"دشت گریان؛ تراژدیِ تاریخی است که تکرار می شود. که پایان نمی پذیرد. که بارها و بارها روایت می شود. که دنبال درمان نیست، چرا که تنها زمانی درمان می شود که تکرار نشود. زخم تاریخ، زخم پناهنده گی و بی مکانی و بی هویتی، همیشه شامل انسان معاصر هست و خواهد بود. النی سمبل انسان بی مکان و بی مرز است. مرز جغرافیایی برای اش وجود ندارد. النی زخم تاریخ است. النی ترومای تاریخ مدرن است. فریاد النی فریاد تاریخ است. او نماینده ی یک زخم تاریخی نیست؛ بلکه او نمایاننده ی زخم تاریخ است. آنجلوپولوس فقط روایت گر زخم هاست، شفادهنده و درمان کننده نیست که زیبایی هنرنمایی اش هم در همین روایت گری اش است. او تنها تصاویر شاعرانه ای به بیننده ی خود ارائه می دهد که بیننده اش با هر تصویرش عشق بازی می کند. آنجلوپولوس با فریاد پایانی فیلم بغض و فریادی را در گلوی بیننده ی خود حفظ می کند که هر زمان از تاریخ نیاز به ترکیدن دارد."