امیرکبیر؛ تصویری از یک تصور
دکتر سیدرضا شاکری
اشاره:
ایرانیان به عنوان قوم، مردم و ملتی که ذاتا و به طرز پدیداری(تاریخی) معنوی و فرهنگی است، گویی از آغاز تصوری از مدینه فاضله یا بهشت در خیال و رویا داشته ؛ با آن خیال -اگرچه به واقع محال- زیسته است. مردم ایران هر ازگاهی که روزگار مساعدت داشته و زمانه مساعد شده است، صدق تحقق گوشه ای از بهشت برین خود را در روی بخشی از زمین که سرزمین ایران بوده است، دیده اند. آرمانشهر ایرانی تصوری است که تصدیقش در دوره هایی بس اندک در تاریخ ما ثبت و ضبط شده است. به تعبیری که در برخی نوشته ها و آثار آمده باغ ها و مساجد و فرش و شعر فارسی جلوه هایی از این شهر آرمانی و آسمانی است. صور خیال در زبان فارسی روایتی یادآورنده از بهشت و زینهار دهنده از فراموشی است که در سخن و گفتار نهادینه و جاودان شده است. به مدد این زبان، تاریخ ما توانسته است در وجوه زمینه ای و کارکردی خویش مانند روابط اجتماعی، مناسبات انسانی، سیاست، نظم و معیشت و در مجموع زیستی درجهان همروزگار، تجربه هایی از حکمرانی، سیاست، کار وکوشش، فرهنگ و ادب را در مدار تمدنی از سر بگذراند. یکی از پرده های بهشت خیال ایرانی، در عبارت«نظم میرزاتقی خانی» است که قصه امیر کبیر با آن روایت می گردد. با این نظر در اینجا به بهانه سالگرد شهادت میرزامحمدتقی خان فراهانی، تحلیلی کوتاه از زیست و کار امیرکبیر به سان مصداقی از گزاره«تصویری از یک تصور» تقدیم می گردد. سخن کوتاه اینکه تجربه امیرکبیر تصویری عینیت یافته از تصور تاریخی و فرهنگی ایرانیان است.
ناصرالدین شاه و امیرکبیر
دو نام بالا در ذهن و حافظه ما ایرانیان به هم گره خورده است و به محض گفتن و شنیدن یکی خود به دیگری انتقال پیدا می کنیم. این حقیقت ناشی از واقعیتی در زمینه است که در دوره خاصی تعین یافته و در حافظه تاریخ ثبت شده است. این واقعیت اقدامات امیرکبیر است و عملکردی که وی در مدت صدارت از خود به یادگار گذاشت که اکنون با گذشت بیش از یک سده هنوز به عنوان مصداقی از تصور تصدیق یافته جهان خیالی یا آرمانشهر ما ایرانیان در روح وروان ما مزمزه می شود و ما را به خود فرا می خواند. براستی راز ماندگاری تجربه امیرکبیر از دولت سازی و حکمرانی و اصلاحاتی که در زمینه های مختلف به انجام رسانید، چیست و چگونه می تواند دستمایه ای برای نخبگان سیاسی فردای ایران و دولتمردانی شود که اکنون جوان اند و جویای نام؟ میان شاه و امیر در دوره کوتاه صدارت رابطه موثر و پیش برنده ای ایجاد گردید که خود امیرکبیر از آن در زمینه برنامه های اصلاحی و تغییرات سیاسی بهره برداری نمود. راهبردها و تاکتیک های او در رابطه صدر اعظم با شاه باید در فرصت جداگانه بررسی گردد.
پرتره «امیرکبیر» اثر محمدابراهیم خان نقاشباشی
مسئولیت پذیری امیرکبیر
آنچه از متن گزارش ها و اسناد و واقعیت های تاریخی در باب شخصیت امیر کبیر می دانیم پی به مفهومی می بریم که می توان آن را مسئولیت پذیری نامید. همه اقدامات و سختی ها و بردباری و افت و خیزها و صبر و تدابیری که او در صحنه حکمرانی آزمود و تجربه نمود از جهتی ریشه در شخصیت والای انسانی او دارد که خود آن به تربیت خانوادگی و آزادگی و فرزانگی کسی چون قائم مقام فراهانی و فرهنگ و عمق تاریخی انسان ایرانی باز می گردد؛ انسانی که با مدینه و آرمانشهر خویش عهدی دیرینه دارد. امیرکبیر در جوانی گویا به کشتی پهلوانی می پرداخته و مرید فتوت امام علی(ع) بوده و بدان افتخار داشته است. خستگی برای او اهمیتی نداشت و شب تا دیروقت مشغول رسیدگی به امور بود.
جنبه هایی از اقدامات اصلاحی امیرکبیر
الگوی پرکاری و کم حرفی در مدیریت ارشد نظام سیاسی
دوره صدرات و مدیریت امیرکبیر را باید در نسبت با سایر پست ها و مصادر مدیریتی در دوره او مورد بررسی قرار داد. به طور طبیعی حکومت از دیرباز و در فرایند پیچیدگی جامعه دچار تقسیم کار مدیریتی شده و بر اساس عقلانیت وبری پیچیدگی سازمانی نهادها و قوانین و مقررات وجایگاه های جدیدی را برای اداره امور و تحقق حکمرانی اقتضا داشته است. امیر کبیر در درون این چرخه دیوانسالاری حکومت قرار داشت و بناچار اسیر بروکراسی و ترتیبات پیچیده و تصنعی نظام قاجاری و زبان مغلق و نامانوس آن شد. افزون بر اینکه تا دیروقت در محل کار و به کار مشغول بود صبح زود به نزد پادشاه می رفت و بلافاصله به امور رسیدگی می کرد. خصلت هایی مانند کم حرفی، عدم تعارف و تمجید و تعریف، خلاصه نویسی در احکام و فرمان ها، تمرین زبان ساده و برکنار از خطابه و رتوریک، و در کنارش نوعی شتابزدگی ناشی از کمبود وقت در مدیریت امور در او پرکاری را به مقوله برتر حیاتش تبدیل کرده بود. مدیران و مسئولانی که مستقیم و غیر مستقیم با امیر کار می کردند به این خصلت ها گواهی داده و نیز ناچار شده اند یا شیوه او را در کار رعایت کنند یا اینکه با جایگاه خویش خداحافظی کنند و به بخش های کم کار منتقل شوند.
مبارزه بی امان و پیوسته و پیچیده با فساد درباری و اداری
رضاقلی خان هدایت می گوید میرزا تقی خان به رشوه و عشوه ی کسی فریفته نمی شد. بسیاری از مدیران همروزگار و یا نمایندگان کشورهای خارجی که با او در ارتباط بوده و حشر و نشر داشتند از پاکدستی وی یادکرده و او را فسادناپذیر دانسته اند. بخشی از این روحیه ضد فساد به جدیت او باز می گشت. کمتر او را خنده به لب دیده اند. جدیت را برای محیط کار عنصری ضروری می دانست و دلقک ها را از همین مبنا از دربار بیرون کرد. دارالخلافه قاجاری به سان نهادی گسترده و پیچیده که در طی زمان حادث شد، در عمل به هزارتویی از شبکه در هم تنیده القاب و عناوین تبدیل شده بود. لقب داده ای بود که چون از جانب سلطان به عنوان شخص اول مملکت اعطا می گردید، فی نفسه و بدون هیچ ارزیابی و سنجش کارکردی داری ارزش و برتری و در نتیجه سبب نفوذ و ارتقای افراد صاحب لقب می شد. القاب خرید و فروش می شد و بر اساس القاب و مراتب آنها، موقعیتها و مناصب حکومتی تقسیم و توزیع می گردید. در ذیل این دنیای القاب و عناوین همدستی های پیچیده در امور بیت المال، مالیات ها و عوارض، جابجایی مناصب، اتفاق می افتاد. امیرکبیر ریشه فساد را در دربار می دید که بروز و تجلی آن در مناصب اجرایی و مدیریتی و محیط پول قدرت شکل می گرفت. از نظر او دربار با اعطای القاب و عناوین که اغلب به دستور شاه و در فرمان های او اجرایی می گردید، امکان هایی تازه برای فساد در محیط محدودیت های ناشی از قانون برای افراد ایجاد می کرد و به تعبیری قانون به شکل هدفمند و سیستمی دور زده می شد.
نهادسازی جدید و تاسیس بخش های آموزشی و حکمرانی نو
امیرکبیر به دلایل گوناگون از جمله همکاری نزدیک با عباس میرزا، ماموریت های خارجی، مراودات دیپلماتیک با سفیران دولت های خارجی، ارتباط با برخی هنرمندان و متخصصان فرنگی که در ایران حضور داشتند، مطالعه و مشاوره با افراد مطلع و خصلت نوآوری فردی که در او بود، با تشخیص درست زمانه و نیازهای کشور به علم توجه جدی داشت. علم را در جنبه مفید بودن به حال مملکت می دانست و بر انتقال علم به شیوه های گوناگون که ضمن حفظ استقلال فرهنگی به پیشرفت کمک کند تاکید داشت. رشته اقدامات اصلاحی او بر این مبانی فکری و مصالح ملی در حوزه ارتش و نظام عساگر و لشکری، آموزش عالی، آموزش و پرورش، رسانه و افکار عمومی، ارتباطات، حوزه قضایی آغاز و تازمانی که زنده بود اجرایی شد و در ذهن و حافظه حکمرانی کشور ماندگار شد.
در پژوهش های زیادی در خصوص ریشه ها و زمینه های برنامه های اصلاحی امیرکبیر و نسبت آن با تجارب اروپایی و تجارب همسایه ای مانند عثمانی یافته های خوبی از بررسی ها بدست آمده که به شکل عملی می تواند در تقویت روابط دولت وجامعه، سیاست گذاری های بخشی، نظارت و پایش بر نهادهای سیاسی در امروز هم مورد استفاده قرار بگیرد. اما آنچه در این مجال و با هدف این یادداشت مد نظر است این است که اقدامات امیرکبیر بر بنیانی از فاعلیت مسئولیت محور استوار است؛ دولتمردی که خدمت به ایران را ضرورتا همزمان با انجام جراحی هایی در پیکره جامعه و حکومت لازم و ملزوم هم می دانست.
امیرکبیر و ایران
همواره در تاریخ ایران دولتمردانی سخت کوش و پاکدست و خردمند بوده اند که در میانه تهدیدها و دشواری ها و غبارآلودگی فضای سیاست ایرانی، مسئولانه کار را پیش برده اند. اما راز ماندگاری امیرکبیر به عنوان تحقق تصویری از تصور آرمانشهری ایران اسلامی، در غمخواری اوست. دلسوزی و دوستی که از ارکان مدینه سیاسی و بخصوص در سنت مدینه نبوی در اسلام است، در وجود امیرکبیر به بلوغی رسیده بود که خود را در اولویت گذاری سیاستی جلوه گر می ساخت. او از سمت مخالفان و کارشکنان دربار و فسادگران و ناشایستگان به انواع تهمت ها نواخته می شد. بازار بدگویی در باره امیر بشدت بالا گرفته بود. اما او دولتمردی بود که کار با مسئولیت را بر همه ترس ها و احتیاط ها و عافیت اندیش ناشی از سالخوردگی و منفعت جویی غلبه داد و ماندگار شد.
نقاشی منظره کوه شمیران اثر مهدی الحسینی مستوفی در سال ۱۳۰۹ شمسی می باشد.