هامون- تعداد سالمندان روبه افزایش است، یعنی در واقع طی چند سال آینده با پیری جمعیت روبه رو هستیم، اگر بخواهیم از دیدگاه یک جامعه شناس به آن نگاه کنیم چه تاثیراتی ممکن است بر جامعه داشته باشد؟ بذرافکن: این مسئله دو بعد دارد اگر بخواهیم از بعد جهانی نگاه کنیم پیری و سالمندی یک مسئله جهانی است، یعنی تقریبا تمام کشورهای اروپایی با پیری جمعیت درگیر هستند، پیری جمعیت درکشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته دلایل خاص خود را دارد. مثلا از نظر پزشکی و اجتماعی در حال حاضر آمار ناباروری در بین جوانان بسیار زیاد شده است و ما سالهاست که روی سیستم معانی در ذهن مردم کار کرده ایم که “فرزندکمتر، زندگی بهتر” و به قول پی یربوردیو (؛ جامعه شناس فرانسوی) این شعار ملکه ذهن مردم شده است.
هامون- آیا شما شعار “فرزندکمترزندگی بهتر” را می پذیرید؟
بذرافکن: من طبق سیاست گذاری های کلان جامعه می گویم که جمعیت به سمت پیری در حرکت است. متاسفانه مسئله اصلی در کشور ایران این است که سیاست گذاری های اجتماعی مقطعی و دوره ای است. مثلا در دهه ۶۰ ما با انفجار جمعیت روبه رو بودیم و در حال حاضر همان نسل جمعیت جوان و بارور کشور را تشکیل می دهند، و چون این افراد در خانواده های پرجمعیت زندگی کرده اند به این نتیجه رسیده اند که با فرزندکمتر زندگی شادتر و بهتری خواهند داشت، به همین دلیل ترجیح می دهند که فرزندان کمتری داشته باشند. حالا برای اینکه بتوانیم “عادت واره” ذهنی آنها را تغییر دهیم نیاز به الگوهای اجتماعی، فرهنگی، شغلی، مسکن، تحصیلات و… داریم که همه اینها به جمعیت ربط پیدا می کند. و نمی توانیم به یکباره بگوییم “فرزندبیشتر، زندگی شادتر”. باتوجه به وضعیت فعلی جامعه آیا می توان چنین ادعایی کرد؟ آیا در یک آپارتمان۶۰متری که ۶ نفر با هم زندگی می کنند، زندگی شاد و راحتی دارند؟ ما وقتی میتوانیم چنین ادعایی کنیم که حداقل ضریب بهبود اجتماعی مسکن، شغل، درآمد، رفاه و بهداشت را بالا برده باشیم.
هامون- شما با این سوال که احترام به سالمندان درجامعه نسبت به گذشته کم رنگترشده؟ یا به نوعی مورد بی مهری واقع شده اند، موافق هستید؟
بذرافکن: خیر، موافق نیستم… ما به صورت کلی داریم به سوی جهانی شدن پیش می رویم، یعنی یک سری از مولفه های فرهنگی در جامعه در حال جا به جا شدن هستند، و همچنین شکل و سبک زندگی ها درحال تغییر کردن است. متاسفانه اینها عوارض تغییر سبک زندگی هستند، یعنی افراد ممکن است آدم هایی نباشندکه ذاتن بی مهرشده باشند یا ذاتن از انسانیت فاصله گرفته باشند و مولفه های انسانی خود را جا گذاشته باشند ولی از طرف دیگر آنقدر درگیر سبک و شیوه زندگی و مسائل روزمره هستند که عملا وقتی برای شان نمی ماندکه بخواهند به سالمند اختصاص بدهند… جهانی شدن، تحصیلات، پیشرفت تکنولوژی و… یک سری خوبی دارد و یک سری عوارض که اینها جزء آن عوارض هستند…
هامون- سالمندان ازنظر اقتصادی می توانند چه تاثیراتی برجامعه داشته باشند؟
بذرافکن: سالمندان نمی توانند تاثیری بر جامعه بگذارند بلکه این جامعه هست که بر سالمندان تاثیر می گذارد. یک نفر که به عنوان عضو مفید تمام عمر و جوانی خود را در یک کشور صرف کرده را نباید از صحنه اجتماع دور کنیم. کشورهای توسعه یافته خدماتی همچون پارک سالمندی و تورهای سالمندی و… را به سالمندان ارائه می دهند هرچند که این برنامه ها جای خانواده را برای سالمندان نمی گیرد ولی به هرحال خدمات پس از کار به آنها ارائه می دهند ولی در کشورهای توسعه نیافته سالمندان را وقتی که از کار افتاده می شوند به حال خود رها می کنند یعنی حتی از توانمندی های آنها استفاده نمی کنند. سالمندان می توانند موتور امورات ما باشند و می توان از تجربیات و فکر آنها در برنامه های اجتماعی استفاده کرد، مثلا اگر کلاس های قصه گویی توسط مادربزرگها و هم چنین آموزش بازی های محلی توسط پدربزرگها برای بچه ها در مدارس برگزار شود، هم انتقال مفهوم و مولفه های فرهنگی صورت گیرد و هم پیوندی بین این دو نسل ایجاد شود.