اسماعیل حسام مقدم در گفتوگو با ایسنا عنوان کرد: مدرنیته سراسر امید است به توانایی و دانایی انسان مدرن؛ اما کرونا به مقابله و از هم گسیختن این ایده ایستاده است. همانگونه که یازدهم سپتامبر به نابودی همه رویاهای پیشرفت و توسعه جامعه جهانی برخاست. از همین رو بی شک جامعه مدرن در حال تجربه کردن رخدادی است که دیگر نمی توان به همان مختصات پیش از آن بازگشت، آنگونه که هیچگاه این امکان برای جامعه جهانی پیش نیامد که به قبل از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ برگردد. ما در حال ورود به برهوتی از واقعیتهای اجتماعی برهنه و محض هستیم.
وی افزود: جامعه امروز دیگر جامعهای امن نیست و نمی توان به ساختارهای حمایت کنندهاش امیدوار بود، چه بسا همه ساختارهای آن نابود شده اند. این جامعه زوال یافته دیگر در برابر هجوم مخاطراتی همچون کرونا، تاب تحمل و ایستادگی را ندارد . حجم عظیم بیکارشدگان و فقرا در مواجهه با کرونا، می تواند سیستم و ساختار اجتماعی را به کلی از معنا تهی سازد؛ چرا که جامعه باید بتواند به رنج ها و سختی های مردمانش پایان دهد و التیامی بر زخمهای آنان باشد. این کارکرد ذاتی در جامعه ایران به کلی به فراموشی سپرده شده است.
این کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی تصریح کرد: در لحظه حال و در میانه میدان مواجهه انسان و جامعه مدرن با رخداد کرونا، باید روایت کرد و از میان روایتهای درهم شکستن انسان مدرن، چه بسا امیدی سوسو زند. آنچه که رخ داده؛ آوار شدن همه آن بناهای عظیم علم و دانش انسان مدرن و مواجهه عمیق و ژرف انسان با سویه های مختلف نادانی اش است. از همین رو بی شک در عمیق ترین ساختارهای آگاهی و اندیشه انسان مدرن و ساختارهای اجتماعی جامعه مدرن، لاجرم و ناگزیر باید با دگردیسی های جدی روبه رو شود. هرچند هستند افراد و جوامعی که هنوز به درک همه جانبه ای از رخداد کرونا دست نیافته و آن را خوار و ناچیز بشمارند.
دبیر انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات بوشهر اظهار کرد: جامعه مدرن پس از کرونا به این نکته پی برده که دستکاری ژنتیکی و تبدیل جامعه به یک آزمایشگاه بزرگ تغییرات ژنتیکی، می تواند نسل بشر را با تهدید جدی مواجه سازد. از سوی دیگر فرآیند انتشار حجم عظیم آلاینده های صنعتی و رخداد گرمایش زمین که از یک دهه پیش گسترش پیدا کرده و همچنان با تبعات آن مواجه هستیم، نشان می دهد که رویاهای بزرگ انسان مدرن برای تسخیر و کنترل طبیعت به تمامی در حال فروپاشی است.
حسام مقدم ادامه داد: جامعه کرونا-زده معاصر به تمامی معنا، توازن ساختاری خود را از دست داده و به همین دلیل جامعه، قطعا به قبل از این رخداد عظیم برنخواهد گشت. ضرورت زمانه پسا-کرونا، انسان و جامعه مدرن را به بازاندیشی و بازنگری در تمام روندها و فرآیندهای پیشین خود وامی دارد.
وی یادآور شد: جامعه ایران به دلیل کاهش بسیار گسترده سرمایه اجتماعی و افزایش بی اعتمادی، به گونه ای ساختارهای حمایتگر اجتماعی را ناتوان و غیرموثر نموده و از همین رو در تغییرات پرشتاب زمانه، اقشار فقیر و کم درآمد به شدت آسیب می بینند. کرونا یکی از آن رخدادهایی است که بیشتر از آنکه وجه بهداشتی و درمانی داشته باشد، تبعات و پیامدهای اجتماعی به همراه آورده است. جامعه امروز ایران به شفافیت و اعتماد فراگیر اجتماعی در مواجهه با فراگیری کرونا نیاز دارد، چه بسا در این غوغای زمانه، تنها بتوان به سازوکارهای امیدبخش زیست اجتماعی تکیه نمود.
این روزنامهنگار و فعال اجتماعی تاکید کرد: رسانه ها و نهادهای مدنی در ایران با همه محدودیتهایی که دارند، باید بتوانند با گسترش شفافیت و عدم تقلیل مسائل مهم به موارد نخ نما شده، آن انسجام اجتماعی از هم گسیخته شده در جامعه را ترمیم نمایند. بی شک در مواجهه با رخداد کرونا به هیچ وجه نمی شود مسائل را تقلیل داد، که هر بی تفاوتی و کوچک انگاری، به نابودی انسانهای رنج دیده و فراموش شده منجر می شود.
دبیر انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات استان بوشهر بیان کرد: به تمامی وقتی به جامعه بشری و مواجهه آن با رخداد کرونا می اندیشم، به “بی چیزی” تمام عیار انسان در زمانه هیاهو و غوغا بیشتر پی می برم. این شاید یکی از سویه هایی در اندیشه و تاملات اجتماعی و فلسفی انسان باشد که باید پس از این به آن بیشتر بیاندیشد.
گفتوگو از «حیدر کاشف»، خبرنگار ایسنا بوشهر