من در جایی و به مناسبتی، نوشته ام که: «مترجمان در شناخت تاریخ گذشتگان، گسترش علم و فرهنگ نقس اساسی داشته و دارند. در طول تاریخ، این مُترجمان بودند که دانشِ بشری و فرهنگ های دور و متفاوت را، بدون جنگ و خونریزی، به یکدیگر متصل نمودند.» و اینکه: «مترجمان، با طیُّ الارض نمودن، سنگِ بنای دهکده ی جهانی را گذاشتند و گام به گام، به «شناخت»، این نیاز، بی پایان انسان، پاسخ گفته و می گویند. دانشِ کنونیِ بشر وامدار مترجمان است، چراکه، هر برگِ ترجمه، پنجره ای است به دانایی.»
از بینِ مترجمان ایران و به ویژه بوشهر، که در این زمینه مایه ی مباهات است، یکی نیز حسن زنگنه می باشد. حسن زنگنه در سال ۱۳۲۸ در بوشهر زاده شد. دوران تحصیلات ابتدایی را طیّ سال های ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۰ در دبستان های باقری، فردوسی و مهران و دوران دبیرستان را تا سال ۱۳۴۷ در دبیرستان پُر افتخار سعادت سپری نمود. او از همان اوانِ نوجوانی و جوانی به زبان انگلیسی علاقه ای وافر داشت به نحوی که دوره ی سربازی را که در سپاهِ دانش گذرانید، به عنوان مترجم یونسکو (سازمان فرهنگی – هنریِ سازمان ملل) سپری نمود و پس از آن نیز، ترجمه به نوعی مشغله ذهنی او گردید. ماحصل این دوران از زندگی او را می توان به شرح زیر بیان نمود:
۱)-میر مهنا و شهر دریاها (گرد آوری و ترجمه)، ۲)-دریای پارس و سرزمین های متصالح (نوشته دونالد هاولی)، ۳)-هجوم انگلیس به جنوب ایران (نوشته جی. بی. کلی)، ۴)-لشکرکشی انگلیس به جنوب ایران (نوشته گرنی داد)، ۵)-خلیج فارس از دوران باستان تا اواخر قرن هیجده میلادی (نوشته راجرز ام. ساوری و جی. بی. کلی)، ۶)-گزارش های سالانه سِر پِرسی کاکس، سرکنسول انگلستان در بوشهر (نوشته پی. زد. کاکس)، ۷)-خاطرات فردریک اوکانر (نوشته فردریک اوکانر)، ۸)-چالش برای قدرت و ثروت در جنوب ایران (نوشته گرمون استفان ری)، ۹)-حمله ناپلئون به مصر و رقابت فرانسه و انگلیس در ایران (نوشته جی. بی. کلی)،۱۰)-خلیج فارس در آستانه قرن بیستم (نوشته ملکم یاپ و بریتون کوپر بوش)، ۱۱)-اعراب و تجارت برده در دریای پارس (نوشته توماس ام. ریکس و جی. بی. کلی)، ۱۲)-مأموریت سِرپِرسی کاکس در حوزه خلیج فارس و ایران (نوشته فلیپ گریوز)، ۱۳)-روابط ایران و انگلیس در خلال جنگ جهانی اول (نوشته ویلیام ام. جی. اولسون)، ۱۴)-نخستین فرستادگان پرتغال به دربار شاه اسماعیل صفوی (نوشته دونالد بیشاپ اسمیت)، ۱۵)-مشروطیت جنوب ایران به گزارش بالیوز بریتانیا در بوشهر از ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۵(سر پرسی کاکس)، ۱۶)-نقش ارامنه در انقلاب مشروطیت (نوشته حوری بربریان )، ۱۷)-ظهور و سقوط بوشهر (نوشته ویلم فلور)، ۱۸)- روابط دولت و جامعه شهری در بوشهر و جزیره خارگ (نوشته وانِسا مارتین)، ۱۹)-روابط هلندی ها و خلیج فارس (نوشته ویلم فلور)، ۲۰)-ایران و خلیج فارس (نوشته استاندیش)، ۲۱)-برازجان، بازارشهری در پسکرانه خلیج فارس (نوشته ویلم فلور)، ۲۲)-عهد قاجار -مذاکره، اعتراض و دولت در ایرانِ قرن سیزدهم- (نوشته وانِسا مارتین)، ۲۳) ترجمه دو داستان کوتاه، ۲۴)-دو گردآوری شامل؛ ۱)- فرهنگ ضرب المثل های انگلیسی فارسی و ۲)-فرهنگ اصطلاحات اقتصادی (حسن زنگنه و فریده مواجی) و مجموعه ای از ترجمه های متعدد در مورد مسایل سیاسی و تاریخی خلیج فارس، مشروطیت ایران، جنگ جهانی اول و …، در مطبوعات کشور و بوشهر و به همین منوال، همکاری با برخی از مترجمان، به عنوان نمونه؛ در کتابِ «اسناد سازمان سیا در باره کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی دکتر مصدق»… و همچنین مشارکت در کنگره ها و سمینارهای فرهنگی و تاریخی متعدد.
برخی از این مجموعه نیز در چاپ دوم با تغییراتی منتشر گرده است، از جمله؛ جنوب ایران به روایت سفرنامه نویسان (چاپ دوم میر همنا و شهر دریاها)، و جنگ ایران و انگلیس در سال ۱۸۵۶ میلادی (چاپ دوم هجوم انگلیس و لشکر کشی انگلیس به جنوب ایران در یک جلد).
در تمام طول تاریخ و از جمله در شرایط کنونی، نقش مترجم در کلیّه حوزه ها، به ویژه مباحث علمی، نقشی بی بدیل بوده و می باشد، زیرا دسترسی به اطلاعات و تحقیقات انجام شده ی جهانی در سطوح مختلف امکان پذیر نمی گردد، مگر یا با دانستن زبانِ مبدأ و یا با استفاده از متون ترجمه شده. این موضوع در حوزه ی فرهنگی، که مخاطبین گسترده ای را شامل می شود، از محدوده ی ترجمه ی شخصی می گذرد و نیازمندِ ارایه آن در بخش وسیعی از جامعه است. در این مرحله، مترجم دیگر کاری شخصی انجام نمی دهد بلکه نتیجه ی عملِ او طیفِ بسیار گسترده ای از مردمان همزبانش را در بر می گیرد. همین امر است که مترجم را وادار می نماید که علاوه بر دو ویژگی؛ یعنی تسلّط بر زبانِ مبدأ و تسلّط بر زبانِ مقصد، خصلتِ اساسی دیگری را نیز دارا باشد و آن چیزی نیست جُز «امانتداری». زیرا کسانی که متنِ ترجمه شده ای را می خوانند و می خواهند از آن به عنوان مدرک استفاده نمایند، باید مطمئن باشند که متن ترجمه شده دقیقن همان چیزی است که در اصل نوشته شده است و لاغیر. تسلّط حسن زنگنه بر زبان مبدا (در این مورد زبان انگلیسی) و مقصد (فارسی) بر همگان روشن است. در موردِ سوم، یعنی امانتداری، می توان گفت که: «حسن زنگنه به غایت امانتدار است.» بارها پیش آمده است که او برای اطمینان از صحتِ ترجمه ی یک جمله، نظرِ افراد گوناگونی در سطوح مختلف و حتا برخی مترجمانِ دیگر را جویا می شود و این خصلتی است که من در کمتر مترجمی دیده ام. خواننده از مترجم، هیچ چیزی جُز این سه ویژگی را نمی خواهد.
ایرادی که برخی از «بزرگوارانِ نُکته بین» بَر بعضی ترجمه های حسن زنگنه می گیرند این است که؛ تعدادی از ترجمه های او «انتخابی» است. به این مفهوم که مثلاً، کتاب «جنگ ایران و انگلیس در سال ۱۸۵۶ میلادی» و «خلیج فارس از دوران باستان تا اواخر قرن هیجدم میلادی» و یا «اعراب و تجارت برده در دریای پارس»، هر یک «گُزینه ای» از یک، دو و یا سه کتاب است. صد البته که این امر در مقدمه ای که مترجم بر هر یک از این ترجمه ها نوشته، به طور کامل شرح داده شده است، به شکلی که خواننده در صورتِ نیاز بتواند به اصل آن کتاب ها مراجعه نماید. دلیل این موضوع، که بارها در نشست های خصوصی، حدِاقل با اینجانب، مطرح شده این است که بیشترین تلاشِ زنگنه بر حوزه ی خلیج فارس متمرکز می باشد و از آنجایی که برخی از اصلِ این کتاب ها مباحثِ متعددی، از هند تا بخش های وسیعی از خاورمیانه و ایران را در برمی گیرد، و موضوعاتی این چنین، ممکن است برای پژوهندگانِ خلیج فارس به طورِ اَخَص چندان مفید نباشد، گزینش نمودنِ فصولی از آن کتاب ها که بر خلیج فارس مُتمرکز است اَرجَح می باشد. بیان این نکته نیز ضروری است که تا پیش از ترجمه های حسن زنگنه، منابعِ مربوط به تاریخ خلیج فارس تنها به چند موردِ اندک خلاصه می گردید. ترجمه و انتشار ترجمه های فوق باعث گردید که نه تنها پنجره ای جدید بر روی پژوهشگرانِ تاریخ این منطقه گشوده گردد، بلکه به نقل از آقای دکتر عبدالکریم مشایخ –رئیس بنیاد ایران شناسیی شعبه بوشهر-: بخش تاریخِ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، مبحث ویژه ای به نام «خلیج فارس» شناسی را به اتکای منابع ترجمه شده توسط زنگنه بنیان نموده است (نقلِ به معنی).
نگاهی به شمارگانِ کتاب های مُنتشر شده در ایران نشان می دهد که متأسفانه در کشور ما، مردم به علل گوناگون با مطالعه نه تنها سرِ آشتی ندارند، بلکه گویی قهرند. به همین سبب زندگیِ اقتصادیِ مؤلف و یا مترجم کتاب بر تألیف و یا ترجمه متکی نیست و این گونه کارها نیاز به «شیفتگی» دارد و به قول نویسنده و مترجم گرانمایه، نجف دریابندری؛ «باری است بر دوشِ آدمی». این شیفتگی به گونه ای است که این بزرگواران، و در این موردِ به خصوص مترجمان، علی رغم مشکلات بسیار، نمی توانند بدون مشارکت همنوعان، از مطلبی تازه و مفید لذت برند. آنان از سرتاسرِ جهان، کالایی به این ارزشمندی را با بهایی ناچیز در اختیار ما گذاشته و می گذارند. آنان به راستی «بازرگانان دانش» اند و ما وامدارشان.