کتاب و مطالعه نه تنها ابزارهایی برای دسترسی به دانش و اطلاعات، بلکه از ارکان اصلی شکلگیری و توسعه هویت فرهنگی هر جامعهای هستند. در ایران، با وجود تاریخ طولانی در تولید علم و آثار ادبی، وضعیت کنونی کتابخوانی و مطالعه در میان عموم مردم، بهویژه در نسلهای جوان دغدغهبرانگیز است. کاهش میزان مطالعه به عنوان یک مشکل فرهنگی و اجتماعی، به عاملی تبدیل شده که تأثیر منفی آن در ابعاد مختلف جامعه مشهود است.
یکی از دلایل اصلی کاهش تمایل به مطالعه در ایران، مشکلات اقتصادی است. در سالهای اخیر، بهویژه با توجه به تحریمها و نوسانات شدید اقتصادی، قیمت کتابها به شدت افزایش یافته است. این امر باعث شده است که حتی علاقهمندان به کتابخوانی نیز از خرید کتاب منصرف شوند، زیرا هزینههای ناشی از تهیه کتابها از عهده بسیاری برنمیآید. از طرف دیگر، مشکلاتی همچون کمبود کتابفروشیهای معتبر، توزیع محدود کتابهای با کیفیت و مشکلات مربوط به نشر و مجوزهای کتابها، همگی دست به دست هم دادهاند تا دسترسی به کتابهای خوب و بهروز برای اکثر مردم دشوار شود.
اما این همه چالشها نیستند. در عصر دیجیتال و با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی، دستگاههای الکترونیکی به یکی از رقبای جدی مطالعه تبدیل شدهاند. تلفنهای همراه، تبلتها و دیگر وسایل دیجیتال، اغلب توجه افراد را از کتابها به سمت محتواهای کوتاه و سریعالانتقال میبرند. بسیاری از افراد، بهویژه در نسل جوان، ساعات زیادی از روز را به گشت و گذار در شبکههای اجتماعی، تماشای ویدئوهای کوتاه و بازیهای موبایلی میگذرانند و مطالعه کتابهای بلند یا عمیق به امری فرعی تبدیل شده است.
برای تحلیل دقیقتر وضعیت مطالعه در ایران، میتوان از نظریه سرمایه فرهنگی پییر بوردیو بهره برد. بوردیو معتقد است که فرهنگ و دانش نه تنها به عنوان ارزشی مجرد، بلکه به عنوان ابزاری برای تقویت موقعیت اجتماعی فرد عمل میکنند. او فرهنگ را به دو بخش تقسیم میکند، فرهنگ نهادینهشده (که شامل مدارک تحصیلی و تجربیات زندگی است) و فرهنگ عینی (که به صورت نمادین و از طریق اشیاء ملموس مانند کتابها، آثار هنری و سایر اشیاء فرهنگی تجلی پیدا میکند).
در ایران، با وجود آنکه تعداد زیادی از کتابهای علمی، ادبی و تاریخی به زبان فارسی ترجمه و منتشر میشوند، سرمایه فرهنگی در جامعه به گونهای نهادینه نشده است که خواندن کتابها و اندیشیدن را به عنوان ابزاری برای بهبود وضعیت اجتماعی فردی و جمعی در نظر بگیرد. در نتیجه، کتابخوانی در بسیاری از موارد به یک انتخاب شخصی و نه یک الزام اجتماعی تبدیل شده است. در حالی که در جوامع توسعهیافته، کتابخوانی به عنوان یک سرمایه اجتماعی شناخته میشود و افرادی که کتاب میخوانند، اعتبار فرهنگی و اجتماعی بیشتری به دست میآورند، در ایران، فقدان این ارتباط بین کتاب و جایگاه اجتماعی فرد، باعث شده که کتابها بیشتر به عنوان کالاهای فرعی و نه ضروری در نظر گرفته شوند.
اگرچه مشکلات اقتصادی و اجتماعی میتوانند موانع جدی در راه مطالعه کتابها باشند، اما تکنولوژی و رسانههای دیجیتال نیز میتوانند فرصتی برای جبران این وضعیت ایجاد کنند. ظهور کتابهای دیجیتال (e-book) و پلتفرمهای نشر آنلاین، به ویژه در دوران پاندمی کرونا، فرصتی برای گسترش کتابخوانی به وجود آورده است. این پلتفرمها، مانند فیدیبو، طاقچه و کتابراه، امکان دسترسی به هزاران کتاب را با هزینهای کمتر از نسخههای چاپی فراهم کردهاند. این تحول، به ویژه برای افرادی که به دلایل اقتصادی نمیتوانند کتابهای فیزیکی خریداری کنند، یک فرصت بینظیر است.
علاوه بر این، پادکستهای کتابخوانی و برنامههای صوتی که در ایران رواج زیادی یافتهاند، میتوانند به گسترش فرهنگ مطالعه کمک کنند. این برنامهها که در قالبهای صوتی و تصویری منتشر میشوند، به مخاطبان این امکان را میدهند که در حین انجام کارهای روزمره به کتابها و مقالات گوش دهند. به این ترتیب، مطالعه به یک فعالیت قابل انجام در هر زمان و مکانی تبدیل شده است.
برای تحول در وضعیت کتابخوانی در ایران، نیاز به بازتعریف نقش کتاب و مطالعه در جامعه است. این تحول باید از مدارس و دانشگاهها آغاز شود. ایجاد برنامههایی برای معرفی کتابهای جدید، تشویق به مطالعه آزاد و همچنین ترویج فعالیتهای فرهنگی نظیر مسابقات کتابخوانی و نشستهای کتابخوانی میتواند تاثیر زیادی در گسترش فرهنگ مطالعه در جامعه داشته باشد. همچنین باید تلاش کرد تا نهادهای دولتی و خصوصی برای دسترسپذیری بیشتر کتابها اقدام کنند. در این راستا، بهبود زیرساختهای نشر و توزیع کتاب، کاهش قیمتها و ایجاد شرایطی برای خرید آسانتر کتاب، ضروری به نظر میرسد.
از طرف دیگر، ایجاد انجمنهای کتابخوانی آنلاین، به ویژه در دوران مدرن که فضای دیجیتال حضور پررنگی دارد، میتواند راهی برای ایجاد ارتباط میان افراد علاقهمند به کتاب در سرتاسر کشور باشد. این انجمنها میتوانند فضایی برای تبادل نظر، نقد و بررسی کتابها و ترویج بیشتر فرهنگ کتابخوانی فراهم کنند.
با وجود تمام چالشها، میتوان امیدوار بود که با تغییراتی در سیاستهای فرهنگی، بهبود زیرساختها و بهرهگیری از فرصتهای دیجیتال، کتابخوانی و مطالعه دوباره به یکی از ارکان اصلی رشد فرهنگی و اجتماعی در ایران تبدیل شود. در این مسیر، همه اعضای جامعه از دولت گرفته تا ناشران، معلمان و حتی خود مردم باید دست به دست هم دهند تا کتابخوانی را نه فقط به یک انتخاب فردی، بلکه به یک ارزش اجتماعی و فرهنگی تبدیل کنند.