خشونت علیه زنان از گذشته تا کنون، همواره وجود داشته و قربانیان اصلی آن، زنان بوده اند. زنانی که به عنوان جنس دوم و ابژه ی جنسی به آنها نگریسته می شود و قدرت مردان در زمینه های اقتصادی، قانون، سازمان های نظارتی و …. ابزارهایی بوده که باعث گردیده زنان مورد انواع و اقسام خشونت ها قرار گیرند. مردان در جامعه به دلیل داشتن قدرت و اقتدار بیشتری از زنان و در دست داشتن اهرم های قدرت نه تنها زنان را از داشتن موقعیت های قدرتمند محروم می کنند بلکه این حق را به خود می دهند، بر اندام های زنان در عرصه های عمومی و خصوصی نیز نظارت داشته باشند. زنان نه تنها قربانیان خشونت مردان بوده اند بلکه ترس از رویارویی با این خشونت بر سراسر زندگی آنان سایه افکنده است. نگاه هایی که ترس و هراس هایی را در زنان بوجود می آورد و باعث محدود کردن آزادی عمل و حضور زنان در عرصه های اجتماعی می گردد.
فمنیست ها می گویند:”هراس از تجاوز جنسی روی همه ی زنان تاثیر می گذارد و تاثیر آن بر شیوه ی لباس پوشیدن، برنامه ریزی ساعات روزانه و مسیرهای آمد و شد زنان مانع از فعالیت های آنان می شود و آزادی شان را محدود می کند. این وحشت به هیچ وجه بی اساس نیست چون هیچ زنی در برابر تجاوز مصونیت ندارد.”(کلارک و لوئیس ۱۹۹۷:۲۳)
نگاه های جنسیتی که در جامعه وجود دارد موجب می شود که حس تبعیض و برتری جویی در بین مردان افزایش یابد و این امر منجر به جنسیت زدگی و یا “سکسیسم” گردد. رفتاری که در آن زن از لحاظ روحی و روانی سرافکنده می شود و خشونت های روانی زیادی را متحمل می گردد. ترس از تجاوز و وجود نگاه های خیره ی مردان و سکسیسم همواره روان زنان را مورد آزار و اذیت قرار می دهد و نمایی از خشونتهای روانی راکه نوعی سلطه جویی می باشد و زن را از ارزش واعتبار انسانی خالی می کندرا به نمایش می گذارد.
ایدئولوژی مردسالارانه حاکم در جامعه، باعث می گردد تجاوز که نوعی از خشونت علیه زنان می باشد، عادی تلقی گردد و از این طریق به آن مشروعیت داده شود. وجود این ایدئولوژی مردسالارانه، ابزار قدرتمندی در اختیارمردان قرار داده و جهت مهار زنان در جامعه ی مردسالار از آن استفاده می گردد.
در جهان مدرن کنونی که نیاز به حضور زنان در عرصه های اجتماعی و فعالیت آنان بیش از پیش احساس می گردد، در برخی خانواده ها همواره به دلیل وجود نگاه های تیعیض آمیز جنسیتی و قدرت مردسالارانه، زنان در انزوا به سر می برند واز حضور در عرصه های اجتماعی محروم می باشند. این در حالی است که پناه بردن زنان به خانواده و یا عدم اجازه ی حصور آنان در جامعه، باعث می گردد که سلطه جویی مردان بر جامعه و زنان بیش از پیش گردد و افزایش نگاه های سکسیسم در بین مردان و بالا رفتن نگاه های تبعیض آمیز نسبت به زنان در جامعه فزونی یابد.
وجود و حضور زنان در جامعه وداشتن فعالیت های اجتماعی منجر به افزایش عدالت اجتماعی، تغییر در نگاه های جنسیتی و توانمندسازی زنان در تمامی عرصه ها می گردد. حضور مداوم زنان در جامعه شاید در آینده گامی جهت خشونت پرهیزی وفهم و درک ضرورت نیاز حضور زنان در عرصه های اجتماعی بدون وجود نگاه های جنسیت گرایی گردد. چرا که؛ مارتین لوترکینگ معتقد است “در جهان امروز خشونت پرهیزی دیگر ابزاری برای تحلیل های روشنفکری نیست، بلکه یک ضرورت عملی است.”