در آرامش با اندکی کار خلاق و محلی گرایی مفرط
سه نگاه زیرچشمی به روزنامه نگاری در استان بوشهر
(تحلیلی اجتماعی-فرهنگی)
اسماعیل حسام مقدم
نویسنده- پژوهشگر اجتماعی و فرهنگی- دبیر انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات استان بوشهر
صاحب امتیاز و مدیرمسوول گروه نشر و رسانه “هامون”
تحلیل و بررسیدن به چیزی مانند روزنامه نگاری که کاری است که در غالب اوقات مبدل به یک سبک زندگی متفاوت و متمایز می شود و با خود کارکردهای اجتماعی و ساختارهای فرهنگی را نضج و نما می دهد، کاری ست بس دشوار و چند-وجهی. نمی شود به این موضوع به سادگی و تقلیل گرایانه مواجه شد زیرا آن را زایل می کند. ازهمین رو می بایست در پروژه ای مطالعاتی و تحقیقاتی به ساحتهای متعدد و متنوع روزنامه نگاری در یک بازه زمانی مشخص پرداخت.
این یادداشت در تلاش است که از سه زاویه پژوهشانه و محققانه به سبک زندگی و کالت روزنامه نگاری در استان بوشهر از میانه دهه هفتاد تا انتهای قرن چهاردهم خورشیدی نگاهی زیرچشمی بیاندازد و بیشتر این یادداشت کوتاه به نوعی می تواند خلاصه سیاستی از یک پژوهش گسترده باشد. لذا بی شک خلاها و حفره های زیادی خواهد داشت.
سه نگاه زیرچشمی
در این یادداشت با بهره بردن از سه رویکرد در حوزه روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی سیاسی و مطالعات فرهنگی به تحلیل سبک زندگی روزنامه نگاری در استان بوشهر می پردازم.
الف: تیپ شناسی اجتماعی روزنامه نگاران براساس تمپو (سرعت) در مطالعات موسیقیایی: آداجیو، آندانته و آلگرو. (به خوبی این روش مطالعاتی را می شود در کتاب خشونت اثر اسلاوی ژیژک مورد مطالعه قرار داد.)
ب: جامعه شناسی سیاسی روزنامه نگاری براساس نظریه وضع بشری اثر هانا آرنت در سه عنوان زحمت، کار خلاق و عمل آزاد. (به خوبی می توان این مطالعه را در کتاب وضع بشری اثر هانا آرنت مورد مطالعه قرار داد)
ج: مطالعات فرهنگی روزنامه نگاری براساس نظریه چندفرهنگی و هویت چهل تکه در سه عنوان بومی، جهانی و جهان-محلی یا خرد، کلان و تلفیقی. (به خوبی می توان این مطالعات را در آثار داریوش شایگان و رولاند رابرتسون پی گرفت.)
دوره تاریخی اواسط دهه هفتاد تا پایان قرن چهاردهم شمسی
انتخاب و گزینش این دوره زمانی به دلیل نزدیک بودن و همنفس شدن در این فضای روزنامه نگاری است که غالب تلاشها و کنشهای ژورنالیستی در استان بوشهر در این دوره رخ داده و حجم فعالیتها و تعداد افرادی که در این حوزه نفس کشیده اند، بسیار بسیار بوده، آنچنانکه می شود از یک سبک زندگی متمایز و فراگیر در جامعه و فرهنگ بوشهر حرف به میان آورد. حجم عظیم پروژه ها، روابط، مطالب، تصاویر، خاطرات و آرشیوها از این دوره حدودا سی ساله می تواند امکانهایی برای مطالعات پژوهشی و محققانه آکادمیک و متدولوژیک فراهم آورد. که من در این یادداشت از سه نگاه زیرچشمی به این عرصه فراخناک به صورت چکیده خواهم گفت. می شود از سپهرهای تفکری و گفتمانی بسیار متمایزتری نیز بهره برد که در مقال های بعدی می توانم به آنها بررسم.
یکم. آداجیو، آندانته، آلگرو
تندا یا تمپو به ایتالیایی (Tempo) معیاری از سرعت اجرای قطعههای موسیقی است. سرعت اهمیت زیادی در اجرای موسیقی دارد و بر احساس ناشی از موسیقی تأثیر میگذارد. در میان انواع مختلف و متعدد تمپوها سه گونه آداجیو، آندانته و آلگرو معروفترین آنها هستند.
آداجیو (Adagio)؛ آرام و باشکوه (در معنای تحتلفظی، «راحت و آسان») (۵۵–۶۵ ضرب بر دقیقه)
آندانته (Andante)، در موسیقی، موومانی که باید با سرعت و حالتی شبیه قدمزدن اجرا شود؛ یعنی سرعتی با آهستگی متعادل.
آلگرو (Allegro)، سریع، تند و شتابناک (۱۰۹–۱۳۲ ضرب بر دقیقه)
در تیپ شناسی اجتماعی روزنامه نگاران استان بوشهر در بازه زمانی اواسط دهه هفتاد تا پایان قرن چهاردهم شمسی با این سه تیپ و همچنین در برخی موارد با ترکیبهایی از این سه تمپو یا سرعت عمل مواجهیم. تجربه زیسته روزنامه نگارانی که به یکباره بسیار شتابناک ظهور کردند، درخشیدند و سپس خاموش شدند. و یا روزنامه نگارانی که از همان ابتدا تاکنون در یک مسیر بسیار آرام و بدون چالش و یکنواخت طی مسیر نموده و همچنان نیز برهمان پیمان، روزگار می گذرانند. در میانه این دو، روزنامه نگارانی که در دوره های متفاوت زمانی، فراز و نشیب داشته و به کار روزنامه نگاری خود سرعت یا سکون بخشیده اند.
تجربه زیسته این سه تیپ از روزنامه نگاران می تواند در یک پروژه تحقیقاتی مورد مطالعه قرار گیرد و نشان دهد که این تمایز بین تمپوها و سرعتهای زیستن در روزنامه نگاری، با خود چه امکانها و چه امتناعهایی را عرصه عمومی روزنگاری در استان بوشهر شکل داده است. اینکه در زمانه و زمینه شتابناک آلگرو، چه رخدادهایی باعث نادیده گرفته شدن ساحتها و جنبه های متفاوت اجتماعی و فرهنگی شد و چه میزان امتناع در فعالیت روزنامه نگاری شکل گرفت؟ که این بی شک عوامل انسانی و کنش متقابل نمادین بین روزنامه نگاران با تمپوهای متفاوت باعث ایجاد فضایی گردید که با خود امتناع و امکان خلق نمود.
گردآوری و تحلیل خاطرات، گفتگوهای عمیق و ژرف و مشاهده مشارکتی می تواند به عنوان متدولوژی این نگاه زیرچشمی مورد استفاده قرار گیرد.
دوم. زحمت، کار خلاق، عمل آزاد
مفهوم وضع بشری به عنوان یکی از بنیادی ترین مفاهیم جامعه شناسی سیاسی در نظریات هانا آرنت متبلور شده است. از زاویه این نگاه زیرچشمی به وضعیت روزنامه نگاری در استان بوشهر می توان نگریست و تلاشها و کوششهای این حدود سه دهه پایانی قرن چهاردهم شمسی را مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
زحمت (Labour)، از نظر آرنت «زحمت؛ ابتدایی ترین سطح فعالیت آدمی است و با مسئله بقا و تداوم زیست انسان مرتبط است. انسان در این سطح اسیر الزامات زندگی و تأمین معاش است. در زحمت انسان چیزی از خود برجای نمی گذارد و حاصل زحمت فقط و فقط عرق ریختن است.»
کار خلاق (Work)، از نظر آرنت «کار خلاق؛ انسان به تغییر جهان و ساختن آن می پردازد. جهان مصنوع محصول کار آدمی است و تکنولوژی، هنر، معماری و نظایر آن نتیجه کار خلاق است. در این سطح انسان دست به ساختن جهان میزند و درگیر کار بیهوده و تکراری نیست اما امکان وجودی وی بسیار فراتر از این سطح است. اگرچه انسانِ سازنده فراتر از انسانِ زحمتکش است ولی آنچه ماهیت بشر را تعیین می کند نه این سطح بلکه سطح سوم و آن عمل انسانی است.»
عمل آزاد (Action)، از نظر آرنت «عمل آزاد؛ عمل بالاترین و عالی ترین نوع فعالیت انسان است که بشر می تواند از خود به نمایش بگذارد. در عمل است که انسان به مثابه موجودی یگانه و منحصر به فرد آشکار میشود. عمل انسانی با تهور، شجاعت، عرصه عمومی، سیاست و ساختن جهانی جدید ملازم است. شور زندگی با عمل حاصل می شود و نه کار یا زحمت. در عمل انسان دارای زبان است و توانایی خلق جهان غیرمصنوع و انسانی را دارد. اگر در زحمت انسان با طبیعت پیوند دارد و در کار از طبیعت فراتر میرود و آن را دگرگون میکند در عمل آدمی با جهان اجتماعی و حوزه عمومی و سیاست گره میخورد. عمل نیازمند عرصه عمومی است، نیازمند فضایی است که امکانات وجودی انسان در آن آشکار شود.»
در این سه مفهوم جامعه شناسی سیاسی به دقت می توان به تحلیل گفتمان کنشها و فعالیتهای روزنامه نگاری در استان بوشهر پرداخت. اینکه در کارکرد اجتماعی روزنامه نگاری بوشهری ها با کدام از ساحتهای سه گانه وضع بشری؛ زحمت، کار خلاق و عمل آزاد در طول این سه دهه مواجه هستیم. چه کیفیتهایی دارد و هرکدام در شکل دادن به فضا و گفتمان روزنامه نگاری استان بوشهر چه نقشی را ایفا نموده اند.
در این نگاه زیرچشمی می توان با بهره گرفتن از روش شناسی تحلیل داده بنیاد، مردم نگاری و تحلیل کنش ارتباطی (یورگن هابرماس) به تحلیل کنشها و عملکرد روزنامه نگاران در این کارکردهای سه گانه پرداخت.
در این مطالعه به تحلیل ساختارهای عرصه عمومی مانند دولتها، خانواده، جامعه، انجمنها، گروه ها، خیابان، پاساژ و… و نقشی که روزنامه نگاران در مواجهه با “دیگری” ایفا می کند، پرداخته می شود. کنش و عمل روزنامه نگاری در استان بوشهر تا چه میزان در برساختن زبانها و روایتهای متعدد و مختلف توانسته است تاثیرگذار باشد. آیا اساسا توانسته این امکان را مهیا نماید که شریانهای عرصه عمومی روان باشد و گسترش هم بیابد؟ در این میان بر روزنامه نگاری چه رفته است؟ نهادهای ناظر و بالادستی در چه نسبتی و مواجهه ای با روزنامه نگاری بوده است؟ آیا روزنامه نگاری توان آن را داشته که زبان سخنگویی و روایتگری در جامعه مدنی را داشته باشد؟ کیفیت این روایتگری چگونه بوده است؟
سوم. محلی- جهانمحلی- جهانی
در جامعه و فرهنگ پیچیده و چندساحتی معاصر نمی شود با رویکردهای تک ساختی به موضوعات و مسائل و پدیده ها روبه رو شد. برساخته شدن جهانی شدن، فضای مجازی، اینترنت اشیا، هویتهای محلی، جهانهای چهل تکه، چندگانگی فرهنگی و … همواره موضوعات و پدیده ها را از سادگی و سطحی بودن به در می آورند و در تحلیل پدیده های انسانی با پیچیدگی و چند-وجهی بودن مواجه می شویم. ازهمین رو نمی شود در مطالعه آنچه که بر روزنامه نگاری در استان بوشهر رفته است، صرفا به یک روایت کلان چنگ آویخت و یا از یک ایدئولوژی خاص خط گرفت.
محلی گرایی (Localism)، برساخته شدن تاریخ محلی وهویت های بومی و شدت یافتن گرایشهای اصالت گرایانه و بنیادگرایانه از دل این جریان فرهنگی، از پیامدهای گرایش بیش از حد به این رویکرد می باشد.
جهانی گرایی (Globalism)، شکل گیری مفاهیم کلی و جهانشمول و کلان و ساکت کردن صداهای کوتاه و هویتهای محلی، ایجاد یک دیگ درهم جوش همه هویتها و فرهنگها را در خود هضم نموده و نابود می کند تا یک فرهنگ برتر برساخته شود.
جهان-محلی گرایی (Glocalism)، خاص گرایی در عین عام گرایی، زیستن در فضای بزرگ جهانی با حفظ هویتهای محلی و زبانها و روایتهای خاص خود در این رویکرد مورد توجه قرار می گیرد و همچون ظرف سالاد، همه مواد در کنار هم قرار می گیرند و مسیر این رویکرد در گفتگو و آمیزش افقهای فرهنگی و تمدنی به پیش می رود. به اعتقاد رولاند رابرتسون در جهان امروزی دو فرایند جهانی شدن و محلی شدن به طور همزمان در حال وقوع است. و همچنین به اعتقاد داریوش شایگان ما در جهانی چهل تکه با اندیشه هایی سیار زیست می کنیم و باید توازنی بین این جهانهای متکثر خلق نماییم.
حال پرسش اساسی این نگاه زیرچشمی این است که در حوزه پدیده روزنامه نگاری استان بوشهری با کدام رویکرد سه گانه طرفیم؟ کدام قدرت بیشتری دارد و آیا توانسته عرصه بر دیگر رویکردها تنگ نماید؟
در آرامش با اندکی کار خلاق و محلی گرایی مفرط
در میانه این سه نگاه زیرچشمی و با داشتن تجربه زیسته روزنامه نگاری از اوایل دهه هشتاد شمسی توسط نویسنده، آنچه که در قاعده روزنامه نگاری در استان بوشهر مشهود و مشهور بوده در سه گانه آداجیو / کار خلاق / محلی گرایی مفرط قابل ردگیری است و به جز استثنائاتی، می توان از درون این سه نگاه زیرچشمی، این سه وضعیت و موقعیت را دارای هژمونی و برتری نهان شده در این شمایل ۲۵ ساله یافت. بی شک ادعای نویسنده بر این نظرگاه شکل یافته و باید در پژوهشی محققانه و روشمند به اثبات یا ابطال آن از رهگذر گردآوری داده ها و تحلیل اطلاعات اهتمام ورزید.
منبع: روزنامه بامدادجنوب – سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ (لینک )