بیست و هفتمین عصرانه ی فرهنگی هامون به آسیب شناسی کنشگری فرهنگی زنان در برازجان اختصاص پیدا کره بود که مثل همیشه، سه شنبه ها در دفتر هفته نامه اتحاد جنوب برگزار شد. ارایه این جلسه را خانم ها: مهدیه امیری (فعال مدنی و روزنامه نگار)، سهیلا محمدخانی (کارمند دولت و عضوسابق شورای شهر برازجان) و خدیجه زنده باد(کارمند آموزش و پرورش و معلم) برعهده داشتند و اسم ها، خود نوید جلسه ای چالشی و درگیرانه ای را می داد .
در ابتدا اسماعیل حسام مقدم گزارشی از سرنوشت پیشنهادهای هامون برای برگزاری جلساتی مشترک با انجمن های فرهنگی و هنری شهر برازجان که در گذشته ارایه شده بود، داد و افزود: «انجمن اهل قلم دشتستان به پیشنهاد هامون، جواب مثبت داده و قرار است جلساتی مشترک با این انجمن در یکشنبه های اول هرماه، با محوریت موضوع نقد و تحلیل ادبیات داستانی (رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، …) و به اسم “رود راوی” در محل گردهمایی این انجمن برگزار شود. در مورد پیشنهاد دوم هامون به انجمن سینمای جوان برازجان هم گفت: « پس از گذشت پنج ماه از ارایه ی پیشنهاد برگزاری مشترک “عصرانه سینمایی هامون” با این انجمن سینمایی، متاسفانه هنوز پاسخی دریافت نشده و کماکان منتظریم که این مهم تحقق یابد.»
سپس مهدیه امیری در ابتدا از روندی که علاقه مند است در جلسه طی شود، تا به یک نتیجه گیری درخور و سازنده ای برسیم، اشاره نمود و از علل انتخاب دعوت شدگان گفت که خود وی علاقه مند بوده که کنشگری زنان در دهه های مختلف بررسی شود و به همین دلیل از افراد کنشگر فعال متولد دهه های سی، چهل، پنجاه و شصت دعوت شده تا تجربیات، چالش ها و موانع فعالیت های خود را به عنوان یک زن بازگو کنند و از فرصت ها و تهدیدهایی که برایشان در آن دوره پیش آمده صحبت کنند و از این تجربه زیسته برای تحلیل فرصت ها و تهدیدهای کنشگری زنان در آینده استفاده شود. این کنشگر مدنی، درخواست دوم خود را این گونه مطرح کرد که تلاش می کنیم در این عصرانه به جای اینکه به مساله ممانعت مردان از کنشگری زنان پرداخته شود، بیشتر بحث را بر روی نقش تعیین کننده زنان معطوف نماییم. سپس از خدیجه زنده باد به عنوان فعال اجتماعی نسل دهه چهل شمسی دعوت کرد تا جربیات و صحبت های خود را ارایه دهد.
زنده باد در ابتدا بنای صحبت های خود ر ا به مقایسه نمودن دهه ی ۴۰ با نسل جوان امروزی(دهه ی هفتاد و هشتاد) گذاشت و از غریبانه گرفتن مقوله ی دین در این نسل انتقاد کرد و سپس از نبود خط مشی مشخصی در زندگی نسل جوان امروزی گلایه کرد و مصادیقی را هم ارایه نمود. سپس حسین پاپری؛ از اعضای عصرانه فرهنگی هامون گفت: «می بایست به آسیب شناسی نسل جدید پرداخت و گفتن مصادیق، دردی را دوا نمی کند.» پاپری در ادامه به عدم درک والدین از نسل جدید و رشد نیافتگی فرهنگ را از علل مهمی در این زمینه دانست و از آرامش دهه ی چهل و موجود بودن درهای زیادی برای موفقیت در آن دهه را از عواملی عنوان کرد که در دسترس نسل امروز نیست و از نمونه ای مانند کنکور اشاره کرد که در آن دهه کنکور یکی از راه های رسیدن به موفقیت بود، در صورتی که الان تنها راه و نامطمئن ترین راه هاست» وی خاطرنشان کرد:« امیدوارم صحبت ها و نتیجه گیری که از این مباحث در این جلسه داریم در جامعه هم منتشر شود تا شاهد یک تحول باشیم.»
در ادامه اسماعیل حسام مقدم درخواست کرد لطفن وارد مقایسه نشویم و سعی کنیم هر دهه را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار دهیم. سپس خدیجه زنده باد خودباوری و تکیه بر خویشتن را عاملی مهم در هم نسلان خود در دهه ی چهل عنوان کرد و آن را از عوامل مهمی برشمرد که اکنون در بین جوانان امروزی بسیار کم و رو به افول است. سپس اسفندیار فتحی؛ فعال اجتماعی و عضو انجمن اهل قلم دشتستان، خانم زنده باد را به چالش کشاند و گفت: «آرمان نسل شما برآمده از چه چیزی بوده است که در نسل الان نیست؟!» و در ادامه افزود:« نباید فراموش کنیم که نسل امروز، دست پرورده ی مادرانی همچون شماست و نقد بر جوانان امروز، نقد برخود است و نمی توان این دو را مجزا از هم دانست.»
اسماعیل حسام مقدم نیز بحث خود را این گونه مطرح کرد که در دوره جوانی شما درهای بیشتری برای زدن بوده است تا نسل جوان حالا؟ و زنده باد در جواب از مسئولیت پذیر بودن نسل خودش و مسئولیت ناپذیر بودن نسل الان یاد کرد و گفت:« نسل ما بر خود تکیه داشتند و می توانستند که به اصطلاح گلیم خود را از آب بیرون بکشند، ولی نسل الان برخود تکیه ندارد.» سهیلا محمدخانی در جواب زنده باد گفت: «من با حرف شما کاملن مخالفم؛ زیرا در آن نسل خانواده تکیه گاه بسیار مستحکمی بود و همه چیز این گونه که شما می گویید، نبوده است.” سپس زنده باد اشاره کرد که مساله یی که من می خواهم عنوان کنم خودشناسی است و منکر تکیه گاه و پشتیبان بودن خانواده نمی شوم. در ادامه بحث مرضیه غلامشاهی؛ فعال هنری هم گفت: «مساله خودشناسی محدود به هیچ زمانی نمی باشد و نمی توان آن را به صرف یک زمان خاص دانست» و در ادامه صحبت های خود افزود: «دغدغه های زمان شما چه بوده است؟» در جواب به غلامشاهی، زنده باد چنین پاسخ داد: «دغدغه های نسل الان که پدر- مادرها با آن مواجهه هستند، مساله ارتباطات است که در نسل ما اینچنین دغدغه ای برای پدر و مادرها وجود نداشت و نسل جدید الان به گونه ای آویزانند.» در ادامه اسماعیل حسام مقدم از مقام طرفداری از نسل جدید عنوان کرد: «اکنون ما در جهانی که روابط آن چنان پیچیده شده است که با این گونه مطلق انگاری ها نمی توان به بررسی نسل جدید پرداخت و در ادامه افزود:«در جهان امروز باید به همه چیز به صورت نسبی نگاه کرد و ما باید ببینم که اقتضائات و منش های نسل جوان فرق کرده است و نمی توان معیارها را از نسل گذشته به زمان حال منتقل کرد.»
در ادامه ی نشست، سهیلا محمد خانی، از منظری جامعه شناسانه نسل دهه پنجاه (؛ نسلی که خودش متولد آن دهه بود) را مورد ارزیابی قرار داد و گفت:«دهه ی پنجاه، همزمان با شروع توسعه یافتگی و شروع فاصله گرفتن از سنت نیز بوده است و به زعم من، دهه ی پنجاه را می توان دهه ی “فرهنگ” نامگذاری کرد.» وی در ادامه افزود: «دهه ی ما دهه ی بازی های جمعی و قصه ی مادربزرگ ها بوده است. محمدخانی نسل دهه ی پنجاهی ها را، نسل (دهه ایثار، توانمندی و…) خطاب کرد و گفت:« نسل دهه ی پنجاه در شرایط اقتصادی آنچنان ایده آلی رشد نکرده و همچنین در دهه ی ما سلیقه ی خانواده ها به شدت در رفتارهای ما نفوذ داشت و به طور شدید تحت کنترل بودیم.»
زنده باد در ادامه ی صحبت های محمدخانی گفت: «نسل جدید نسل پراکنده گی افکار و ارتباطات است و در دهه های قبل همان گونه که مشاهده کردیم مساله تربیت و کنترل بیشتر از اکنون بوده است.» اسماعیل حسام مقدم گفت پس از گفتن عنوان و هدف جلسه، سعی در جمع بندی و جهت دادن به مباحث، گفت: «در این جلسه مدنظر ما زنان هستند و موضوع ما خانواده نیست» وی در ادامه افزود: «ما با دو دید متفاوت با مساله، در جلسه مواجه هستیم. یک دیدی که زنده باد، به طور صرف به مساله روانشناسی می پردازد و در طرف دیگر، محمد خانی بطور صرف از دید جامعه شناسانه به قضایا نگاه می کند.»
سپس سهیلا محمدخانی به صحبت هایش پرداخت و عنوان کرد: «هر پدیده ای را باید در همان زمان خودش بحث کرد. نسل ها سیال هستند و الگوهاه و هنجارهای متفاوتی از هم دارند؛ اما من بعنوان یک زن در برازجان انگیزه ای که سبب شد این قدر ایستاده گی کنم، مدیون مادرم هستم و شکست ناپذیریم را هم مدیون پدرم هستم.» این فعال اجتماعی در ادامه افزود: «اگرچه خودم هم زمینه مناسب و یا همان خمیرمایه که خانم زنده باد عنوان کرد، برای رشد اجتماعی داشته ام و تربیت هم عاملی بدون انکار و بسیار مهم در این زمینه بوده که نمی توان به ساده گی از آن گذشت. وی در ادامه پرسش خود را این گونه مطرح کرد و گفت:«اصلن مردان چه قدر ما زنان را قبول دارند که در راس امور قرار گیرند؟» در پاسخ به محمدخانی، اسفندیار فتحی گفت:« اگر حقوق شهروندی را پذیرفته ایم، پس به تمام بندهای آن باور داریم و همین که اینجا نشسته ایم، و داریم با هم گفت و گو می کنیم، نشانی از همین پذیرش است.» کاووس کمالی هم گفت:« ای کاش شفاف تر و ملموس تر عنوان کنید که موانع بر سر راه زنان چیست؟ »
سپس مهدیه امیری تذکر داد و در عین بازگو کردن هدف و عنوان جلسه از افراد در جلسه خواست که از موضوع منحرف نشوند تا به نتیجه ی عنوان بحث برسیم. سپس اسماعیل حسام مقدم گفت: «مردانی که شما به عنوان مانع از آنان حرف می زنید، میراث داران فرهنگی هستند که از تربیت شما مادران به جا مانده است و این همان نسلی است که شما آن را مورد تهاجم قرار می دهید، بدون آن که بدانید که همین نسلی که مورد ناله و نفرین شبانه روزی شماست، چه قابلیت ها و توانمندی های بکری دارد.»
در ادامه خدیجه زنده باد گفت:” چند درصد این نسل را میراث دار مادران می دانید؟ و در جواب حسام مقدم گفت: «این تفاوت نسل من با نسل شماست. شما نسلی کمّی نگر هستید، در عین حالی که ما جوانان، به طورکیفی به همه چیز می نگریم. شما همه چیز را به چند عدد تقلیل می دهید درصورتی که جهان جدید بسیار پیچیده و چندوجهی هست.»
در ادامه مباحث نشست، غلامشاهی مساله ی ژن و محیط را پیش کشید و گفت: «جامعه از افراد مختلف تشکیل شده و در ساخته شدن همین فرد در جامعه دو چیز تعیین کننده است: یکی ژن و دیگری محیط است.» وی در ادامه افزود: «همان گونه که مشاهده می کنیم نسل های که مورد کنکاش قرار دادیم و هم چنین مشاهده می کنیم، دارای اختلافات اساسی بسیار شگرفی است که می توان به نبودن ثبات محیطی از این عامل حرف زد.» وی خاطرنشان کرد: «اما همان اندازه که محیط تاثیرگذار است، ژن نیز تاثیر گذار می باشد. گسترش رسانه ها و تاثیرگذاری آنها بر افراد جامعه نیز، سبب تغییر شخصیت افراد شده است و این سبب بی ثباتی در ارتباطات بین نسل های دیروز و امروز هم می شود.»
سپس مهدیه امیری از فرهنگ پذیری و خرده فرهنگ ها صحبت کرد و پیشرفت تکنولوژی نسبت به دهه ی چهل را سبب عمیق تر شدن شکاف موجود دانست.» وی خاطرنشان کرد:«تطبیق معیار نسل ها با هم پیچیده شده است.» سپس غلامشاهی گفت:«بازتر شدن فضا سبب آن می شود که تسلط بیشتر شود، در صورتی که در نسل امروز این دو رشد متوازنی نداشته اند.»
در ادامه اسماعیل حسام مقدم از داریوش شایگان جمله یی را نقل کرد و گفت:” ایشان در کتاب افسون زدگی جدید و هویت چهل تکه به همین نکته اشاره می کند که جهان معاصر در هزاره سوم گرفتار نوعی عدم توازن بین حوزه های فردی/جمعی یا عینی/ذهنی و یا سنت/مدرنیته شده است و تداوم این عدم توازن در نهایت به شیزوفرنی فرهنگی می انجامد و این بیماری جمعی خودش را در همین نگرش ها و رویکردهای مطلق گرایانه ای بروز می دهد که مثلن نسل جدید آویزان است و یا هر چیز تقلیل گرایانه ی دیگری” و سپس کاووس کمالی نژاد؛ شاعر و فعال فرهنگی از اصالت خانوادگی که در برابر مدرنیته قرار می گیرد، سخن گفت و خطر تکرار نسل های همسان و شبیه به همدیگر را پیامد نگرش مطلق گرایانه به نسل های جدید دانست.
سهیلا محمد خانی هم جلسه را با این پرسش پیش برد که تا چه اندازه مردان می فهمند و اجازه ی رشد به زنان می دهند؟ در جواب اسماعیل حسام مقدم گفت: «درصدی از این تراژدی غمناکی که زنان با آن مواجه اند را آیا مگر همین مادرانی که سبب قوام بخشی مردسالاری شده اند، مقصر نیستند؟!» حسین پاپری نیز نبود ساختار فرهنگی مناسب در جامعه برای زنان را از این عوامل عنوان کرد. در ادامه نیز سبحان حسن پور؛ از نوجوانان حاضر در عصرانه گفت: «در جامعه بین حکومت و مردم شکاف عمیقی افتاده و ما نباید عوامل رسمی که مانع فعالیت شما شده است را به افراد جامعه، به خصوص مردان تعمیم بدهیم.» سپس عبدالله قائدی؛ کارشناس ارشد زبانشناسی هم عنوان کرد: «نقش زنان در جامعه ما بسیار اندک است و من خودم به عنوان یک مرد خیلی کارها را برای دختر و همسرم دیکته می کنم و نمی توان از واقعیت جامعه چشم پوشی کرد.» در ادامه اسماعیل حسام مقدم به محمد خانی گفت: «شما به مانند یک فمینیست رادیکال هستید، چون آن ها توانمندی زنان را بیشتر از مردان می دانند و این به خاطر قدرت زایش زنان است.»
خدیجه زنده باد هم گفت:«مشکل ما از فرهنگ حاکم بر جامعه است، که مانع از خودشناسی و ناپخته شدن خمیرمایه شده است. و در ادمه سهیلا محمد خانی تنها سد در برابر حضور زنان در جامعه از دست ندادن روحیه و سرسخت بودن است.
فاطمه عبداللهی؛ دبیر شیمی در دبیرستانهای برازجان در ادامه جلسه، سوالی از محمد خانی پرسید که به گمان شما چند نفر از زنان مثل شما حاضرند که این ریسک را کنند و خود را در برابر هجمه ی گسترده ی مردم قرار بدهند؟ آیا الان چنین زنانی پیدا می شوند؟ عبدالهی، همچنین از وجود تنها یک زن در شورا شهر انتقاد کرد و این را نشان کم شدن انگیزه زنان برای فعالیت در جامعه عنوان کرد. در جواب قاسم تنگسیرنژاد؛ کارگردان تئاتر و کنشگر مدنی گفت: «یک نفر هم در این دوره بسیار خوب است، ما نباید کمّی به مسایل بنگریم، من که یک دهه است کار تآتر می کنم، حضور بازیگران زن بسیار بیشتر از گذشته شده است و گاه حتا من هم به عنوان یک مرد با موانع خانواده در انجام کارهای هنری مواجه می شوم و این مشکل تنها برای خانم ها نیست.»
در ادامه علی اصغر رجایی، فعال فرهنگی هم گفت:«طبق مطالعاتی که در تاریخ پیشین ایران داشته ام، زنان ایرانی یکی از با حجاب ترین زنان دنیا بوده اند و در عین حال دوره های تاریخی گوناگون در اجتماع حضور پررنگی داشته اند.» سهیلا محمد خانی هم گفت:«زنان سالمترین مدیران در تمامی طول تاریخ بوده اند.» سپس برخی از خانم ها که در جلسه حضور داشتند و در موضوع نشست مشارکت نداشتند، به بیان تجربه های خود پرداختند. پروین صالحی گفت: «من می دانم و درک کرده ام که در یک جامعه مردسالار زندگی می کنم و همچنین موانعی که برسر راه زنان قرار گرفته، همچنان برای نسل جوان هم الان بسیار زیاد است. اما من صحبت های محمدخانی را در بعضی موارد قبول ندارم، چون یک حس بی انگیزه گی را به زنان القا می کند. به زعم من دست روی دست گذاشتن و صحبت های ناامید کننده چیزی را دوا نمی کند. باید خود زنان شرایط اجتماعی خودشان را فراهم کنند.” در ادامه نیز فاطمه عبداللهی، ضمن تایید صحبت های صالحی گفت: «یکی از موانع بسیار مهم بر سر راه زنان، از سوی خانواده وارد می شود. من به عنوان یک زن و فرزند اول خانواده گاهی توانستم بعضی از موانعی که از سوی خانواده ایجاد می شد را بردارم و افتخارم هم می کنم که توانستم راه را برای دیگر خواهرانم هموارتر کنم.»
اسماعیل حسام مقدم در پایان گفت:« نسل دهه۴۰و ۵۰، نسل تعصب ها بوده است و نسل الان نسلی پرسشگر است.» بیست و هفتمین نشست عصرانه فرهنگی هامون با این کلام سهیلا محمدخانی، فعال اجتماعی پایان پذیرفت که گفت: «زن می تواند…»
نشست بعدی «هامون» به پخش و نمایش فیلم سینمایی «گذشته» ساخته ی «اصغر فرهادی» و نقد و بررسی آن اختصاص دارد و حضور همه ی علاقمندان در همه ی نشست های عصرانه ی هامون، برای خانم ها و آقایان آزاد می باشد.
*”جمله از خودم در دل مانده، برگرفته از جمله فریده دهملایی(کودکان برای کودکان)”