (وجود ارتباط نامناسب و چالش برانگیز) استانداری با وزارت نفت جهت استفاده از ظرفیت های توسعه پایدار در مناطق نفت خیز (گمرک و اداره بنادر و کشتیرانی را نیز به این سیاهه اضافه شود.)
در موارد پیشین گفته شد و نتایج فلاکت بار برای توسعه پایدار استان بوشهر را برشمرده شد. متاسفانه از همان ابتدای حضور برخی مدیران ارشد پیشین، این فاصله گذاری مرگبار رخ داد و روز به روز گسترده تر و عمیق تر شد تا آنجا که هیچ رابطه منسجم و پویایی بین مرکز استان و منطقه ویژه اقتصادی پارس در سال ۹۶ قابل کنکاش نیست. ورشکستگی مناطق ویژه اقتصادی مانند آنچه در منطقه ویژه اقتصادی بوشهر رخ داد؛ شاید نشانه ای تلخ از این تصمیمات و جهت گیری های اشتباه استانداری بوشهر باشد.
پانزده. عدم وجود گفتمان بانشاط سیاسی در استان بوشهر جهت ارائه طرح های توسعه پایدار
نتایج و پیامدهای تلخ دوقطبی کردن عرصه عمومی – سیاسی استان بوشهر را می توان در جهت گیری مردد رای دهندگان استان بوشهر در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ مشاهده کرد که چگونه وقتی هیچ ارتباط منسجمی میان نهادهای مدیریت سیاسی استان با احزاب و گروه های سیاسی موجود در استان برقرار نشده، می تواند مقبولیت عمومی دولت مستقر را با خطر ازهم پاشیدن مواجه سازد. عدم استفاده از نظرات و پیشنهادات این احزاب در زمینه توسعه پایدار نیز استان بوشهر را از یک گفتمان بانشاط سیاسی تهی کرد و هم احزاب را درگیر مسائل حاشیه ای نمود و متاسفانه توانایی ها و تخصص های این گروه ها و افراد را به فراموشی سپرد و سکوتی بزرگ در این حوزه برقرار شد که گوئیا نخبگان سیاسی این استان حرفی برای گفتن در حوزه توسعه پایدار ندارند. استانداری بوشهر از همان ابتدا فضای سیاسی استان بوشهر را مبدل به دوقطبی همراهان/مخالفان خود نمود و خود را از امکان استفاده بردن از عمیقترین مشاوره های سیاسی و مدیریتی محروم ساخت. پایان این ماجرا هم سکوت بود؛ البته همهمه و سروصدا زیاد بود اما هیچکدام براساس روندهایی برای توسعه پایدار شروع به سخن گفتن نکردند؛ فقط برای اینکه صدایی تولید کنند، غوغاسالاری کردند.
شانزده. فقدان رابطه پویا و خلاق استانداری بوشهر با رسانه ها و مطبوعات محلی-ملی و گروه های هنری و ادبی
در اینجا نیز همان فضای دوقطبی همراهان/مخالفان استانداری به عریان ترین صورت موجود شکل گرفت و خیلی از سرمایه های اجتماعی رسانه/مطبوعات استان بوشهر در میان این چرخدنده های دوقطبی ساز له شدند و چیزی که سالها با مرارت و سختی برای منزلت اجتماعی و فرهنگی خود کسب کرده بودند، به ناگهان به هوا رفت و نابود شد. از سوی دیگر روزنامه نگاری تحقیقی و گزارشی جای خود را به “شنیدنی” ها و خبرهای ناموثق و نادقیق داد. فضایی ساخته شد که با تاسف باید عرض کنیم که کیش شخصیت و ترور شخصیت به کار هر روزه کنشگران عرصه رسانه و مطبوعات مبدل شد و هیچ پویایی و خلاقیتی در تلاشهای این عرصه محقق نشد. مدیران ارشد استان در مدیریت راهبردی فضای رسانه ای/مطبوعاتی استان بوشهر به تمامی سلیقه ای عمل کردند. درهمین زمینه شاید بتوان به فقدان یک ارتباط منسجم بین استانداری و برخی اداره کل ها استان نیز اشاره کرد که به کلی ازهم گسیخته شده است.
هفده. عدم وجود بینش اجتماعی استانداری در حوزه توسعه پایدار (فقدان برنامه منسجم و مشخص در حوزه شناخت مسائل اجتماعی (طلاق- اعتیاد- حاشیه نشینی- …) در استان بوشهر)
عدم درک سازوکارهای اجتماعی توسعه پایدار می تواند برباد دهنده تمام آرزوها و خیالات رشد و توسعه باشد. آن چه که در سالهای اخیر در استان بوشهر رخ داده عدم توجه ژرف و عمیق به سازوکارهای اجتماعی مردم استان بوده و بدون توجه به ظرایف و خصلت های خاص مردمان این سرزمین، نسخه پیچیده شد و هیچکس هم در قبال پیامدهای اجتماعی نسخه های خود پاسخگو نبود. حجم گسترده آسیبهای اجتماعی به مانند سکته، کالبد جامعه را با قطع شدن ناگهانی تمامی ارگانیسم های حیاتی مواجه ساخته است. به واقع تمام مواردی که در بالا ذکر شد، هرکدام به تنهایی می تواند کالبد زنده و پویای جامعه ای را دچار سکته کند. با تاسف باید به وضعیت سکته در ارگانیسم های اجتماعی استان بوشهر معترف بود.