سخن گفتن از گروه ترجمه ی رخداد، بی آنکه نام و یاد ارغنون۱ به میان آید، کاری دشوار و چه بسا بی حاصل است. این نه فقط به جهت حضور محوری مراد فرهادپور در هر دو، بل بیشتر بدان جهت است که دغدغه ها و پرسش هایی که ادامه ی ارغنون را ناممکن می ساختند، حول نام «رخداد» دگرباره متجلی شدند. بنابراین سخن گفتن راجع به رخداد، بدواً سخن گفتن از دغدغه هایی است که ادامه ی پروژه ی دیرپای ارغنون را ناممکن می ساختند. این ناممکن بودگی، قسمی به-خاطر تحولات سیاسی و اجتماعی ناگزیر در میانه های دهه ی ۱۳۸۰ بود و قسمی نیز به جهت شروطی که ارغنون حول آنها محقق شده بود. پروژه ی ارغنون، بیشتر حاصل مصالحه ای بود که بر طبق آن، گردانندگان ارغنون از پرداختن به امور انضمامی و سیاست پرهیز می نمودند و به منظور شناساندن سویه های مختلف فرهنگ و اندیشه ی فلسفی غرب، متونی را گزینش و ترجمه می کردند. با این حال هرچه ارغنون پیش رفت، امکان تفکیک پروژه های فکری با مسائل انضمامی دشوارتر شد؛ چرا که خوش بینی های اولیه ی پس از دوم خرداد فروکش می کردند و جای خود را به نوعی دلنگرانی و هراس نسبت به بازسازی برخی رویه ها و سیاست های ناخوشایند می دادند. در چنین شرایطی، میان دست اندرکاران عمده ی ارغنون نیز بحثی درگرفت مبنی بر آنکه نسبت ارغنون با شرایط سیاسی و اجتماعی روز چیست؟ آیا سخن گفتن از فرهنگ به واسطه ی نوعی درک استتیکی و یا به میانجی نظریه ی انتقادی، در برهه ی حاضر راهگشاست؟ این پرسش ها از این روی کلیدی بودند که نوعی مفارقه میان امر فرهنگی و امر سیاسی جهت ممکن شدن پروژه ی ارغنون، در حکم نوعی توافق نانوشته وجود داشت؛ اما این جدایی گرچه در برهه ای به گونه ی موقت و مصلحتی میسر بود، در اواخر دوره ی اصلاحات دیگر به کار نمی آمد. درک نومینالیستی از اندیشه و تفکر غربی دیگر به کار نمی آمد و بنابراین لازم بود حتی پروژه ها ی فکری و ترجمه ای نیز، لحن و موضعی خاص یابند و از منظر و سمت و سویی مشخص به آنچه در جریان است بنگرند. بنابراین مراد فرهادپور مصر بود که اگر بناست به ناگزیر ارغنون را پایانی باشد، این پایان اتفاقا لحنی سیاسی تر و منطبق با شرایط روز داشته باشد، و در مقابل البته برخی اعضای دیگر شورای نویسندگان ارغنون، با این حد از صراحت و رادیکالیزم موافق نبودند. بدین جهت، ارغنون در همان بزنگاهی که زمینه ی اجتماعی ممکن شدن اش، یعنی اصلاحات و توسعه ی سیاسی و فرهنگی رو به خاموشی می گرایید، با شماره ی مرگ به کار خود پایان داد؛ عنوانی اتفاقی اما معنادار برای پایان هم نشینی ناخواسته ی عناصری که به نحوی عارضی، سیاست ارغنون را مشخص می ساختند.
انتشار کتابهای رخداد، حاصل همین بزنگاه حیاتی است، که چندین گذر همراه با یکدیگر در حال انجام بودند. گذر از دوره ی اصلاحات به دوره ی مهرورزی، گذر از ارغنون به رخداد، گذر از هژمونی تمام عیار نولیبرالیزم در غرب و گذر از امر فرهنگی ناب به امر سیاسی. البته در این میان سفر فرهادپور پس از ۲۶ سال به انگلستان نیز مزید علت شد و او با تعدادی از متفکران مطرح معاصر نومارکسیست و پسامارکسیست نیز آشنا شد و هم اینان در پروژه های ترجمه ای رخداد نقش مهمی ایفا کردند. بنابراین نخستین کتاب رخداد، یعنی «قانون و خشونت»، حاصل نوعی ناممکن شدن پروژه ی ارغنون در برهه ی تازه بود. به ویژه آنکه فرهادپور تمایل داشت پروژه ی ارغنون با شماره ای راجع به الهیات سیاسی پایان یابد؛ اما پرداختن به الهیات سیاسی در ارغنون به معنای تخطی از مرزهای خودساخته ی آن بود. پرداختن به الهیات سیاسی متضمن ورود به مرحله ای تازه بود که در آن نوعی بدبینی نسبت به برخی مفاهیم و سازوکارها ناگزیر می نمودند. تجربه ی دوران اصلاحات حامل این درس تاریخی بود که نباید با خوش بینی و انفعال با مفاهیمی چون دموکراسی، آزادی و رهایی مواجه شد، بلکه اتفاقا باید به سراغ اندیشه هایی یافت که بذر شک و تردید نسبت به مقولات خودبسنده ی روشنگری می پراکنند و در عین حال برای پرسش های اینجایی و اکنونی ما مناسب اند.
البته نمی توان مدعی این شد که کتاب های رخداد رویه ای واحد را پیگیری کرده اند. در برخی از این کتابها همچنان حدی از استتیزم در مواجهه با امر سیاسی پررنگ است و به نظر، فرهادپور همچنان بی میل نیست که در سویه ای از این روایت ها بایستد که سهم و نقش بیشتری برای مقولاتی چون حقیقت و کلیت قائل اند. نمی توان انکار کرد که فرهادپور همچنان نیز سودای نوعی روح هگلی دارد، اما می-کوشد این سودای دیرپای را در دل پروبلماتیک همچنان حل ناشده اش، یعنی نسبت امر جزئی و امر کلی جانشانی کند. بدین معنا، رخداد پروژه ای همچنان گشوده است و شاید بهتر باشد مجلدات نخست و کتابهای ترجمه ای موضوعی اولیه ی این تیم را نوعی تدارک اولیه به منظور مواجهه با زوایای گوناگون این پروبلماتیک بدانیم.
پانویس:
۱- ارغنون؛ مجله ای فلسفی، فرهنگی و ادبی بود که با پیگیری های حمید محرمیان معلم و حمایت شفیعی شکیب و احمد مسجدجامعی، در سال ۱۳۷۳ نخستین شماره ی خود را منتشر کرد. اعضای اولیه¬ی شورای نویسندگان و ویراستاران، مراد فرهادپور، یوسف اباذری، محمدجعفر پوینده و علی مرتضویان بودند. بنا بود که آذر نفیسی نیز در این شورا حضور یابد که با هجرت ناگهانی او به آمریکا، حسین پاینده به توصیه¬ی آذر نفیسی وارد این مجموعه می¬شود. ارغنون تا سال ۱۳۸۴، شماره ی متعددی با محوریت موضوعات مهم فلسفی، فرهنگی و ادبی چون: «فلسفه تحلیلی»، «نوسازی»، «نقد نو»، «فرهنگ و زندگی روزمره»، «روانکاوی»، «جهانی شدن»و … منتشر نمود. به استثنای چند شماره ی معدود مجله ی «فرهنگ» که در اوایل دهه ی هفتاد توسط مراد فرهادپور و ضیا موحد در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد، ارغنون، نخستین تلاش دامنه دار جهت ترجمه ی متون مهم فلسفی و فرهنگی غربی بود. شماره ی نهایی آن با عنوان «مرگ» به اهتمام سردبیر میهمان آن شماره، محمد صنعتی در سال ۱۳۸۴ منتشر شد و پس از آن جمع ارغنون از یکدیگر جدا شدند. فرهادپور پس از این جدایی، حلقه ی رخداد را با محوریت ترجمه ی متونی موضع-دارتر و انتقادی تر در دستورکار خود قرار داد و سراغ دسته ی نوظهورتری از اندیشمندان اروپایی چون بدیو، ژیژک، آگامبن، رانسیر، لاکلاو و… رفت. گرچه آخرین ترجمه ی گروهی حلقه ی موسوم به رخداد با عنوان «نام های سیاست» از طریق ناشر دیگری انتشار یافته است، اما عنوان «حلقه ی رخداد» به نحوی نمادین برروی این جمع باقی ماند. از جمله مترجمانی که با این حلقه همکاری نمودند می توان به صالح نجفی، امید مهرگان، مازیار اسلامی، آرش ویسی، بارانه عمادیان، مجتبی گل¬محمدی و… اشاره نمود.
هادی آقاجان زاده؛ کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی می باشد.