وکـالت به مثابه “کـار روشنفـکری”؛
رویای عدالت و حکمرانی قانون
اسماعیل حسام مقدم
صاحبامتیاز و مدیرمسوول فصلنامه نامه هامون و
دبیر انجمن ایرانی مطالعاتفرهنگی و ارتباطات استان بوشهر
یک. جامعه ایران در تاریخ معاصر خود از صدر مشروطیت تاکنون همواره در کشاکش رویای عدالت / حکمرانی قانون و کابوس استبداد / جولان فساد گرفتار بوده است. ازهمین رو چه بسا بتوان نخستین مساله جامعه ایران معاصر را عدالت برشمرد.
دو. کار روشنفکری در جامعه درحال کشمکش، یکی از خطیرترین مسوولیتهای اجتماعی و فرهنگی یک جامعه به شمار میرود. جامعهای که بنیادهای سیاسی و مدنی آن در میانه جدال بین دو جهان سنت و مدرنیته گرفتار آمده باشد، همواره در زمینه کنشهای روشنگرانه و متعهدانه اجتماعی و فرهنگی، با دشواریهایی مواجه است ازهمین رو کار روشنفکری در این جامعه درحال گذار با تلاش برای صورتبندی گفتمانی در میان همه صنوف اجتماعی خود را معنا میبخشد.
سه. حکمرانی قانون در زمانهای به یک رویای بشری مبدل شد که انسانها در نظام اجتماعی و مدنی با گذر از تکلیف رعیتی به حقوق فردی، به جهانی گام نهادند که آنگونه که ایمانوئل کانت میگوید از صباوت و کودکی به بلوغ عقل انسانی نائل آمدند. ازهمین رو با صورتبندی قراردادهای اجتماعی و برساخته شدن اصناف، پای در جامعه پیچیده مدرن گذاردند. ازهمین معبر بود که انسان معاصر همواره در رویای عدالت و حکمرانی قانون تلاش کرده، دست به اعتراض زده، انقلاب کرده تا چه بسا بتوان از کابوس استبداد و جولان فساد عبور کند.
چهار. عدالتخانه و مجلس قانونگذار، به مثابه دو ساخت اجتماعی در زمینه «وکالت» هستند که در معنای ریشهای خود، نشان از حکمرانی قانون دارند. ازهمین رو این دو وجه در سامان دادن و نظم بخشیدن به ساختارهای مدنی و قراردادهای اجتماعی نقش بی بدیلی را ایفا نموده و اهمیت کنش مسوولانه و متعهدانه «وکالت» را هویدا میسازد.
پنج. وکالت به مثابه یک از سویهها و ساحتهای کار روشنفکری در جامعه معاصر خود را معنا بخشیده و به راحتی از کنار این کنش مدنی نمیتوان عبور کرد. چه بسا ریشه و خاستگاه بسیاری از جنبشهای تحولخواه و تجدیدنظرطلب از درون عمل سیاسی و مدنی وکلا برساخته شده است و حقوق متعدد مدنی در زمینههای رای دادن، حضور در اجتماعات، صدادار شدن گروههای متفاوت اجتماعی و… نشانه های کنش روشنفکرانه وکلا بوده است.
شش. نقش نهاد وکالت و صنف وکلا در تجربههای جهانی در زمینه حقوق فردی و قانونگذاری اجتماعی در دو قرن اخیر در غالب اوقات غیرقابل انکار است. چه در جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا، چه در جنبش برابریطلبی کارگران، چه در جنبش استقلالطلبی هندوستان، چه در جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی، چه در جنبش حق رای زنان در سراسر جهان، چه در مبارزات حقوق بشری، چه در فعالیتهای صلحجویانه، چه در جنبش حقوق حیوانات، چه در جنبش حقوق دگرباشان جنسی، چه در جنبش مقابله با تغییرات اقلیمی و … همواره یکی از خاستگاههای بسیار مهم حول محور کنش وکالت چرخیده است.
هفت. جامعه ایران معاصر بر بستری از جنبشهای حقطلبی و عدالتخواهی، تلاشهای مدنی خود را شکل داده است و بیشک نمیتوان در این زمینه از نقش بیبدیل اهالی صنف وکالت را نادیده انگاشت. ازهمین رو به زعم نویسنده کنش وکالت با کار روشنفکری عجین گشته و نمیتوان از سویههای روشنفکرانه کار وکالت در جامعهای که در مسیر حقطلبی و عدالتجویی و آزادیخواهی است، چیزی مطرح نکرد. بیشک در جامعه پیچیده کنونی که با شکلهایی از رسوخ جهان مجازی در جهان واقعی مواجهیم، این کنشگری روشنفکرانه وکالت بسیار پیچیدهتر گشته و میبایست از گونهای از اندیشه سیال و سیار در میان همه دانش بشری در زمینه کار وکالت بهره برد. کار وکالت بیشتر یک فعالیت بینارشته ای و میان رشتهای شده است، و قطعا نمیشود با نگرشی تک ساختی و تک وجهی به میدان وکالت گام نهاد. مسائل اجتماعی و مدنی در زمینه حقوق فردی، جمعی، محلی، منطقهای و بینالمللی آنچنان درهم پیچیده شدهاند که نمیشود بدون داشتن هویتی چهلتکه و اندیشهای سیار و سیال، در آن به کنشگری در زمینه وکالت اهتمام ورزید. چه بسا بتوان در اینجا از تلاشهای چند دهه وکلایی که درعین حال کار روشنفکری هم کردهاند، مانند ناصر زرافشان، مهرانگیز کار، محمدعلی دادخواه، شیرین عبادی، ناصر کشاورز، نرگس محمدی، نعمت احمدی، نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی میبایست یاد کرد. بیشک وکلای دیگری نیز در قامت «وکالت به مثابه کار روشنفکری» خواهند بود که متاسفانه نویسنده با کنشگری آنان آشنایی ندارد.
منتشرشده در هفدهمین شماره فصلنامه مطالعات فرهنگی “نامه هامون” (سال ششم – زمستان ۱۴۰۲)