هامون: استوارت هال؛ نظریه پرداز برجسته مطالعات فرهنگی، از بنیانگذاران و سردبیران نیو لفت ریویودرگذشت
درباره استوارت هال (۱۹۳۲- ۲۰۱۴)
تدوین از انجمن هامون ایران
فهرست:
زندگینامه و آرای استوارت هال / همشهری آنلاین
درگذشت استوارت هال: بنیانگذاری برای مطالعات فرهنگی / محمد احمدی- انسانشناسی وفرهنگ
استوارت هال: اندیشمندی کم نظیر، مبارزی خستگی ناپذیر / گروه ترجمه انسانشناسی و فرهنگ
زندگینامه و آرای استوارت هال / ترجمه میثم به روش
منبع: همشهری آنلاین
استوارت هال (Stuart Hall) یکی از شخصیتهای اصلی در شکلگیری و بسط مطالعات فرهنگی در بریتانیا به شمار میرود .
در این متن با زندگی و آرای استوارت هال با قلم مایکل کنی۱ آشنا میشویم .
حوزههای فعالیت نظری :
هژمونی، ایدئولوژی، فرهنگ، هویت
آثار مهم :
مقاومت از طریق آیینها: خرده فرهنگهای جوان در بریتانیای پس از جنگ
(ویرایش با همکاری تی. جفرسون) (۱۹۷۶)۲
نظارت بر بحران: دزدیهای خیابانی، دولت، و قانون و نظم
(با همکاری سی. کریچر، تی. جفرسون، جی. کلارک و بی. رابرتس)(۱۹۷۸)۳
سیاست تاچریسم
(ویرایش با همکاری ام. جیکس)(۱۹۸۳)۴
راه دشوار نوسازی: تاچریسم و بحران چپ
(۱۹۸۸)۵
دوران جدید (ویرایش به همکاری ام. جیکس)(۱۹۸۹)۶
نظریه پردازانی که هال از آنان تاثیر پذیرفته :
فوکو، گرامشی، مارکس، آلتوسر
زندگینامه :
استوارت هال (متولد ۱۹۳۲) یکی از سرشناسترین و فرهمندترین «روشنفکران مردمی » ۷ بریتانیا پس از دهه ۱۹۵۰ بوده است .
او در سال ۱۹۵۱ از جامائیکا به انگلستان آمد و در کرسی رودز اسکالر۸ در دانشگاه آکسفورد مشغول به کار شد. اندکی پس از آن وی به عنوان شخصیت اصلی جنبش نوپای چپ نو که از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۱ در انگلستان و اسکاتلند شکل گرفت شناخته شد و به سمت نخستین سردبیر نشریه چپ نو۹ که این جنبش آن را منتشر می کرد، منصوب شد .
هال در زمان افول این مرحله از جنبش، از سمت مذکور استعفا داد و اندکی بعد به مرکز مطالعات فرهنگی معاصر در دانشگاه بیرمنگام پیوست. او از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۹ مدیر این مرکز بود و در سال ۱۹۷۹ به کرسی استادی در رشته جامعه شناسی در دانشگاه اوپن برگزیده شد .
در سال های بعد، آرای او از طریق نوشته های سیاسی اش درباره “تاچریسم “ ۱۰ ، درس گفتارهای عمومی تاثیرگذارش و برنامه های خویشتندارانه و متفکرانه اش در رسانه های گوناگون مورد توجه طیف وسیعی از مخاطبان قرار گرفت .
هال به منزله اندیشمندی روشنفکر به الگویی از کار روشنفکری که آنتونیو گرامشی، نظریه پرداز مارکسیست، پیشنهاد می کند شباهت دارد: روشنفکری ” ارگانیک” که همواره آماده عبور از شکاف میان حوزه سیاست و دانشگاه است .
برای نمونه هال روابط مهمی با برخی از هنرمندان سیاه پوست برقرار کرد و کوشید فعالیت های فرهنگی سیاه پوستان را ارتقا دهد .
او به همان اندازه فعالیتهای فکریاش را با مشارکت در مجموعهای از پروژههای سیاسی-روشنفکرانه، از جمله نوشتههایی برای نشریه پرنفوذ مارکسیسم امروز۱۱ در دهه ۱۹۸۰، درهم آمیخت .
مهمترین آرای نظری :
هال در فرمول بندی دوباره تفکر سیاسی و اخلاقی چپ سیاسی در بریتانیا و دیگر کشورها در طول بیست سال گذشته سهم بسزایی داشته است .
او اکنون نیز روشنفکری مورد احترام است و اندیشه هایش به طور گسترده نقل می شود. بسیاری او را از “بنیانگذاران” مطالعات فرهنگی میدانند و نوشتههایش تاثیر عمده ای بر حوزه های جامعه شناسی و نظریه اجتماعی گذاشتهاند .
او همچنین توجه خوانندگان زیادی را در بیرون از دانشگاه به خود جلب کرده و شاید در میان عموم مردم بیش از هر چیز به عنوان مبدع اصطلاح “تاچریسم ” در نخستین روزهای دولت تاچر (۱۹۷۹-۱۹۸۳) شناخته میشود .
اندیشههای سیاسی و روشنفکرانه هال در مراحل جداگانه فعالیت فکریاش شکل گرفت: در مجموعهای از پروژههای جمعی در مرکز مطالعات فرهنگی معاصر در دهه ۷۰، در شماری از مقالات پرمخاطب در نشریه مارکسیسم امروز در سراسر دهه ۸۰، و بعدها از طریق مشارکتهایش در مباحثههای نوظهور روشنفکرانه درباره تحلیل فرهنگی، تحول اجتماعی و هویت قومی .
با وجود این، ذکاوتهایی که وی در این مراحل از نویسندگی از خود نشان داد با توجه به برخی از مقالات ناشناخته او از اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ و به ویژه مقالاتی که برای نشریههای جنبش نوپای چپ نو مینوشت، قابل پیشبینی بودند .
او در این نوشتهها تأملاتش درباره محدودیتهای مدل زیرساخت-روساخت را که بر تفسیر مارکسیستی جهانهای اجتماعی و فرهنگی حاکم بود با مقالات جامعهشناختی متفکرانهای درباره تحولات فرهنگی رایج در بریتانیا در دهه ۵۰ – به ویژه ظهور نسلی از جوانان که با زندگی فرهنگی مرسوم بیگانه بودند – درهم آمیخت .
پس از افول جنبش “اولیه” چپ نو، هال مجموعه نقالاتی را تالیف کرد و در آنها میراث مارکسیسم را در حوزه های تحلیل فرهنگی و ایدئولوژیکی مورد بازبینی قرار داد .
او در مقاله “مساله ایدئولوژی: مارکسیسم بدون ضمانت”(۱۹۸۳ ) ۱۲ کذب بودگی این تصور را که تناظری طبیعی یا ضروری میان طبقات اجتماعی و دیدگاههای ایدئولوژیکی وجود دارد، نشان داد .
او به ویژه تأکید میکرد که آگاهی جمعی و در واقع هویت طبقات فرودست باید از طریق کار سیاسی و ایدئولوژیکی فعالانه ” برساخته شود” و هیچ یک از این دو در شکل انقلابی محض بر اثر وضعیت سیاسی-اجتماعی به وجود نمی آیند .
تعامل او با سنت مارکسیستی موجب پدید آمدن فهم غیرذات باورانه ای از عاملیت سیاسی و اجتماعی شد که در آن هویت های اجتماعی به مثابه مکان های مبارزات چندگانه و اغلب متناقض نگریسته می شوند .
هال در زمان حضورش در مرکز مطالعات فرهنگی معاصر، پروژه های جمعی مهمی را با همکاران و دانشجویانش به انجام رسانید .
کار جمعی بر روی نوشته های شماری از نظریه پردازان مارکسیست در سنت اروپای غربی به ویژه لویی آلتوسر۱۳ و آنتونیو گرامشی بخش اساسی این تلاشها را تشکیل میدهد .
هال خود عمیقاً تحت تاثیر نوشتههای گرامشی بود. بسیاری از آرای سیاسی و مقولههای نظری در نوشتههای ناپیوسته و پراکنده گرامشی در اندیشههای او نیز پس از این دوره تکرار میشوند .
او و همکارانش در مرکز مطالعات فرهنگی معاصر خاطرنشان می کردند که بی ثباتی سیاسی اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ منجر به بحران هژمونی(از اصطلاحات کلیدی گرامشی) شد که در آن تعادل روابط نیروهای طبقاتی به هم خورده و بدین ترتیب دولت به شکل فزایندهای به استفاده از اهرم زور به جای وفاق متمایل گردید .
این نویسندگان از وجود وفاق اقتدارگرایانه جدیدی پرده برداشتند کا به موازات آن جامعه سیاسی در پاسخ با افول نسبی اقتصادی و اشکال جدید تضاد اجتماعی شروع به حرکت به سوی “جامعه نظم و قانون” میکرد .
نظارت بر بحران که از لحاظ نظری کتابی التقاطی و دارای بار سیاسی ست به بررسی گفتمانهای درهم تنیده درباره جرم، بزهکاری جوانان و نژاد در چارچوب زندگی مردم بریتانیا در این دوره میپردازد .
هال شاید نخستین مفسری بود که به اهمیت شکل گیری اتحاد جدیدی از نیروها در جناح راست طیف سیاسی در اواسط دهه ۷۰ پی برد و تلاش برای ایجاد “هژمونی ” فکری و سیاسیای را که این ناآرامی و آشفتگی در پی داشت، تشخیص داد .
او در تحلیلی قانع کننده و مستدل از “نمایش بزرگ حرکت به سمت راست” [طیف سیاسی] که مشخصه سیاست بریتانیا در این برهه بود، اعلام کرد که راست “نو ” با وخیم تر شدن نارساییهای حیات اقتصادی و اجتماعی بریتانیا بر اثر رکود جهانی، اهمیت و مشروعیت ایدئولوژیکی یافته است .
این آرا، بنیان تفسیر پیشتاز و کاملا پیشگویانه او را در درباره نقطه عطف حیات سیاسی بریتانیا – که به قدرت رسیدن حزب محافظه کار به رهبری خانم تاچر در سال ۱۹۷۹ نمایانگر آن است – تشکیل میدهد .
تحلیل او از “تاچریسم” طیف گستردهای از خوانندگان را با اندیشههایش آشنا کرده و جایگاه او را به منزله روشنفکری مناقشهبرانگیز و مهم در صحنه فکری بریتانیا تثبیت کرد. او از ابتدا، سیاستهای این حزب محافظهکار بازسازی شده را تلاشی برای ایجاد “هژمونی” جدیدی در درون حیات سیاسی بریتانیا تلقی میکرد؛ تلاشی که بدین ترتیب به انواع جدیدی از راهحلها برای حل مشکلات ناشی از افول نسبی اقتصادی و تجزیه اجتماعی مشروعیت میبخشید .
هال هم بر گستردگی و هم بر عمق گفتمانی که چنین تلاشی برای برقراری پژمونی تاچری دربر داشت تاکید می ورزید. در حالیکه سایر مفسرین معمولا دخالتهای تاچر در مسائلی نظیر نژاد، جرم و هویت ملی را نمایشهای سخنورانه میپنداشتند، هال این تاکیدها را تلاشهایی آگاهانه برای بازگویی و صحه گذاشتن بر “عقل سلیم” مردم تفسیر میکرد؛ این اقدامات تلاشهایی بودند که احساسات و تعصبهای ریشهدار را به دیدگاه تاچری مرتبط سازند. او همچنین بر عمق این سیاست هژمونیک و به ویژه شیوههایی که از طریق آنها، برساختن نمادین “سوژههای” جدید و شناسایی دشمنان تازه مشروعیت بخشی به تغییرات سیاسی را ممکن میساخت و علت اساسی موفقیتهای پی در پی محافظهکاران در انتخابات بود، تاکید میکرد .
تاچر و متحدانش با بهرهگیری از زبان عامیانه خشک و ناتراشیده، تصویری پلید و شرورانه از گروههای خاصی – مانند “انگلهای [دولت] رفاه” و اعضای ستیزه جوی اتحادیه های کارگری- ارائه میکردند و چنین هویتهایی را “ دشمنانی در درون” پیکره سیاست میدانستند که مسئول زوال اخلاقی و اقتصادی ملت بودند .
در مقابل این نگرش اخلاقی و سیاسی جدید و نیز ائتلاف اجتماعی نیرومندی که در پس آن گرد آمده بود، جناح چپ سردرگم و بی اهمیت می نمود. رسالت هال در این سالها آن بود که فهم عمیق تر سیاست تاچریسم را در درون اجتماعات و محافل چپ افزایش دهد .
او همچنین می کوشید به تصور سیاسی جهت دیگری داده و آن را با واقعیت های هژمونی حزب محافظه کار حاکم آشنا کند .
آنچه بیش از همه او را نگران می کرد، امتناع بسیاری از سوسیالیست ها از پذیرفتن این واقعیت بود که تاچریسم با موفقیت آگاهی بخش های گوناگونی از طبقه کارگر را تحت تاثیر قرار داده و آنها را ساماندهی کرده است .
او این فرآیند را با استفاده از مفهوم ” عوام گرایی اقتدارطلبانه “ ۱۴ توصیف می کرد. این فرآیند ، مشروعیت بخشی به یک دستگاه دولتی قدرتمندتر و قهرآمیزتر را در بر داشت در حالی که سیاستمداران حامی تاچر همزمان خود را حامی منافع “مردم” و مخالف قدرت نخبگان جاافتاده سیاسی و اجتماعی معرفی میکردند .
چنین راهبرد ایدئولوژیکی ای به بهترین شکل در طول بحران ناشی از اشغال جزایر ملویناس/فالکلند۱۵ و واکنش ستیزهگرانه دولت بریتانیا در سال ۱۹۸۳ نمایان شد. سرشت عوامگرایانه تاچریسم در سایر حوزهها نیز آشکار بود .
هال با خبرگی تمام بر فرآیندهایی که از طریق آنها آموزه های مهم اقتصادی با بهره گیری از زبان روزمره و احکام گوناگون اخلاقی در درون “عقل سلیم ” عامه حک می شدند، پرتو می افکند. در دل این عوام گرایی ترکیب موثری از جنبه های سنت محافظه کاری بورکی۱۶ و نئولیبرالیسمی که به شکلی خصمانه احیا شده بود، قرار داشت .
اگرچه جهان سیاست پیوسته بر تاملات فکری هال تاثیر گذاشته است، او در سایر نوشتههایش در این دوره بیشتر به تحلیل پدیده های فرهنگی توجه داشت .
برخی از این مقالهها در میان آثار معتبر و محوری رشته مطالعات فرهنگی تثبیت شدهاند. در زمینه نظریهپردازی سیاسی نیز هال شیوههایی از “خوانش ” امور فرهنگی را در بستر تفکر مارکسیستی بسط داد، لیکن او این میراث را با اقتباسهای ثمربخش و نقادانه از آرای میشل فوکو درهم آمیخت و بدان روح تازهای بخشید .
به زعم او اعمال فرهنگی را نباید “ابژه هایی” دانست که “معنا و هویتشان را می توان به کمک منشا یا ماهیت درونی شان تضمین کرد” بلکه اعمال فرهنگی “ اعمالی دلالتگر”اند .
تحلیل فرهنگ باید تفسیر حوزه فرهنگی-ایدئولوژیکی ای را که در درون آن تقلا و تنازع بر سر معانی روی می دهد، دربر داشته باشد. چنین تنازعاتی همواره در حوزه روابطی رخ میدهند که از طریق تنازعات پیشین برای دستیابی به استیلا تثبیت گردیده و همواره نشانههایی از مقاومت را نمایان می کنند .
برای فهم این نکته که اعمال فرهنگی معانی معینی – و نه معانی دیگری- به خود می گیرند، مفهوم ایدئولوژی بسیار مهم است: [به بیان دیگر] از طریق ایدئولوژی ست که مجموعه خاصی از معانی به هم پیوند داده میشوند تا زنجیره نظاممندی از معانی را برسازند .
ایدئولوژی میکوشد فرضهای پیشینش را به منزله فرض هایی “طبیعی” ارائه کرده و بدین ترتیب وجود خود را تقریبا نامرئی سازد. بنابراین وظیفه تحلیلگر متون و فرآورده های فرهنگی، تبیین و تشریح کارکردهای گفتمانی ای است که ارزش های ایدئولوژیکی متون را تولید می کنند؛
او همچنین باید به طرق چندگانهای که این ارزشها از طرف عاملان انسانی “ دریافت” میشوند، توجه کند. توصیف هال از این فرآیند – که به مثابه فعالیت دوگانه “ رمزگذاری” و “رمزگشایی ” در مقاله تاثیرگذاری درباره تفسیر برنامههای تلویزیونی مطرح شده – جایگاهی محوری در حوزه مطالعات فرهنگی یافته است .
چنانکه از تحلیل او برمیآید، محتوای ایدئولوژیکی یک برنامه تلویزیونی را هرگز نمی توان به طور مطلق تضمین کرد چرا که این محتوا هم مبتنی بر حوزه فرهنگی-ایدئولوژیکیای است که برنامه در آن ساخته میشود و هم به بافتی که محل سوژه دریافت کننده را تعیین میکند بستگی دارد .
این موضع تفسیری تا حد زیادی از رویکردهای رایج به فرهنگ معاصر فاصله می گیرد؛ رویکردهایی که هم به دیگر نظریهپردازان برجسته رسانههای جمعی نسبت داده میشود و هم به مدافعان این برنهاد که [وجود] یک ایدئولوژی مسلط و منسجم شرط لازم برای استیلای اقتصاد سرمایهداری ست .
نقدهای عمده بر آرا و نظریات هال :
شاید مناقشه برانگیزترین آرای استوارت هال آرایی باشند که مستقیما به سیاست مربوط می شوند. البته این امر چندان عجیب نیست چرا که هال می خواست روشنفکران و فعالان چپ را نتحول کرده و به بازاندیشی برخی از بنیادی ترین فرض ها و اصول نهادینه شان وادارد .
جای شگفتی نیست که در بسیاری از محافل آرای وی را با شکاکیت و خصومت نگریسته اند و منتقدانش او را به ارتکاب “گناهان” مختلفی به ویژه تسلیم شدن به روند رایج روشنفکری و توجیه دست کشیدن از اصول سوسیالیسم متهم کرده اند .
مداقه کردن در این ادعاها کذب بودنشان را ثابت می کند، اما هنوز ابهامات مهمی درباره اندیشه های سیاسی او وجود دارد که بررسی دقیق تری را می طلبند :
– این عقیده که هال در بهره گیری از مفهوم “هژمونی” پایبندی گرامشی را به جوهره تعیین کننده روابط اقتصادی نادیده گرفته و لذا در تحلیل هایش توجه کافی به نقش عوامل تعیین کننده اجتماعی و اقتصادی در سیاست معاصر نشان نداده است .
– این انتقاد که تفسیر او درباره تاچریسم، به اشتباه انسجامی را به آن نسبت می دهد که هرگز واجد آن نبوده است. به ویژه مورخان و تحلیلگران سیاسی این برداشت را که گفتمان های ایدئولوژیکی تاچریسم در تمامی کارکردهای دولت اهمیت یکسانی داشتند – برداشتی که از نوشته های هال برمی آید- زیر سوال می برند. در مقابل، برخی بر این باورند که سیاست تاچر در واقع ملغمه ای از تداوم، بی نظمی و تغییر تدریجی بود .
– این اتهام که هال و برخی از همکارانش بدین سوال مهم که آیا “دوران جدید” – که صحنه [اجتماعی- اقتصادی] بریتانیای مدرن را تغییر داده است – مستقل از تاچریسم بود یا پیامد آن، پاسخ چندان روشنی نداده اند .
انتقاد مرتبط دیگر آن است که هال در شرح “دوران جدید” با مسلم گرفتن این فرض که “شیوه” جدید “تولید” (پسافوردیسم ) ۱۷ انواع معینی از انطباق سیاسی و ایدئولوژیکی را ضروری ساخته، تحلیل اقتصادی تقلیل گرایانه ای از تغییر به وجود آمده ارائه می دهد .
هال به همه این نقدها پاسخ داده و مصرانه تاکید کرده است که نقدهای مذکور بازنمایی نادرست آرای او هستند. یقینا از تحلیل او درباره هژمونی چنین برنمی آید که بخش های چشمگیری از جامعه بریتانیا باید تمام و کمال به عقاید تاچری می گرویدند؛ نقدی نادرست که اغلب نیز تکرار می شود .
این ادعا نیز نادرست است که هال می کوشد در خوانش تحولات سیاسی، ایدئولوژی را جایگزین اقتصاد کند: او در مقام دفاع چنین گفته است که تلاش کرده در برابر گرایش غالب چپ سیاسی به تحلیل اقتصادگرا، “جهت” تفاسیر را به سمت ایدئولوژی “متمایل کند “.
استفاده هال از مفهوم هژمونی را می توان به شکل کاملا متفاوتی نقد کرد . یکی از نتایج جانبی آن، پافشاری بر این عقیده است که جناح چپ برای آنکه بتواند “عقل سلیم” تاچری را کنار بزند، باید نوعی سیاست “ضدهژمونیک” را پی ریزی کند. لیکن این پرسش مطرح است که آیا چنین مفهومی امکان فعالیتی سیاسی را که به اندازه کافی “سیاسی” باشد فراهم می آورد یا خیر .
در حوزه سیاست، آرا و اندیشه ها – با تاثیرپذیری از شخصیت ها، فرقه گرایی، فرهنگ های نهادی و بسیاری از عوامل دیگر – از مسیرها و صافی های بیشماری می گذرند .
با در نظر گرفتن سرخوردگی عمیق هال از دولت “کارگری نو “ ۱۸ که در سال ۱۹۹۷ در انتخابات پیروز شد، و انتقادات او از عدم موفقیت آن دربرقراری “ضدهژمونی”، این پرسش همچنان در ذهن باقی می ماند که که آیا دیدگاه مذکور واقعا به اندازه کافی با واقعیت های متناقض حیات سیاسی معاصر عجین است یا خیر(مساله ای که هال پیوسته در دهه ۸۰ جناح چپ را به توجه بدان ترغیب می کرد ).
پرواضح است که دولت کارگری نو با وجود فقدان نسبی شهامت و قدرت تخیل[سیاسی] هرگز سیاست هژمونیک تاچریسم را ادامه نداد. حال این دولت هر جهت گیری ایدئولوژیک هم که داشته باشد، معلوم نیست آیا تلقی “قهرمانانه” از سیاست – که تلویحا از طرز استفاده هال از اصطلاحات “هژمونی” و “ضدهژمونی ” برمی آید – همواره درخور و متناسب است یا نه .
از این مسائل که بگذریم، نوشته های هال مجموعه ای از مشاهدات هوشمندانه و خلاقانه را درباره صحنه متغیر سیاسی در بریتانیا به نمایش می گذارند . نوشته های مذکور برای توجیه این نکته نیز می توانند بسیار دلالت مند باشند که هال می کوشد در دورانی که بسیاری آن را دوران “پساایدئولوژی” می دانند، مفهوم ایدئولوژی را حفظ کند .
پینوشتها :
توضیحات از مترجم است
۱) Kenny, M. (2003) “Stuart Hall” In A. Elliot and L. Ray (eds.) Key Contemporary Social Theorists. Blackwell Publishing
۲) Resistance Through Rituals: Youth Subcultures in Post-war Britain (ed. With T. Jefferson) (1976)
۳) Policing the Crisis: Mugging, the State, and Law and Order (with C. Critcher, T. Jefferson, J. Clarke, and B. Roberts) (1978)
۴) The Politics of Thatcherism (ed. With M. Jacques) (1983)
۵) The Hard Road to Renewal: Thatcherism and the Crisis of the Left (1988)
۶) New Times (ed. With M. Jacques) (1989)
۷) “public intellectuals”
۸) Rhodes Scholar at Oxford University
۹) New Left Review
۱۰ ) “Thatcherism” سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دولت مارگریت تاچر، نخست وزیر بریتانیا در دهه ۸۰
۱۱) Marxism Today
۱۲) “The Problem of Ideology: Marxism Without Guarantees”
۱۳ ) Louis Althusser: فیلسوف و نظریهپرداز مارکسیست و ساختارگرای فرانسوی(۱۹۱۸-۱۹۹۰ )
۱۴) “authoritarian populism”
۱۵ ) Malvinas/Falkland Islands: جزایری در اقیانوس اطلس که بریتانیا و آرژانتین ادعای مالکیت آنها را دارند.این دو کشور از دیرباز بر سر مالکیت این جزایر اختلاف داشتند و زمانیکه نیروهای مسلح آرژانتین در سال ۱۹۸۲ در آنجا مستقر شدند، دولت بریتانیا به نخست وزیری مارگریت تاچر اعلام جنگ کرد و در کمتر از دو ماه توانست دوباره آنها به تصرف خود درآورد .
۱۶ ) Edmund Burke: نویسنده و سیاستمدار لیبرال بریتانیایی (۱۷۲۹-۱۷۹۷) که از استقلال آمریکا و حقوق کاتولیکهای ایرلند دفاع میکرد .
۱۷ ) post-Fordism: فورد کارخانه دار آمریکایی بود که شیوه های جدید تولید انبوه را در صنایع ماشین سازی ابداع کرد و بدین ترتیب میزان تولید ر تا حد زیادی ا افزایش داد .
۱۸ ) “New Labour” government: دولت نماینده حزب کارگر نو که به نخست وزیری تونی بلر در سال ۱۹۹۷ در بریتانیا بر سر کار آمد .
***
درگذشت استوارت هال: بنیانگذاری برای مطالعات فرهنگی
محمد احمدی
منبع انسانشناسی و فرهنگ
استوارت هال نظریه پرداز، روشنفکر و اندیشمند سرشناس جامائیکایی روز دوشنبه (۱۰ فوریه) در سن ۸۲ سالگی در انگلستان درگذشت. هال که در انگلیس به “پدرخوانده چندفرهنگ گرایی” معروف بود طی شش دهه تاثیر عمیقی بر مباحث سیاسی و فرهنگی در بریتانیا گذاشت.
استوارت هال[۱] ، نظریه پرداز، روشنفکر و اندیشمند سرشناس جامائیکایی روز دوشنبه (۱۰ فوریه) در سن ۸۲ سالگی در انگلستان درگذشت. هال که در انگلیس به “پدرخوانده چندفرهنگ گرایی” معروف بود طی شش دهه تاثیر عمیقی بر مباحث سیاسی و فرهنگی در کشور انگلیس گذاشت.
هال در کنار ریچارد هوگارت[۲] ، بنیانگذار مرکز مطالعات فرهنگی دانشگاه بیرمنگام، به عنوان یکی از بنیانگذاران رشته مطالعات فرهنگی و یکی از نظریه پردازان پیشرو در این رشته دانشگاهی شناخته می شود. وی طی سال های ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ استاد جامعه شناسی در دانشگاه آزاد[۳] انگلیس بود. اما تاثیر هال محدود به فعالیت های دانشگاهی وی نبود. نوشته های وی در زمینه های مسائل نژادی و همچنین مسائل مرتبط با جنسیت و هویت تاثیری عمیق و ماندگار بر فضای فرهنگی انگلیس و تصمیم سازی های سیاسی دراین کشور به ویژه از دهه ۱۹۷۰ به این سو داشت.
هال در دهه ۱۹۸۰ یکی از نویسندگان ژورنال مارکسیسم تودی[۴] بود. او با مقالات انتقادی خود در این ژورنال سیاست های راست گرایانه مارگارت تاچر نخست وزیر وقت انگلیس را به چالش کشید. هال اولین فردی بود که واژه “تاچریسم” را به کار برد. در سایه انتقادات هال و همفکرانش واژه تاچریسم عملا به عنوان نمادی از سیاست های یک دوره تاریخی خاص در انگلیس شهرت یافت.
اگر چه برخی مفسران سیاسی در انگلیس معتقدند که رهبران حزب کارگر در دهه ۱۹۹۰، مانند نیک کیناک و تونی بلر، تحت تاثیر اندیشه های هال بودند اما خود هال در یکی از آخرین مصاحبه های خود که در ماه فوریه سال ۲۰۱۲ در روزنامه گاردین به چاپ رسید گفت که به طور کلی در مورد آینده سیاست و به طور خاص در مورد آینده حزب کارگر انگلیس بسیار بدبین است؛ “چپ به دردسر افتاده است. چپ ها هیچ ایده [جدیدی] ندارند، آن ها هیچ تحلیل مستقلی از خودشان ارایه نمی کنند، و در نتیجه هیچ چشم اندازی پیش رویشان نیست”.
سال های دور از خانه
استوارت هال در سوم فوریه ۱۹۳۲ در کینگستون جامائیکا متولد شد. و در سال ۱۹۵۱ بورس تحصیلی دانشگاه آکسفورد را دریافت کرد و به انگلیس سفر کرد. وی در ابتدا در رشته زبان انگلیسی تحصیل می کرد اما بعدها تحصیل در این رشته را رها کرد. در همین سال ها بود که به همراه ریموند ویلیامز و ای. پی. تامپسون نشریه تاثیرگذار “نیو لفت ریویو” را بنیان گذاشت.
خود هال در آخرین مصاحبه خود با گاردین در مورد ماه های اولیه زندگی خود در انگلیس گفت:”سه ماه اول زندگی من در آکسفورد مرا قانع کرد که این جا [ انگلیس] خانه من نیست. من انگلیسی نیستم و هیچ گاه نخواهم بود. زندگی من شکلی از آوارگی نسبی بود. آمدن من به انگلیس شکلی از گریز بود ولی ناکام ماندم “.
پاییز سال ۲۰۱۳ میلادی فیلم مستندی در مورد زندگی هال با عنوان “پروژه استوارت هال[۵] ” در سینماهای انگلیس به نمایش درآمد. جان آکومفرا[۶] سازنده این مستند پس از مرگ هال در گفتگو با رسانه های انگلیسی گفت:”استوارت هال یکی از معدود افراد رنگین پوستی بود که ما تصویرش را در تلویزیون می دیدیم که [برخلاف بقیه] آواز نمی خواند، نمی رقصید یا نمی دوید … او برای ما نوجوان های سیاه پوستِ کرمِ کتاب یک جور ستاره راک بود، یک جورشمایل پاپ که اهل تفکر بود. همین حضور بسیار نمادین وی در تلویزیون … از هر نظر، حکایت از ممکن شدنِ غیرممکن ها بود”. آکومفرا در زمان اکران فیلم مستندش در سینماهای انگلیس در یادداشتی در مورد فیلم در هفته نامه آبزرور نوشت[۷] :” شما متوجه می شوید که چه قدر صدایِ هال در شکل دهی به مباحثات ترقی خواهانه عصر ما در مورد نژاد، جنسیت یا تمایلات جنسی، اساسی بود و این که فرهنگ محافظه کارانه به شکل روزافزونی این اواخر تلاش کرده است که درک باریک بینانه وی از کشور ما [انگلیس] را به حاشیه براند”.
هال در سال های اخیر به دلیل مشکلات مرتبط با سلامتی خود کم تر در عرصه عمومی حاضر بود.
کتابشناسی هال به زبان انگلیسی
– (۱۹۶۸). The Hippies: An American Moment. Birmingham: Centre for Contemporary Cultural Studies.
– (۱۹۷۱). Deviancy, Politics and the Media. Birmingham: Centre for Contemporary Cultural Studies.
– (۱۹۷۳). Encoding and Decoding in the Television Discourse. Birmingham: Centre for Contemporary Cultural Studies.
– (۱۹۷۳). A ‘Reading’ of Marx’s 1857 Introduction to the Grundrisse. Birmingham: Centre for Contemporary Cultural Studies.
– (۱۹۸۸). The Hard Road to Renewal: Thatcherism and the Crisis of the Left. London: Verso.
– (۱۹۹۰). Hall, S., & Jacques, M. (Eds.). New times: The changing face of politics in the 1990s (p. 116). London: Verso.
– (۱۹۹۷). Representation: Cultural Representations and Signifying Practices. London: SAGE Publications Ltd.
– (۲۰۰۶).The West and the rest: Discourse and power. in Maaka, R. C., & Andersen, C. (Eds.). The indigenous experience: Global perspectives . Canadian Scholars’ Press.165-173.
کتابشناسی آثار نوشته شده در مورد هال
· Chen, K. H., & Morley, D. (Eds.). (1996). Stuart Hall: Critical dialogues in cultural studies. Routledge .
· Hall, S., Gilroy, P., Grossberg, L., & McRobbie, A. (Eds.). (2000). Without guarantees: in honour of Stuart Hall. Verso .
· Rojek, C. (2003). Key Contemporary Thinkers: Stuart Hall .
· Davis, H. (2004). Understanding Stuart Hall. Sage .
· Procter, J. (2004). Stuart Hall. Routledge .
کتابشناسی هال به زبان فارسی
· غرب و بقیه: گفتمان و قدرت، استوارت هال، ترجمه محمود متحد، نشر آگه، تهران، ۱۳۸۶.
· درآمدی بر فهم جامعه ی مدرن (کتاب یکم): صورت بندی های مدرنیته، استوارت هال، ترجمه حسن مرتضوی، عباس مخبر، رامین کریمیان، محمود متحد، ژیلا ابراهیمی، نشر آگه، تهران، ۱۳۹۰.
· درآمدی بر فهم جامعه ی مدرن (کتاب دوم): اشکال سیاسی و اقتصادی مدرنیته، استوارت هال، ترجمه حسن مرتضوی، عباس مخبر، رامین کریمیان، محمود متحد، ژیلا ابراهیمی، نشر آگه، تهران، ۱۳۹۰.
· درباره مطالعات فرهنگی، استوارت هال و آنجلا مک رابی ، ترجمه و گردآوری جمال محمدی، نشر چشمه، تهران، ۱۳۹۰.
· معنا، فرهنگ و زندگی اجتماعی، استوارت هال، ترجمه احمد گل محمدی، نشر نی،تهران، ۱۳۹۱.
***
استوارت هال: اندیشمندی کم نظیر، مبارزی خستگی ناپذیر
دیوید مارلی و بیل شوارتز برگران گروه ترجمه
منبع: انسانشناسی و فرهنگ
استوارت هال در سن ۸۲ سالگی درگذشت. زمانی که ریچارد هاگارت مرکز مطالعات فرهنگی دانشگاه بیرمنگام را در سال ۱۹۶۴ افتتاح کرد، از استوارت هال دعوت کرد که به او در این کار به مثابه نخستین پژوهشگر این مرکز، یاری رساند. چهار سال پس از این زمان هال به یکی از مدیران فرعی و در سال ۱۹۷۲ به یکی از مدیران اصلی مرکز تبدیل شد.
نظریه پرداز، فعال سیاسی
۱۹۳۲-۲۰۱۴
در گذشت استوارت هال، نظریه پرداز برجسته مطالعات فرهنگی، از بنیانگذاران و سردبیران نیو لفت ریویو
استوارت هال در سن ۸۲ سالگی درگذشت. زمانی که ریچارد هاگارت مرکز مطالعات فرهنگی دانشگاه بیرمنگام را در سال ۱۹۶۴ افتتاح کرد، از استوارت هال دعوت کرد که به او در این کار به مثابه نخستین پژوهشگر این مرکز، یاری رساند. چهار سال پس از این زمان هال به یکی از مدیران فرعی و در سال ۱۹۷۲ به یکی از مدیران اصلی مرکز تبدیل شد. در آن زمان مطالعات فرهنگی یک جریان کوچک بود و نیم قرن بعد سراسر جهان را تسخیر کرده بود. البته هر چند این رشته در حوزه نفوذ خود سبب پدید آمدن خلاقیت های روشنفکرانه و فکری زیادی شد، اما باید دانست که بسیاری از مواضع فکری آن مورد تایید استوارت هال نبود.
مساله اساسی مطالعات فرهنگی آن بود که همه اشکال فرهنگ مردمی اقشار پایین دست جامعه جدی گرفته شود و به مثابه بخشی از فرهنگ مورد مطالعه قرار بگیرد، بخشی که فرهنگ را با قدرت و سیسات هم پیوند می زد. چشم انداز مطالعات فرهنگی، دارای ریشه های نظری بود که از نظریه ادبی، زبان شناسی و انسان شناسی فرهنگی منشاء می گرفت و تلاش می کرد موضوع هایی بسیار متنوع از خرده فرهنگ های جوانان گرفته تا رسانه های عامه گرا و هویت های جنسیتی و قومی را مورد پژوهش قرار دهد.
هال هموراه در صف نخست کسانی قرار داشت که مسائل کلیدی را جستجو کرده و نسبت به یافتن پاسخ های سهل الوصول تردید داشته باشد. هال در هنر سخنوری بسیار مهارت داشت و استادی کم نظیر و با نفوذ بسیار به شمار می آمد و هرگز کار دانشگاهی خود را دست کم نگرفت. مواضع سیاسی هال ترکیبی بودند از شورمندی ظرافت هوشمندانه. او هموراه آمادگی داشت که برای آنچه مواضع درست به نظرش می رسید به سختی مبارزه کند ولو آنکه مواضع سیاسی خطرناکی باشند. با وجود این، وی شخصیتی به شدت مودب و نسبت به دانشجویان، فعالان سیاسی، هنرمندان، و کسانی که از همه جای دنیا به دیدنش می آمدند و شیفته او می شدند، سخاوتمند داشت. برغم آنکه هال هرگز خود را در مقام اول یک دانشگاهی نمی دانست، اما از دانشگاه های سراسر جهان از وی استقبال می شد. دانشگاه ها به او این امکان را می دادند که تدریس کند و این موقعیتی بود که بسیار به آن علاقمند بود، همچنین این امکان برای او به وجود می آمد که با دیگران در بحث عمومی مشارکت کند.
هال در کینگستون در یک خانواده جامائیکی تبار به دنیا آمده بود. پدر وی ، هرمن ، نخستین سیاه پوستی بود که توانسته شغلی نسبتا بالا – رئیس حسابداری – در شرکت یونایتد فروت جامائیکا به دست بیاورد. جسی، مادر فوق العاده او دارای نیاکان سفید پوست بود و این امر همیشه وی را با نوعی قومی خیالین بریتانیایی در ارتباط قرار می داد. هال تحصیلات اصلی خود را در یک کالج انگلیسی جامائیکایی در کینگستون انجام داد و در عین حال در مبارزات ضد استعمار شرکت داشت.
اما زمانی که وی توانست برنده بورس رودس در دانشگاه آکسفورد شود، دیگر قادر نبود موقعیت نژاد پرستانه و استعماری زادگاه خود را تحمل کند و آنجا را ترک کرد. وی در سال ۱۹۵۱ وارد بریتانیا شد و این بخشی از مهاجرت کارابیایی گسترده ای بود که به صورت نمادین با ورود امپراتور ویند راش سه سال پیش از آن آغاز شده بود . هال به یاد می آورد که وقتی از بریستول برای ایستگاه پدینگتون لندن قطار گرفته بود، چشم اندازی را می دید که در وی خاطره داستان های تامس هاردی را زنده می کرد.
با وجود این، هر چند هال فرهنگ بریتانیایی را از درون می شناخت، اما هرگز احساس نکرد به این فرهنگ تعلق دارد و خود را یک «بیگانه آشنا» قلمداد می کرد. او که در کالج مرتون انگلیسی می خواند، این جابه جایی و گم کردن ریش هایش را حس می کرد و همین یکی از مواردی بود که او را به سوی جستجوی جهان های دیگر می کشید که در آن دستکم بتواند بخشی از خاطرات دوران نوجوانی اش و ارزش های انسانی آن را بازیابد.
به همان میزان که سال های اقامت هال در بریتانیا بیشتر می شد وی بیشتر با فرهنگ «سیاه بودگی» نزدیک می شد و برای آنکه راهی میانی را بین زادگاه و نقطه کنونی زندگی اش بیابد تصمیم گرفت در آکسفورد با اقلیت مهاجر نزدیکتر شود. در این سال ها او که از یک سو با جدا شدن از ریشه هایش ضربه خورده بود و از سوی دیگر با حوادث سال ۱۹۵۶ یعنی جنگ انگلیس و فرانسه و اسرائیل و اشغال مصر و سرکوب آزادیخواهان در اروپای شرقی به وسیله ارتش سرخ شوروی، سبب شد که وی به جنبش چپ جدید که تازه ظاهر شده بود بپیوندد به یکی از چهره های موثر بدل گردد : هال می توانست بدین ترتیب جایگاه جدیدی برای خود بیابد. در این موقعیت بود که او خود را « به زور تانک های شوروی در بوداپست به سوی عقب درون مارکسیسم کشیده شده» می دید. و هر چند مارکسیسم او «بدون ضمانت» بود تا به آخر عمر بخشی زنده از وجودش را تشکیل می داد. در سال ۱۹۵۷ همه این مسائل سبب شدند که تاسیس برخی از دانشگاه ها و چپ جدید به جلو بیافتد. در این جریان هال یکی از عوامل اصلی بودو به همین دلیل نیز از بنیانگذاران گاهنامه چپ جدید به شمار می آمد (نیو لفت ریوویو) و نخستین سردبیرش شد. بدین ترتیب او تزی را که درباره هنری جیمر مشغول به نوشتنش بود رها کرد و به لندن رفت. روزها به عنوان معلم حق التدریسی در بریکستون تدریس می کرد و شب ها تا دیر وقت در مقر نیو لفت ریوویو در سوهو. در سال ۱۹۶۱، در دانشگاه لندن به سمت استادیاری کالج جلسی در حوزه فیلم و رسانه استخدام شد. سوهو و بریگستون به او زمینه های مشترکی را می دادند که در آکسفورد خبری از آنها نبود و از این رو کارش را بر فرهنگ مردمی آغاز کرد. هنرهای مردمی (۱۹۶۴) ( Popular Arts )که آن را به همراه پدی وانل نوشته بود راه را بر زمینه کاری که در بیرمنگام دنبال کرد، گشود.
در سال ۱۹۶۴، وی در کارزار رای خلع سلاح هسته ای آغاز کرد و از آدرماستون تا لندن را پیاده پیمود. در اینجا بود که با کاترین بارت آشنا شد و با وی در همان سال ازدواج کرد. وی به دلیل تعهدش به «مرکز مطالعات فرهنگی معاصر» ( CCCS ) همراه همسرش به بیرمنگام رفت و در همانجا بود که دخترش بکی و پسرش، جس، به دنیا آمدند و تا سال ۱۹۷۹ آنجا زندگی می کردند. در طول این سال ها ، کاترین به یک تاریخ شناس معروف بدل گشت و ازدواج آنها به نشانه ای از عشق و شتیبانی دو سویه. خانه آنها در بیرمنگام و سپس در لندن همواره محلی برای تجمع دوستانشان بود که به ویژه جذب شخصیت کاریزماتیک هال می شدند و مطالعات فرهنگی به دلیل بودجه بسیار محدودش از میان رفت. اما همانگونه که هاگارت می گوید، هال به ندرت با ضمیر اول شخص صحبت می کرد و اصرار داشت که بر جنبه های گروهی کار تکیه کند. او انرژی خستگی ناپذیری داشت و مسائل مورد بحث خود را رسانه ها، انحراف اجتماعی، نژاد، سیاست، مارکسیسم و نظریه انتقادی قرار داده بود.
در حالی که حتی یک کار تک نفره و دانشگاهی به نام او وجود ندار، هال تعداد بی شماری کارهای گروهی و ویرایش های علمی و نوشته های مطبوعاتی دارد که به بسیاری از زبان های جهان ترجمه شده اند ، وی همچنین تعدا بی شماری سخنرانی های سیاسی و رادیو تلویزیونی داشته است. در سال ۱۹۷۹ او به مقام استادی اپن یونیورسیتی ( Open University ) انتخاب شد و این امر به وی امکان داد که با اساتید ودانشجویانی که در سیستم دانشگاهی متعارف نتوانسته بودند، جا بیافتند در تماس قرار بگیرد او تا سال ۱۹۹۸ در آنجا ماند و بعدها استاد ممتاز شد و شروع به تدوین گروهی از کلاس های ارتباطات و جامعه شناسی کرد. هال هر چه بیشتر بر مسائل نژادی و پسا استعماری و نظریه پردازی بر موضوع نگاه مهاجران به بریتانیا که همیشه به آن علاقه داشت ، پرداخت.
استخدام او در دانشگاه آزاد همزمان با انتخاب مارگارت تاچر به سمت نخست وزیری بریتانیا بود . پیش ا ز انتخابات ، هال پیش بینی کرده بود که ظهور این محافظه کاری جدید به معنای یک شکاف عمیق در تاریخ سیاسی بریتانیا است و واژه تاجریسم را او در یک مقاله بسیار دورنگرانه که در نشریه «مارکسیسم امروز» منتشر کرد، ابداع کرد. هال با نفوذ زیادی که نظریه پردازی گرامشی درباره اشکال هژمونی پذیرفته بود و همچنین همکاری ای که با مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام درباره سیاستگزاری بحران (۱۹۷۸) داشت بر نقش مفهوم نژاد در سیاست های تاچری به ویژه در رابطه با باور به قوانین و نظم به مثابه نوعی «پوپولیسم آمرانه» تاکید می کرد. وی در کتاب «سیاست های تاچریسم» (۱۹۸۳) بر آن اصرار داشت که دولت گرایی سنتی چپ یکی از دلایلی بوده است که باید آن را مسئول رشد تاچریسم دانست زیرا امکان داده بود که تاچریسم ریشه های خود را در نوعی احساسات واقعی مردمی بیابد ، کاری که چپ نتوانسته بود بکند. البته این امر در میان کسانی که همقطاران سیاسی او بودند مناقشه های زیادی ایجاد کرد. این اعتقاد هال که تاچریسم بسیار پس از خروج خود تاجر از دایره سیاسی باقی می ماند، اتفاقی که شاهدش بودیم، نشان داد که وی تحلیل های عمیقی نسبت به جریان های سیاسی داشت که می توانستند کلیدی برای درک نه فقط طبقه کارگر حدید بلکه هم پیمانان آن به شمار بیایند. هال جزو طرفدار برابری و عدالت نژادی بود و به همین دلیل به مشارکت در بسیاری از نهاد های رسمی و غیر رسمی در این خوزه ها دعوت شده بود. از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ وی عضو کمیسیون رانیمد برای یک برینانیا چند قومی (Commission on the Future of Multi-Ethnic Britain ) بود و از اینکه رسانه ها وانش سختی نسبت به این نظر کمیسیون که بریتانیا فاصله زیادی با برابری نژادی دارد، نشان دادند، شوکه شد. او می دانست که باور به تبعیض نژادی ریشه های عمیقی در بین انگلیسی ها دارد.
هال تلاش می کرد از زمان کار کامل دانشگاهی خود اندکی کم کند تا بتواند فعالیت های جانبی داشته باشد. بدین ترتیب می توانست به کارهایی که علاقمند بود بپردازد و خود را در قالب هایی دیگر باز بیافریند از جمله در همکاری با هنرمندان جوان و فیلمسازان و تجربه ذهنیت سیاه بودگی. بدین ترتیب یک هال جدید ظاهر شد که بیشتر در مقدمه کاتالوگ های هنری و بحث کارگاه ها، در مباحث گالری ها در بریتانیا و در سراسر اروپا.
بار دیگر او همکارنی جوان تر از خودش کار می کرد برای مثال انجمن عکس برداران سیاه پوست (Autograph )، انجمن بین المللی هنرهای دیداری ( International Institute of Visual Arts ) . او خوشحال بود که برای انجمن هایی چون ریوینگتون پلیس (Rivington Place ) در هاکستنون در شرق لندن که برای آموزشهای چند فرهنگی، طراحی، هنر معاصر و عکاسی کمک می کند. درگیر شدن او با هنر سیاه به او انگیزه های تازه ای کار فکری می داد. این استوارت هال را می توان در چند فیلم که از زندگی او تهیه شد دید از جمله فیلم جان آکوم فرا (John Akomfrah ) با عنوان «گفتگوی ناتمام» (The Unfinished Conversation ) و یا در فیلم «پروژه استوارت هال» ( , The Stuart Hall Project ) که او را به نسل جدید شناساند.
سامت هال در اواخر عمر شکننده شده بود زیرا ناچار بود دائم دیالیز کند و سپس یک پیوند کلیه در سنین پیری. این امر بخش زیادی از انرژی و زمان او را می گرفت و به تدریج وی را ناچار می کرد کمتر جا به جا شود و مشارکتش در زندگی جمعی و فعالیت های اجتماعی را کم کند. اما ا به آخر وی کلاس هایش را در خانه ادامه می داد و دیدار های بی پایان دوستدارانش را برای بحث در مورد مسائل سیاسی روز می پذیرفت.
در طول مدت حکومت جدید حزب کارگر هال دائما نسبت به شیوه حاکم در اداره کشور و مدیرسالاری خشمگین شده بود و نسبت به موقعیت کلی نومید. هر چند خرسند بود که فردی که نام دومش «حسین» است در کاخ سفید مستقر شده است. پس از فروپاشی اقتصادی ۲۰۰۸ – ۲۰۰۹ دچار شگفتی شده بود که چگونه سرمایه داری بازار در حال سقوط به دست خودش است. در نهایت او باز هم خوش بین بود و حتی تا سال گذشته به همراه دوستانش در مجله ساندینگز(Soundings ) بیان نامه ای برای سیاستگزار در دوره پسا نولیبرالیسم منتشر کرده بودند.
در سال ۲۰۰۵ به عضویت آکادمی بریتانیا در آمد. از جمله آثار منتشر شده جمعی او می توان به مقاومت از خلال مناسک (۱۹۷۵)( Resistance through Rituals )، فرهنگ، رسانه، زبان (۱۹۸۰)( Culture, Media, Language )، سیاست و ایدئولوژی(۱۹۸۶)( Politics and Ideology )؛ راه دشوار نوسازی(۱۹۸۸ ( The Hard Road to Renewal ) ، دوران جدید (۱۹۸۹)( New Times )؛ نقد گفتگوها در مطالعت فرهنگی (۱۹۹۶)( Critical Dialogues in Cultural Studies )، و تفاوت: یک زمینه تاریخی: عکاسی معاصر و هویت معاصر سیاه (۲۰۰۱)( Different: A Historical Context: Contemporary Photography and Black Identity ) اشاره کرد.
تمام این کارها تعهد بالای هال را و راه هایی را که وی در زندگی خود دوران جدید را می پیمود نشان می دهند. زمانی که در دیزرت آیلند (Desert Island Discs ) ظاهر شد از تمام زندگی اش سخن گفت و از شوری که برای مایلز دیویس داشت. او ابراز داشت که موسیقی برای او «صدایی است از چیزی که نمی تواند باشد». شاید شیوه خود او در زندگی فکری اش یعنی تلاش و مبارزه دائم علیه همه دشمنی ها، برای آن بودکه به «آنچه در تخیل نباید باشد» اجازه وجود بدهد.
بازماندگان هال، فرزندانش، کاترین، بکی و جس و نوه هایش نوآ و ایسان و خواهرش پاتریسیا هستند.
استوارت مک فیل هال ( Stuart McPhail Hall )، استاد، نظریه پرداز و فعال سیاسی، متولد سوم فوریه ۱۹۳۲، درگذشت ۱۰ فوریه ۲۰۱۴.
***
استوارت هال، از مهمترین اندیشمندان جهان غرب درگذشت
منبع: رادیو زمانه
استوارت هال، جامعهشناس نامآشنای بریتانیایی و از اندیشمندان چپ نو درگذشت. او در عرصههای ضدیت با نژادپرستی و تبعیض جنسیتی و هویت انسان معاصر اندیشههای نو آورده بود و بسیاری از پژوهشگران، اندیشمندان و سیاستمداران از اندیشههایش تأثیر پذیرفته بودند .
استوارت هال، از مهمترین اندیشمندان جهان غرب
یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان جهان غرب درگذشت: استوارت هال، جامعهشناس نامآشنای بریتانیایی در ۸۲ سالگی، در لندن، چشم بر جهان ما فروبست .
« قومیت» در نظر هال به طبیعت انسان هیچگونه ارتباطی نداشت . او بر آن بود که «ما همه از خاستگاه یک موقعیت اجتماعی خاص، از منظر یک تاریخ مشخص و بر اساس تجربههایمان در متن یک فرهنگ معین» تعریفی از مفهوم « قومیت» به دست میدهیم و هویتمان را بر اساس آن تعریف میکنیم .
هال را بیش از همه با پژوهشها و نظریههایش در عرصههای فرهنگی میشناسند. فرهنگ در نظر او بهترین و کاملترین چیزی نبود که به دست بشر نوشته یا آفریده میشود؛ فرهنگ امری بود کاملاً متعارف و روزانه که در انحصار نخبگان قرار نداشت .
نظریههای استوارت هال معطوف است به عرصههای فرهنگی و ساز و کار قدرت و هویت انسان معاصر. او همچنین به نقش و اهمیت رسانهها و اینکه چگونه رویدادها را به شنوندگان، بینندگان یا خوانندگانشان عرضه میکنند، پرداخته است. بنا بر نظریه «رمزگذاری و رمزگشایی» او در عرصه رسانهها مخاطب یک توده منفعل نیست، بلکه بسته به خاستگاه اجتماعی و فرهنگیاش خبر را به طور شخصی تفسیر میکند و از آن رمزگشایی میکند و آن را بنا به مصلحت زندگیاش مورد استفاده قرار میدهد. او با نظریه «رمزگذاری و رمزگشایی»اش این امکان را فراهم آورد که رابطه رسانه و قدرت واکاویده و برنموده شود .
استوارت هال ۳ فوریه ۱۹۳ ۲ در یک خانواده متوسطالحال در جامائیکا متولد شد. مادرش اجداد سفیدپوست داشت و از طرفداران امپراطوری بریتانیا بود. پدر او اما سیاهپوست بود و به عنوان یک کارمند عالیرتبه در یک شرکت بزرگ صادرات میوه کار میکرد. هال از مبارزات استقلالطلبانه جامائیکاییها دفاع میکرد و با برخورداری از بورسیه تحصیلی به دانشگاه هاروارد رفت و تحصیلاش را در این دانشگاه به پایان رساند .
پیشپرده مستند «پروژه استوارت هال »
اندیشههای او درباره تبعیض نژادی، جنسیت و هویت انسان از برخی لحاظ در غرب تحولآفرین بوده است. او بر آن است که تعلق نژادی برساخته مناسبات اجتماعی است. اندیشههای هال پیرامون هویت انسان معاصر در عصر پستمدرن تازگی داشت و نام او را بر سر زبانها انداخت .
استوارت هال با نظریه «رمزگذاری و رمزگشایی»اش این امکان را فراهم آورد که رابطه رسانه و قدرت واکاویده و برنموده شود .
او از مفهوم «قومیت» به گونهای استفاده میکرد که این مفهوم از انحصار سیاستمداران و اندیشمندان دست راستی خارج شود. او بر آن بود که رسانهها منشأ تبعیضهای نژادی و قومی هستند. چنین اندیشههایی او را در حد یکی از اندیشمندان مهم نهضت چپ نو فراز آورد .
« قومیت» در نظر او به طبیعت انسان هیچگونه ارتباطی نداشت. او بر آن بود که «ما همه از خاستگاه یک موقعیت اجتماعی خاص، از منظر یک تاریخ مشخص و بر اساس تجربههایمان در متن یک فرهنگ معین» تعریفی از مفهوم «قومیت» به دست میدهیم و هویتمان را بر اساس آن تعریف میکنیم .
تأثیرگذاری استوارت هال بسیار فراتر از حلقههای دانشگاهی بود. جان آکامفرا که مستند «پروژه استوارت هال» را در سال ۲۰۱۳ پیرامون زندگی و اندیشههای این نظریهپرداز چپ نو ساخته است، درباره او میگوید: «استوارت هال یکی از اندک سیاهپوستانی بود در تلویزیون که آواز نمیخواند و نمیرقصید. او یک چهره شناخته شده بود که میتوانست فکر کند. فکرش خریدار داشت .»
استوارت هال از بنیانگذاران نشریه « New Left Review» بود. در این نشریه چشماندازی از سیاستهای چپ که در آن سالها در اتحاد جماهیر شوروی و اقمارش قابل طرح نبود به بحث گذاشته میشد. پیش از آنکه مارگرت تاچر در بریتانیا به قدرت برسد، هال نخستین کسی بود که از پدیده «چاتریسم» سخن در میان آورد. او از این مفهوم بعدها مفهوم «پوپولیسم توتالیتر» را استخراج کرد. او با دولت تونی بلر هم که ظاهراً چپ بود میانه خوبی نداشت و بر آن بود که بلر سیاستهای نئولیبرالیستیاش را به رنگ چپ درمیآورد که مردم را بفریبد .
اصل مقاله به انگلیسی در گاردین
دوشنبه ۱۰ فوریه ۲۰۱۴
Influential cultural theorist, campaigner and founding editor of the New Left Review
David Morley and Bill Schwarz
Monday 10 February 2014
The Guardian
http://www.theguardian.com/politics/2014/feb/10/stuart-hall
—-
When Richard Hoggart founded the Centre for Contemporary Cultural Studies at Birmingham University in 1964, he invited Stuart Hall , who has died aged 82, to join him as its first research fellow. Four years later Hall became acting director and, in 1972, director. Cultural studies was then a minority pursuit: half a century on it is everywhere, generating a wealth of significant work even if, in its institutionalised form, it can include intellectual positions that Hall could never endorse.
The foundations of cultural studies lay in an insistence on taking popular, low-status cultural forms seriously and tracing the interweaving threads of culture, power and politics. Its interdisciplinary perspectives drew on literary theory, linguistics and cultural anthropology in order to analyse subjects as diverse as youth sub-cultures, popular media and gendered and ethnic identities – thus creating something of a model, for example, for the Guardian’s own G2 section.
Hall was always among the first to identify key questions of the age, and routinely sceptical about easy answers. A spellbinding orator and a teacher of enormous influence, he never indulged in academic point-scoring. Hall’s political imagination combined vitality and subtlety; in the field of ideas he was tough, ready to combat positions he believed to be politically dangerous. Yet he was unfailingly courteous, generous towards students, activists, artists, and visitors from across the globe, many of whom came to love him. Hall won accolades from universities worldwide, despite never thinking of himself as a scholar. Universities offered him a base from which he could teach – a source of great pleasure for him – and collaborate with others in public debate.
He was born in Kingston, into an aspiring Jamaican family. His father, Herman, was the first non-white person to hold a senior position – chief accountant – with United Fruit in Jamaica. Jessie, his formidable mother, had white forebears and identified with the ethos of an imaginary, distant Britain. Hall received a classical English education at Jamaica College in Kingston – while allying himself with the struggle for independence from colonial rule.
But he found the country’s racial and colonial restrictions intolerable and an escape presented itself when he won a Rhodes scholarship to study at Oxford University. He arrived in Britain in 1951, part of the large-scale Caribbean migration that had begun symbolically with the arrival of the Empire Windrush three years earlier. Hall recalled that when he took the train from Bristol to Paddington station in London, he saw a landscape familiar to him from the novels of Thomas Hardy.
However, if Britain was a culture he knew from the inside, it was also one he never entirely felt part of, always imagining himself a “familiar stranger”. At Merton College, studying English, he experienced this sense of displacement, his enthusiasms – for a new politics, for bebop, for a world alive to the values of human difference – incomprehensible to the cavalry-twilled former public schoolboys who surrounded him.
As his time in Britain lengthened, so his identifications with blackness deepened. Ambivalent about his relation both to his place of departure and to his place of arrival, he sought to survive the medieval gloom of Oxford by making common cause with the city’s displaced migrant minority. Out of these new attachments, and out of the political cataclysm of 1956 – marked by the Anglo-French-Israeli invasion of Egypt and by the Soviet suppression of the Hungarian revolution – emerged the new left, in which Hall was an influential figure: it provided him with a political home. At this point he found himself “dragged backwards into Marxism, against the tanks in Budapest” – and, if his Marxism came “without guarantees”, it was nonetheless a vital part of him to the end.
In 1957 these issues became the catalyst for the launching of the Universities and Left Review, in which Hall was an active presence, and which subsequently merged with the New Reasoner to form the New Left Review , of which Hall was the founding editor. Abandoning his thesis on Henry James, he moved to London. By day he worked as a supply teacher in Brixton and, late into the night, on the Soho-based NLR. In 1961, he became a lecturer in film and media at Chelsea College, London University. Brixton and Soho had proved congenial to him where Oxford had not, and he began his work on popular culture. The Popular Arts (1964), co-authored with Paddy Whannel, opened a field of inquiry he was to develop at Birmingham.
On the 1964 Campaign for Nuclear Disarmament march from Aldermaston to London, Hall met Catherine Barrett, and they married later that year. With his appointment to the CCCS they moved to Birmingham where their two children, a daughter, Becky, and son, Jess, were born, and where they lived until 1979. During these years Catherine became an acclaimed historian, and the marriage proved to be a source of great mutual love and support. Their homes, in Birmingham and then in London, were welcoming places, drawing in their many friends.
In Birmingham, under Hall’s charismatic leadership – and on a shoestring budget – cultural studies took off. But as Hoggart remarked, Hall rarely used the first person singular, preferring to speak of the collaborative aspects of the work. His energy was prodigious, and he shifted the terms of debate on the media, deviancy, race, politics, Marxism and critical theory.
While there are no single-authored, scholarly monographs to his name, Hall produced an astonishing array of collectively written and edited volumes, essays and journalism – translated into many languages – as well as countless political speeches, and radio and television talks.
In 1979 he became professor of sociology at the Open University, attracted by the possibility of reaching out to those who had fallen through the conventional educational system. He remained there until 1998 – later becoming emeritus professor – launching a series of courses in communications and sociology. Increasingly, he focused on questions of race and postcolonialism, and on theorising the migrant view of Britain that he had always cherished.
The move to the OU coincided with the election victory of Margaret Thatcher . Before the election, Hall, convinced that the emergence of this new Conservatism marked a profound cleavage in British political history, coined the term Thatcherism, in a visionary article in Marxism Today. Drawing both on his long involvement with Antonio Gramsci’s theorisation of the forms of political hegemony and on the collaborative CCCS volume Policing the Crisis (1978), he emphasised the role of race in Thatcherite politics, particularly in relation to the creed of law and order which he characterised as “authoritarian populism”.
In The Politics of Thatcherism (1983), he insisted that the left’s traditional statism was in part responsible for creating the conditions that had allowed the Thatcherites to win ascendancy, pointing to the degree to which Thatcherism had rooted itself in authentically popular sentiment – something he believed the left had failed to do. This generated fierce controversy among those who might otherwise have been among his political allies. His conviction that Thatcherism would define the politically possible, long after Thatcher herself had departed, proved enormously prescient, providing a key to understanding the politics not only of New Labour, but also of the subsequent coalition.
Hall, a campaigner for racial justice, was invited to join many official, and unofficial, public bodies. From 1997 to 2000 he served on the Runnymede Commission on the Future of Multi-Ethnic Britain , and was shocked by the media reaction to the commission’s observation that the idea of Britain itself was racially far from innocent. He knew that the persistence of race thinking ran deep among the British.
He enjoyed university life but was relieved to relinquish his full-time academic role. This presented him with another opportunity to reinvent himself, by then in alliance with young artists and film-makers, exploring the politics of black subjectivity. A new Hall emerged, evident in catalogue introductions and workshop discussions in galleries in Britain and across Europe.
Once again he collaborated with – and learned from – people considerably younger than himself, chairing Autograph (the Association of Black Photographers) and the International Institute of Visual Arts . He was proud that he helped secure funding for Rivington Place , in Hoxton, east London, a location dedicated to public education in multicultural issues, drawing from contemporary art and photography. His involvement in the movement for black arts gave him a new lease of intellectual life. This Stuart Hall was reflected in the history of his life and work produced in 2013 by the film-maker John Akomfrah , in the form of a much lauded gallery installation, The Unfinished Conversation , and in a widely distributed film, The Stuart Hall Project , which brought Hall to the attention of a new generation.
Latterly Hall’s health, always more precarious than he let on, declined; he had to face intensive dialysis and later, at an advanced age, a kidney transplant. This ate up his time and energy, gradually constraining his mobility and his ability to take part in public life. But to the end, he held court at home to an endless stream of visitors keen to discuss the politics of contemporary times.
During the period of the New Labour government he became increasingly furious that managerialism was hollowing out public life, and increasingly pessimistic about the global situation. Yet he was cheered that “someone with Hussein for a middle name” was sitting in the White House and, after the 2008-09 credit crunch, was mesmerised by the sight of market capitalism falling apart of its own accord. Throughout, he remained optimistic, and as late as last year he and his colleagues on Soundings magazine were producing manifestos for a post-neoliberal politics.
In 2005 he was made a fellow of the British Academy. His published work includes the collaborative volumes Resistance through Rituals (1975); Culture, Media, Language (1980); Politics and Ideology (1986); The Hard Road to Renewal (1988); New Times (1989); Critical Dialogues in Cultural Studies (1996); and Different: A Historical Context: Contemporary Photography and Black Identity (2001). All these works testify to the breadth of Hall’s intellectual engagements, and to the ways he moved through the various new times of his own life.
When he appeared on Desert Island Discs , Hall talked about his lifelong passion for Miles Davis. He explained that the music represented for him “the sound of what cannot be”. What was his own intellectual life but the striving, against all odds, to make “what cannot be” alive in the imagination?
He is survived by Catherine, Becky and Jess, by his grandchildren, Noah and Ishaan, and by his sister Patricia.
• Stuart McPhail Hall, teacher, cultural theorist and campaigner, born 3 February 1932; died 10 February 2014
If you have any questions about this email, please contact the theguardian.com user help desk: userhelp@theguardian.com .
theguardian.com Copyright (c) Guardian News and Media Limited. 2014 Registered in England and Wales No. 908396 Registered office: PO Box 68164, Kings Place, 90 York Way, London N1P 2AP
Influential cultural theorist, campaigner and founding editor of the New Left Review