تاملی درباب بدن، جنسیت و آرایش در زنان
(مطالعه موردی استان بوشهر)
مهدیه امیری
امروزه بحث بدن به دلیل دگرگونی های جدیدی که مرتبط با مدرنیته می باشد دارای معنای جدیدتری شده و تنها معنای جسمانی آن مورد توجه نیست و مواردی از قبیل سیاسی شدن بدن، افزایش فرهنگ مصرفی و توسعه فناوری های مرتبط با بدن را نیز در خود جای داده است.
با افزایش فرهنگ مصرفی و تشویق و گرایش افراد به مصرف گرایی، تمایل به بدن رو به افزایش است، به گونه ای که بدن در فرهنگ مصرفی نقش محوری را بازی می کند. به قول گافمن “با توجه به تاکید و اهمیت بدن در جامعه معاصر، چنین به نظر می رسد که بدن تبدیل به دارایی مادی افراد شده است.” (گافمن ۱۹۵۹)
در جوامعی که با صورت و فرم تبعیض جنسیتی شکل گرفته، میزان توجه افراد به بدن در میان دوجنس متفاوت است و انتظارات اجتماعی متفاوتی از زن و مرد وجود دارد و نیز انتظارات اجتماعی مرتبط با بدن درباره زنان بیشتر و جدی تر است. در چنین وضعیتی به نظر می رسد، بدن برای زنان در مقایسه با مردان، اهمیت بیشتری داشته باشد.(وید و کوپر، ۱۹۹۹، وید وتنر، ۱۹۹۷)
زنان در عصری که مدرنیته بر آن حاکم یا حداقل تاثیرگذار است، سعی بر ساختن “خود” دارند و به شدت تحت تاثیر محیط های گوناگون اجتماعی قرار می گیرند و رفتار و ظاهر خود را با توجه به محیط هماهنگ می سازند. یکی از این رفتارها آرایش هست. آرایش به نوعی از رفتار تبدیل شده که می توان در آن نوعی هم نوایی اجتماعی را دید. در این هم نوایی اجتماعی که زنان در آن به عنوان کنشگر(زنان جستجوگر در کنش آرایشی) هستند، تحت تاثیر واقعیت های فرهنگی و انتظارات جنسیتی، فرهنگ مصرفی و ارزش های آن قرار گرفته و ذهنیت شان شکل می گیرد. همچنین می تواند تاثیرگرفته از رفتار مردان نیز باشد.
زن در میان مردان به عنوان “دیگری” شناخته شده است. دیگری که توسط مردان دارای هویتی نشات گرفته از تبعیض جنسیتی گردیده و این رفتار باعث ایجاد و گرایش زنان به تنوع های زیبایی و آرایشی شده است. یانگ اعتقاد دارد “به نوعی، آرایش زنانه را می توان محصول نظام مردسالار به شمار آورد که در آن زنان قربانیان آنها هستند و اراده و عاملیت زنان را متاثر از واقعیت های فرهنگی، اجتماعی و رفتار و انتظارات دیگران و آنها را مجبور به گزینش چیزهایی می دانند که خود انتخاب نکرده اند.” (یانگ،۱۰۷:۲۰۰۵) بنا به گفته ی یانگ در این صورت زنان با آرایش بدنبال ساخت هویت و خودآرمانی برای مردان و نفی خود و پنهان کردن خود هستند. در اینصورت هویتی از زنان شکل می گیرد که خارج از هویت آنها و خواست مردان هست. اختیار از زنان گرفته می شود و از این طریق، زنان دچار نوعی ازخودبیگانگی می شوند که مسبب آن مردان هستند. چرا که؛ زنان برای افزایش اعتماد به نفس، کسب رضایت بدنی، تنوع طلبی و برتری جویی اقدام به آرایش می کنند تا با خواست های فرهنگی و اجتماعی که مردان برای آنها رقم زده اند، تطبیق داشته باشند.
گافمن با اثر “نمایش خود در زندگی روزمره”(۱۹۵۹) به مبحث خود اجتماعی و خود انسانی می پردازد. در دیدگاه او “افراد دایما۰ در حال اجرای نمایش های مختلف هستند، نمایش هایی که هدفش افزایش دادن منافع “خود” افراد و به حداقل رساندن ضرر است. اصل مفهوم عرضه و نمایش خود، حفظ تصویر مثبت و متقاعدکننده از خود است.” گافمن مفهوم مدیریت تاثیرگذاری را برای حفاظت از خود مطرح می کند. او بیان می کند که “افراد هنگام کنش متقابل می کوشند جنبه ای از خود را نمایش دهند که مورد پذیرش دیگران باشد. افراد دایما در حال اجرای نمایش های مختلفی هستند و ظاهر آنها در عرضه و نمایش خود نقش تعیین کننده ایفا می کند.” در این میان در بحث آرایش زنان به وسیله نقش هایی که در این موقعیت اجرا می کنند، “خودِ” خود را شکل می دهند و در اینجا خود معنا می یابد. افراد در صددند که با آرایش و تغییر در ظواهر بیرونی خود ارتباطی برقرار نمایند که بیشترین تاثیرگذاری را بر دیگران داشته باشند.”امروزه آرایش به نیازی ضروری در میان اکثر زنان و دختران جوان تبدیل شده، به طوری که به عنوان یک نیاز اجنماعی است که گاهی نیاز به زیبایی از انجا نشات می گیرد. بر این اساس زنان، پول و انرژی زیادی را صرف می کنند تا ظاهر خود را به شکل آرمانی درآورند.”(احمدنیا، ۱۳۳:۱۳۸۴)
باید توجه داشت که به طور مداوم برخوردهای روزمره و کنش های خرد و کوچک در جامعه در حال بروز هست و فرد و کنش هایش در جامعه مدرن در حال تعریف و بازتعریف یکدیگرند. بنابراین فرد در جامعه باید “خویشتن” خود را از طریق کنش اجتماعی شخصی به دست آورد نه “خود”ی که تحت تاثیر فشارها و نیروهای اجتماعی به یکباره ساخته شود. این برخوردهای روزانه در تمامی جوامع در حال شکل گیری است و جامعه جنوب ایران و استان بوشهر که مدنظر نگارنده است نیز دستخوش این نوع رفتارها و تغییرات می باشد. با توجه به پیشینه ی فرهنگی که در استان بوشهر وجود دارد، حرکتی به سمت مدرنیته در حال شکل گیری است و این حرکت تدریجی باعث گردیده که بوشهر”شبه مدرن” باشد. توجه به بدن و آرایش در استان بوشهر همانند دیگر جاهای کشور به عنوان یک نیاز اجتماعی مطرح است. در این جامعه ی شبه مدرن، علاقه مردم به بدن هایشان افزایش یافته و خصوصن برای زنان بدن جزیی از مفهوم “خود” است. خودی که به طور مداوم در حال تعامل با محیط و دیگر افراد است. این تغییر در نوع نگاه به آرایش باعث گردیده که تا حدودی برخی زنان در استان بوشهر شیوه ای عقلانی برای کسب سرمایه ی نمادین و انواع دیگر سرمایه اجتماعی و اقتصادی (شغل)بدست آورند. زنان یا همان کنشگران جستجوگر در آرایش که مدنظر نگارنده است، از آنجایی که آرایش را با رضایت و تفکر انتخاب می کنند، نه تنها ضرر نمی کنند بلکه با این شیوه به منافع خود می رسند و کمترین ضرر را می بینند. با این شیوه از برخورد با بدن، ایده ی کالایی شدن بدن در بین برخی از زنان در جامعه شبه مدرن بوشهر در حال تقویت است.
منابع:
احمدنیا، شیرین(۱۳۸۴)، جامعه شناسی بدن و بدن زنان، فصل زنان۵(مجموعه آرا و دیدگاه های فمینیستی)، نوشین احمدی خراسانی و پروین اردلان، تهران: روشنگران و مطالعات زنان
Wade,T.j& cooper.m(1999)”sex Differn cesin The links Between Attractiveness, self-E steemand The Body” personality and individual Differences.27:1046-1056
Goffman, Erving (1959) The presentation of Self in Everyday life, Harmondsworth: penguin.
Yong, Iris Martion (2005) “Lived Body Versus Gender”, in: A companion to Gender Studies, Essed, Philomena. Theo Goldberg, David. Kobayashi, Audrey, Blackwell: dalhi.Pp.102-113.