شاید بارها این سوال در ذهن شما شکل بگیرد که «چرا باید کتاب بخوانیم؟» بیشک پاسخ دادن به این سئوال متناسب با روحیه و نیاز هر فرد متفاوت است. طبیعی است فردی که زندگیاش با کتاب و کلمات مأنوس شده، پاسخ محکمی برای کتاب خواندن خود دارد و فردی هم که کمتر اهل کتاب است، توجیهاتی برای حضور کمرنگ بودن این ابزار دانایی در زیست روزانهاش خواهد داشت.
تاکنون در باب فلسفه کتاب خواندن، دیدگاهها و نظریههای مختلفی بیان شده که هر کدام از آنها در نوع خود قابل تأمل و درنگ هستند ولی این نوشتار درصدد است تا با نگاهی عادی و بهدور از تئوریها و نظریههای فلسفی و جامعهشناختی اهمیت کتابخوانی را در زندگی افراد جامعه مورد مداقه و واکاوی قرار بدهد.
بیشک نوروز فرصت مغتنمی برای یافتن جای دنج و غور در کتاب بود؛ چراکه در بقیه ایام سال، مشغلههای کاری و فکری و روزمره همیشه بهانه لازم را برای کتابنخواندن برای افراد کمترکتابخوان یا اصلاً کتابنخوان فراهم میآورد؛ ولی با توجه به همزمانی نوروز امسال با ماه مبارک رمضان، تقریباً شرایط برای ارتباط گرفتن با کتاب بیش از زمانهای دیگر مهیا شده بود تا لحظهای درنگ کرده، کتابی را به دست گرفته و به دنیای آن وارد شوید.
بدیهی است شروع کتابخوانی مانند هر شروع دیگری نیاز به انگیزه و اراده و علاقه دارد؛ یعنی باید ارادهای در فرد شکل بگیرد تا او به سمت کتابخواندن سوق پیدا کند. معمولاً برای شروع این کار، باید دست روی کتابهای عامهپسند مثل رمانها و داستانها گذاشت؛ چراکه اغلب این آثار با نثری روان و خوانا و موضوعی جذاب و مخاطبپسند به رشته تحریر درآمدهاند که با ایجاد تعلیقهای بجا و گرهافکنیهای هوشمندانه کشش لازم را در مخاطبی که میل کتابخواندن را در خود احساس کرده، ایجاد میکنند.
در این میان، کتابخوانان حرفهای نیز میتوانند با اهدای کتابهای خوب و باکیفیت نقش شگرفی را در جذب افراد پیرامونی خود که کم و بیش با کتاب سروکار داشته یا دارند، ایفا کنند که خوشبختانه چند سالی است با ابتکار این افراد، رسم عیدیدادن کتاب در نوروز مرسوم شده و عموماً کتابهای خوبی هم به دیگران عیدی دادهاند و گاه این کتابهای اهدایی منجر به ایجاد علاقه در دیگران نسبت به کتاب و آغاز دوباره کتابخوانی آنها شده است.
اینجا اهمیت اهدای کتاب خودنمایی میکند. اینکه گاه با اهدای یک کتاب خوب میتوان نگاه دیگران را به سمت آن حساس کرد. البته این اتفاق بیشتر برای کسانی میافتد که در ناخودآگاهشان میل به خواندن کتاب نمود دارد. فقط این افراد بهدلیل سهلانگاری یا مشغلههایی که دارند از کتاب خواندن غافل شدهاند که با یک تلنگر میتوان آنها را دوباره به کتاب پیوند داد.
همچنین راهاندازی سایتها و نرمافزارهای کتابخوان که خلأ آنها در جامعه کتابنخوان امروز ایران بهشدت احساس میشود، میتواند کمک شایانی در جذب افراد به کتابخواندن کند؛ فضاهایی که با محوریت و معرفی کتابهای خوب و استاندارد در بخشهای مختلف میتوانند بسان مشاوران و کارشناسان کتاب، فرد را در یافتن کتاب متناسب با نیاز و علاقه خود همراهی کنند. در این راستا، پیش از این برنامه «کتابباز» را در تلویزیون داشتیم که این برنامه هرچند بینقص نبود ولی به سهم خود در معرفی کتابهای روز و جذب افراد به کتابخوانی نقشآفرین بود.
افزون بر این، در دنیای دیجیتالی امروزی فعالیت نرمافزارها و سایتهایی چون «کتابراه»، «طاقچه»، «فیدبو» و… را در عرضه کتابهای روز، نایاب و پرمخاطب و مشهور را شاهد هستیم که بیشتر اینها صرفاً به فروش کتاب توجه دارند تا معرفی آنکه اگر قابلیت معرفی و نقد کتاب هم به این برنامهها اضافه شود، میتوانند در توسعه فرهنگ کتابخوانی و بازنمایی کتابهای خوب در سطح جامعه کنشآفرین باشند.
به هر روی، وضعیت کنونی جامعه ایرانی بر لزوم کتابخواندن و افزایش دانش و آگاهی آن تاکید دارد که در این زمینه با تولید محتوای مناسب و انتشار کتابهای خوب و خواندنی میتوان گام استواری برداشت که در این راستا، بایستی سیاستهای فرهنگی کشور به سمتی سوق پیدا کند که افراد بیشتر از قبل از خود این سئوال را بپرسند که چرا باید کتاب بخوانند؟! بیشک شکلگرفتن روزانه این سئوال در ذهن افراد، باعث میشود که آنها بیش از هر زمانی خلأ آن را در زندگی خود احساس و عواقب کتابنخوانی را در کارها و ناکامیهای خود جستوجو کنند.
تجربه نشان داده است که تحصیلات آکادمیک صرفاً پایههای ابتدایی سواد و آموختن را در فرد پیریزی کرده است؛ ولی این مطالعات آزاد و روزانه است که به ارتقای سواد و آگاهی و بهروزرسانی اطلاعات و تجربیات وی کمک میکند. بنابراین هیچزمانی نمیرسد که فرد از خواندن و دانستن بینیاز شود و او چارهای ندارد که برای داشتن تخصص، تجربهآموزی و دانایی بیشتر کتاب بخواند؛ چون کتاب همیشه چیز تازهای برای آموختن دارد که در خلال تجربه یا اثبات نظریه یا بیان دیدگاه تازه و نویی رخ عیان میکند.
بدیهی است کارشناسان حوزه کتاب فواید و دلایل زیادی را برای بایستگی کتابخواندن مطرح کردهاند که مهمترین آنها در افزایش دانش، کیفیبخشی روابط افراد با جامعه و پدیدههای پیرامونیاش، تجربهاندوزی، مسئولیتپذیری، درک صحیح و عمیق از زندگی و متعلقاتش، آیندهنگری و تقویت تفکر انتقادی، ذهن پویا و حافظه همیشه حاضر، تقویت فن بیان و اجتماعیشدن، شکیبایی در برابر افراد و اتفاقات زندگی، برخورد هوشمندانهتر با مشکلات و مسائل و… خلاصه میشوند. بیشک همه این دلایل کفایت میکند تا افراد روزانه خود را با این سئوال که «چرا باید کتاب بخوانند؟» مواجه کنند؛ زیرا این ضروریترین سئوال برای رسیدن و داشتن به یک زندگی ایدهآل و باکیفیت است. بهنظر میرسد با توجه به اتفاقات و شرایط جامعه امروز لازم است که افراد این جامعه از سیطره فرهنگ شفاهی درآمده و از دنیای مهیج و پوشالی مجازی فاصله بگیرند و با طرح سئوال مذکور بهدنبال یافتن دلایل منطقی به سمت کتابخواندن و دانستن بیشتر بروند.