اشاره:
جامعه انسانی از دو جنس زن ومرد تشکیل شده است. زنان نیمی از جامعه ی انسانی را تشکیل می دهند و بالتبع در توسعه ی آن نیز تاثیرگذار می باشند. برای پذیرش این دیدگاه باید نقش و جایگاه انسانی را به عنوان اساس و محور توسعه پذیرا باشیم. روند کنونی مشارکت زنان در جامعه ی ایرانی خصوصن منطقه ی جنوب، زیبنده ی جامعه یی که زنان آن تحصیل کرده و دارای تجربه در زمینه های اجرایی و مدیریتی می باشند، نیست. به طور کلی اساس توسعه که بر پایه ی مشارکت اجتماعی انسان ها با جنسیت های متفاوت در کنار یکدیگر شکل گرفته، در جوامع در حال توسعه و به طور مثال در منطقه ی جنوب ایران نادیده گرفته می شود. برای بیان این نادیدگی؛ دلایل متفاوتی وجود دارد که از جمله می توان بهالف:محرومیت اجتماعی و فرهنگی مردمان جنوب، ب:عدم وجود سرمایه ی اجتماعی منسجم در جنوب،ج:عدم تعریف نقش اجتماعی زنان جنوب در توسعه، د: فقدان تشخّص اجتماعی برای زنان در جنوب اشاره کرد. که در این مقاله به شرح این چهار دلیل و مساله در جامعه جنوب ایران خواهم پرداخت و در نهایت راه حلی نیز ارائه خواهم نمود.
الف:محرومیت اجتماعی و فرهنگی مردمان جنوب
فرآیند توسعه آن گاه می تواند موفقیت آمیز باشد که با مشارکت تمامی گروه های اجتماعی و برای همه ی آنها صورت پذیرد. جامعه ای که صرفن با تکیه بر عوامل مالی می خواهد به سوی توسعه حرکت کند، موفقیت برای آن امکان پذیر نیست. در جامعه ی جنوب کشور به دلیل محرومیت های اجتماعی و فرهنگی که مردمان آن در کنار دیگر محرومیتها دچار می باشند، همواره شاهد یک عقب ماندگی در این زمینه ها برای آنها می باشیم. مردمان جنوب به دلیل در حاشیه قرار گرفتن و دور ماندن از توسعه های فرهنگی و اجتماعی که در سطح کشور صورت می پذیرد، همواره حامل نابرابری و محرومیت می باشند به گونه ای که کلمه جنوب با خود نیز بار معنایی محرومیت را تداعی می کند. محروم ماندن از نقش ها، مفاهیم، ارتقای فرهنگی همتراز با کشور، عدم توانمندسازی جهت فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و در نتیجه عدم برخورداری از مواهب توسعه ازهمین شرایط مربوط به محرومیت در سطح جامعه جنوب ایران می باشد که این مساله در بین قشر زنان جنوب به طور قابل توجهی آشکار می باشد.
ب:عدم وجود سرمایه ی اجتماعی منسجم در جنوب
یکی از ابعاد مهم جهت رشد و توسعه در هر جامعه، سرمایه ی اجتماعی آن جامعه می باشد. سرمایه ی اجتماعی نقشی اساسی در ایجاد حس اعتماد و همکاری در میان افراد یک جامعه دارد. بدون وجود سرمایه ی اجتماعی، سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست خواهند داد و راه های توسعه و تکامل در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دشوار می گردد. به همین دلیل سرمایه ی اجتماعی یکی از راه های رسیدن به توسعه ی پایدار قلمداد می گردد. این سرمایه ی اجتماعی زمانی قوی تر و منسجم تر می گردد که نهادهای مدنی و دموکراتیک در کنار دیگر نهادهای اجتماعی به اجرای نقش خود بپردازند. و این دقیقن همان مساله ای هست که در جامعه ی جنوب بالاخص استان بوشهر زیاد به آن توجه نگردیده و اجازه ی حضور به این نهادها جهت توسعه داده نشده است. در همین زمینه حتا یک تشکل غیردولتی مرتبط با بحث زنان در استان بوشهر وجود ندارد (البته شاید نامی از این تشکل ها باشد اما فعالیتی ندارند که بتواند باعث به وجود آمدن سرمایه اجتماعی شود.) برخی نهادهای موجود در استان بوشهر به طور پراکنده مشغول به فعالیت می باشند و روابطی به صورت منسجم در بین آنها و نهادهای دیگر مانند خانواده، دولت، دانشگاه و… وجود ندارد.
ج:عدم تعریف نقش اجتماعی زنان در توسعه
در جوامع در حال توسعه افراد دارای نقش های مشخصی می باشند و با پذیرش نقش های خود جهت مشارکت اجتماعی فعالیت می کنند. زنان یکی از مشارکت جویان اجتماعی می باشند که با ایفای نقش های خود در قالب های مشخص، سبب افزایش توسعه ی پایدار در یک جامعه می گردند.در استان بوشهر به توانمندی زنان، استقلال زنان و بهبود شرایط سیاسی، اجتماعی، بهداشتی و… زنان در جهت توسعه ی جامعه توجه چندانی نمی گردد و برخی نقش های اجتماعی زنان به خانه داری، بچه داری و همسرداری محدود شده اند و این محدودیت را با پذیرش نقش های از قبل تعریف شده، پذیرفته اند(خانواده های سنتی). این در حالی است که یکی از موارد توسعه، حتا با حضور در خانه، پذیرش نقش زنان در مشارکت های اجتماعی است که به پذیرفتن نقش های اجتماعی می انجامد، می باشد. شاید بتوان به این مساله نیز اشاره کرد که زنان در خانه نیز برای پذیرش نقش های اجتماعی، آماده نشده اند. زنان به دلیل ارتباطاتی که با گروه های اجتماعی دیگر از قبیل کودکان، نوجوانان و جوانان و تاثیرگذاری بر مردان دارند، نقش های اساسی زیادی را عهده دار می باشند ولی با عدم ضرورت درک این مسایل در بین برخی زنان در جامعه جنوب مواجه می گردیم. در همین زمینه باید به نقش های “زنان به مثابه ی انتقال دهنده ی گفتمان های بینا نسلی” و “زنان به مثابه ی سامان دهنده ی نهاد خانواده” توجه نمود. چراکه؛ آموزش به زنان و دختران بعنوان مادرانی که پل های انتقال ارزشها، هنجارها، فرهنگ و اداب و رسوم جامعه ی جنوب به نسل های بعد می باشند، نادیده گرفته می شود. زنان آگاه، فرزندانی آگاه تربیت می نمایند و این آگاهی نقش بسزایی در توسعه دارد. اما در استان بوشهر، برخی زنان با عدم شناخت از اهمیت این نقش ها (بدلیل عدم آموزش) مواجه هستند. همچنین متاسفانه تاکنون نقش زنان در مراحل مختلف توسعه به طور کامل مورد توجه نبوده و یا اثر فرایند توسعه بر وضعیت زنان مشخص نشده است و این امر منجر به ناتوانی برنامه های توسعه در این رابطه گردیده است.
د:فقدان تشخّص اجتماعی برای زنان در جنوب
همواره در جوامع سنتی، به زنان با نگاه های جنسیتی نگریسته می شود و این آسیب موجب عدم حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی می گردد. در کنار این موضوع می توان به باورهای غلط اجتماعی مبنی بر عدم مشارکت زنان در فعالیتها، عدم آگاهی زنان نسبت به حقوق شهروندی خود و عدم آگاهی زنان از زمینههای مختلف اجتماعی و اقتصادی موجود برای فعالیت و حضور در اجتماع نیز اشاره کرد. این موارد موجب گردیده که حضور زنان در جامعه و داشتن فعالیت و تاثیرگذاری آنها نادیده گرفته شود و تشخّص اجتماعی برای حضور و فعالیت زنان شکل نگیرد. موضوعی که در استان بوشهر با وجود خانواده های سنتی و نگاههای سنتی که بر زن روا داشته می شود، بسیار احساس گردیده و تشخّصی برای حضور زنان در جامعه برای برخی خانوادهها، وجود نداشته باشد.
نتیجه گیری: خانواده مدنی به عنوان راه حل
از آنجایی که بخش بسیار گسترده ای از فعالیت ها در خانواده و توسط زنان صورت می گیرد، می توان به این مساله اشاره کرد که زنان و حضور آنها در نهاد خانواده در توسعه ی جامعه نقشی فعال دارند. بنابراین توسعه پایدار، بدون پیشرفت این بخش پراهمیت، امکان پذیر نیست. بر اساس تحولاتی که در عصر جدید ایجاد گردیده و بر نهاد خانواده تاثیر گذاشته، نظریه های مختلفی برای انسجام بیشتر این نهاد شکل گرفت. محافظه کاران بازگشت به جامعه سنتی و چپ ها پذیرش هر نوع تحول در خانواده و استقبال از آن را پیشنهاد دادند ولی آنتونی گیدنز؛ جامعه شناس بریتانیایی راه حل دیگری را پیشنهاد می دهد و از آن به “راه سوم” یاد می کند.
گیدنز بر این موضوع باور دارد که خانواده یکی از نهادهای اصلی در “جامعه مدنی” می باشد که نقشی اساسی در ایجاد جامعه ای مستحکم دارد. خانواده های مستحکم با پذیرفتن تساوی های موجود در بین دو جنس شکل می گیرد و با پذیرش این تساوی ها از سوی خانواده ها، جامعه ای مطلوب ایجاد می گردد. وی معتقد است که خانواده های دموکراتیک دارای ویژگی های خاصی از قبیل “برابری عاطفی و جنسی، حقوق و مسئولیتهای متقابل در روابط، انجام وظایف مشترک پدری و مادری، قراردادهای مادامالعمر میان والدین و فرزندان، اقتدار توافقشده نسبت به کودکان، تعهدات کودکان نسبت به پدر و مادر و خانوادهی از نظر اجتماعی ادغامشده”، می باشند که این موضوع می تواند به همیستگی اجتماعی منجر گردد. گیدنز به مساله ی دموکراسی و تاثیر آن بر نهاد خانواده اشاره می کند و می گوید:” خانواده در حال دموکراتیزه شدن است، به همان شیوههایی که فرایندهای دموکراسی عمومی دنبال میکنند؛ و اینگونه دموکراتیزه شدن نشان میدهد که چگونه زندگی خانوادگی ممکن است انتخاب فردی و همبستگی اجتماعی را با هم ترکیب کند.”
در این خانواده مدنی، تمامی اعضا دارای نقش هایی مشخص می باشند و بر اساس توافقی درون نهادی به ایفای نقش های خود می پردازند و مفاهیمی از قبیل گفت و گو، آزادی بیان و اندیشه، احترام، استقلال و برابری در بین آنها شکل می گیرد. با ایجاد این نوع از نقش ها در خانواده ای مدنی، بالتبع ارتقای دموکراسی و جامعه ی مدنی نیز ایجاد می گردد.
در استان بوشهر برای داشتن جامعه ای توسعه یافته که همه ی اقشار جامعه زنان، مردان، جوانان، سالمندان و … در آن دارای نقش و تشخص اجتماعی باشند و به مشارکتی جهت توسعه بپردازند، داشتن خانواده هایی مدنی پیشنهاد می گردد.
یادداشت:
گیدنز، آنتونی (۱۳۸۶)؛ راه سوم، بازتولید سوسیالدموکراسی؛ ترجمه منوچهر صبوری ؛ تهران: نشر شیرازه
گیدنز، آنتونی(۱۳۷۷)؛ جامعهشناسی؛ ترجمه منوچهر صبوری؛ تهران: نشر نی