- هامون ایران - https://www.hamooniran.ir -

پرونده هامون(۱۳):مطالعات شهری برازجان(سیل وزلزله)

مهدیه امیری: برازجان؛ شهری در حاشیه و پیرامون،که نه راه آهن برای آن کشیده می شود، نه صدای محرومیت آن را کسی می شنود و نه در زمان وقوع حادثه هایی مانند سیل و زلزله  از آن یاد می گردد ؛همان بی تفاوتی ای که در بالاترین سطحش نسبت به حاشیه ها در جوامع متمرکز روا داشته می شود .

فهرست مطالب:
۱-زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؟ / گزارشی از سیلِ برازجان در سال ۱۳۹۱/ مهدیه امیری
۲-زیست در وضعیت استثنایی/ استعاره سیل و زوال اخلاق شهروندی/ اسماعیل حسام مقدم
۳-سیل برازجان در سالی که گذشت/ فرج الله گرمسیری
۴-سیل هم چنان جاری ست…/ گزارش تحلیلی- انتقادی «هامون» از وضعیت سیل ۹۱ دشتستان- برازجان/ رضا شبانکاره
۵-سیل، خرابی و کمبودها/ حسین رویین
۶-سیل؛ واقعیتی که همچنان ادامه دارد/ مهدیه امیری
۷-گفت و گوی هامون با اصغر حسام مقدم، فعال مدنی و امور خیرین
۸-برازجان در غروب پنجشنبه/ درنگ هامون بر زلزله ی شهر برازجان/ مهدیه امیری
۹-بیمارستانی که خود بیماربود!/ ندا کشاورز
۱۰-تیری به قلب دشتستان/ نقدی به سفر ریاست محترم جمهور به منطقه زلزله زده برازجان/ آرزو ایمنی
۱۱-خشم طبیعت، با قساوتی بی نظیر/ احمد قائمی فرد
۱۲-گریستن بر مظلومیت خویش / بیانیه انجمن هامون ایران درباره زلزله برازجان
۱۳-نامهربانی طبیعت بر سایه روستاییان/ گزارشی تحلیلی، انتقادی «هامون» از حادثه زلزله ی اخیر روستاهای دشتستان/ رضا شبانکاره
۱۴-ما و زلزله/ به بهانه ی زلزله ی ۷آذرماه ۹۲ دشتستان/ احمد حیاتی

۱
زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؟
گزارشی از سیلِ برازجان در سال ۱۳۹۱
مهدیه امیری

اعتراض نیست؛ حق است
برازجان؛ شهری در حاشیه و پیرامون،که نه راه آهن برای آن کشیده می شود، نه صدای محرومیت آن را کسی می شنود و نه در زمان وقوع حادثه ای مانند سیل از آن یاد می گردد ؛همان بی تفاوتی ای که در بالاترین سطحش نسبت به حاشیه ها در جوامع متمرکز روا داشته می شود .
در سال ۱۳۹۱ فاجعه های زیادی برای میهن عزیزمان ایران رخ داد؛ زلزله زهان، آتش سوزی دبستان روستای شین آباد، واژگونی اتوبوس حامیان نور، دستگیری روزنامه نگاران و… اما کسی سیل برازجان، که تقریبن همزمان با زلزله زهان بود را به خاطر نمی آورد. پرسش اینجاست که چرا در همان ابتدا خبر سیل برازجان در سطح کشور پوشش داده نشد؟ چرا فقط تعدادی از شهروندان در بوشهر از سیل در برازجان خبردار شدند؟! چرا تنها در سطح شهرستان دشتستان این اتفاق تلخ را در نطفه خفه کردند؟!! چرا کسی به حمایت سیل زدگان دشتستانی نیامد؟ چرا اعتباراتی به سیل زدگان تخصیص داده نشد؟ چرا صداوسیمای استان بوشهر و برخی مسئولین استان بوشهر و شهرستان دشتستان در حق مردم کوتاهی کردند؟
اصولا زمانی که بلایای طبیعی در کشوری روی می دهد و در آن جان و مال شهروندان به خطر می افتد، باید به صورت ویژه اطلاع رسانی گردد و کمک رسانی در آن حادثه به طور گسترده ای صورت پذیرد نه اینکه از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کنند و آن را بر عهده ی دیگری بیندازند و حتی دیگر یادی از آن حادثه نیز نکنند.!!! به راستی زنگ ها برای که به صدا درمی آیند، وقتی که همه در گوشهای اشان پنبه گذاشته اند؟
صرفا جهت اطلاع!
در ششم آذر ماه سال یک هزار و سیصد و نود و یک در ساعت ۱۸ بارندگی شدیدی در شهر برازجان و روستاهای اطراف آن شروع به باریدن کرد. این بارندگی همراه با تگرگ بود و ۳ ساعت به طول انجامید. در این ۳ ساعت، برازجان با ۱۲۵ میلی متر بارندگی، پرباران ترین شهر استان بوشهر اعلام شد. ۳ ساعت بارندگی باعث فوت ۶ نفر از شهروندان برازجانی به نام های مختار مهاجر ۴۵ ساله، جاوید یاسمن فرد ۲۰ روزه، رضا دانشوران ۱۸ ساله، ابراهیم عطارزاده ۲۳ ساله و زهره کفاش ۱۷ ساله شد. در دی ماه نیز- تقریبا نزدیک به یک ماه پس از سیل- بارندگی دیگری شروع به باریدن کرد و خیری.الف ۵۰ ساله نیز بر اثر آب گرفتگی فوت کرد. میلیاردها تومان خسارت به خانه ها، زمین های کشاورزی، جاده ها، شهر و روستاها وارد گردید. بسیاری از همشهریان خانه های خود را از دست دادند. تعداد زیادی آواره شدند. شبکه های آب و برق و راه ها تخریب و تاسیسات زیربنایی آسیب دید. ۱۰۰۰ متر از دیواره های حفاظتی دره ها تخریب شد.۶۰ در صد بستر پل هل و ۷۰ در صد پل ها از جمله پل خیابان علی آباد، پل خیابان جوان، پل خیابان مجاهد، پل خیابان حسین آباد، پل مزارعی، پل دره آردو، پل کلل و… آسیب دید. خانه های تعداد زیادی از اهالی روستاها تخریب شد و به گاوداری ها ، مرغداری ها و زمین های کشاورزی روستاییان خسارت های زیادی وارد شد.
توهم” فراواقعیت”!
“در وضعیتی که دولت، یکه تاز میدان قدرت شود و نهادهای عرصه ی عمومی و مدنی خاموش شوند”(اخلاق در حوزه ی عمومی-علی میر سپاسی-نشر ثالث) – یا وجود نداشته باشند- هو و جنجال های به ظاهر واقعی از سوی دولت سربرمی آورد و با چنان قاطعیتی در این خصوص صحبت می شد که واقعیتی “فراواقعی” به خود می بخشید. این توهم “فراواقعی” در جریان سیل بسیار زیاد سر برآورد و هر مسئولی از هر دری وارد شد و بودجه هایی را به سیل زدگان اختصاص داد. در صورتی که پس از گذشت چندین ماه از سیل هیچ کدام از این قول های شفاهی به واقعیت مبدل نگشت و این “توهمات” باعث بروز نتایج بسیار وخیم و ویران کننده ای در اذهان شهروندان سیل زده، شد و خواهدشد.
در پی گفت و گوهایی که با برخی از شهروندان سیل زده، صورت گرفته؛ اکثر آن ها از بدقولی و عمل نکردن وعده های برخی مسئولین اعلام نارضایتی کرده و احساس عدم اعتماد به گفته ی مسئولین در آن ها ایجاد گردیده است.
بنیاد مسکن ، جهادکشاورزی و ستاد بحران کشور از جمله ارگان های دولتی بودند که وعده ی وام هایی جهت تعمیر و بازسازی خانه های تخریب شده و زمین های کشاورزی به شهروندان داده بودند که متاسفانه؛ تاکنون از سوی این ارگان ها به مردم کمکی صورت نگرفته است.
در سایت اتحاد جنوب در تاریخ ۲۲ آذر ماه آمده است: “علی پور رییس هیات اعزامی مجلس در خصوص میزان اعتباری که برای دشتستان در نظر گرفته شده است ، افزود: در حال حاضر نمی شود آمار دقیقی داد. در زلزله آذربایجان  به افراد آسیب دیده کمک های بلاعوضی شده که در مورد دشتستان نیز همین تصمیم گرفته می شود و به افراد بین ۵۰۰ هزار تومان تا ۲ میلیون تومان پرداختی خواهیم داشت. همچنین در نظر داریم برای کسانی که خانه هایشان تخریب شده حدود ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان وام دریافت دارند. بر اساس گزارشی که ستاد مدیریت بحران تنظیم می کند میزان وام ها را برای افراد مشخص خواهیم کرد.”
پارادوکس در نگاه
شهرستان دشتستان قطب اصلی کشاورزی در استان بوشهر محسوب می گردد. این شهرستان ۸ سال در خشکسالی به سر برده بود. بارش بارندگی در آذرماه، محصولات کشاورزی این شهرستان را نیز از بین برد و خسارت های زیادی به کشاورزان وارد کرد. بنا بر گفته ی رئیس جهاد کشاورزی شهرستان دشتستان در سایت اتحاد جنوب در تاریخ ۲۲ آذر ماه:” حسین قیصری، رییس اداره جهاد کشاورزی شهرستان دشتستان نیز اعلام کرد: بر اثر سیل اخیر به ۴ هزار هکتار زمین های زیر کاشت گوجه فرنگی و ۳ هزار و دویست هکتار از زمین های زیر کشت صیفی جات خسارت وارد شده است.”
همچنین در سایت اتحاد جنوب در همان تاریخ آمده است: “به گزارش خبرنگار اتحاد جنوب در پی درخواست سید مهدی موسوی نژاد، نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی بر  مبنای افزایش سهمیه سوخت کشاورزان دشتستان، این سهمیه از ۱۰ میلیون لیتر به چهارده میلیون لیتر افزایش یافت.
علیپور در خصوص  زمین های کشاورزی آسیب دیده در سطح دشتستان نیز گفت: در نظر داریم استمهال کشاورزی را در راس کارها قرار دهیم و به بانک ها نیز اعلام کنیم که یک سال مهلت برای پرداخت قسط به کشاورزان داده شود. همچنین باید بیمه در خصوص خسارت ها ورود پیدا کند که بر حسب گزارش های رسیده بیمه ها در این قضیه وارد شده اند و امیدواریم  وام هایی به میزان ۱۰ الی ۱۵ میلیون تومان به کشاورزان پرداخت گردد و بازدید ما منشا اثری برای شهرستان باشد.”
بر اساس بازدیدی که خبرنگار هفته نامه اتحاد از زمین های کشاورزی صورت داد، مشخص گردید که کشاورزان خود به شخم زدن زمین هایشان پرداخته و هیچ گونه کمکی از سوی ارگان های دولتی چه از لحاظ ماشین آلات و چه وام هایی که دولت به آن ها وعده اش را داده بودند، صورت نپذیرفته است.
یکی از کشاورزان در این خصوص گفت:” قرار بر این بود که جهاد کشاورزی به خسارت دیدگان وام هایی بدهد که متاسفانه تا کنون خبری از این وام ها نمی باشد. وی افزود: حدد دو میلیون تومان هزینه کرده ام و زمین خود را شخم زده ام.”
نکته ی جالب توجه در گفت و گو با کشاورزان در این بود که آن ها به ابتدایی ترین حقوق شهروندی خود در خصوص بلایای طبیعی واقف نبوده و اطلاعاتی در مورد وظیفه ی دولت در قبال اعطای کمک به شهروند آسیب پذیر نداشتند و با هزینه های خود اقدام به بازسازی زمین های تخریب شده توسط سیل کرده بودند.
عبور از بایدها و نبایدها
در سایت اتحاد جنوب پس از سیل نظر سنجی ای اعلام شد و در آن گزینه های ضعف زیرساخت های شهری و روستایی، ضعف فرهنگ شهروندی در مقابله با بحران ، عدم وجود مدیریت بحران به طور موثر و سایر موارد مطرح گردید. در این نظر سنجی گزینه ی اول با ۵/۴۲ درصد، گزینه ی دوم با ۲۷ در صد، گزینه ی سوم با ۵/۱۹ در صد و گزینه ی چهارم با ۱۱ در صد رتبه بندی گردید.
*در جامعه ی ما همه بر این باور هستند که اگر مشکلی در هر زمان برای هر کس یا چیزی اتفاق بیفتد، مقصر پایه است! یعنی از پایه دارای مشکل بوده است. در این نظر سنجی نیز ضعف زیر ساخت ها در شهرستان دشتستان رتبه ی اول را به خود اختصاص داد. با توجه به گسترش شهربرازجان و روستاهای اطراف آن، زیر ساخت های شهری و روستایی متناسب با توسعه و گسترش وسعت آنها رشد نکرده و بر این اساس در زمان بارندگی خصوصا شهر برازجان دچار مشکلات عدیده ای شد. شهر برازجان دارای چندین دره ی فصلی می باشد که متاسفانه این دره ها از ابتدا به صورت اصولی ساخت و ساز نشده اند و دیواره های حفاظتی آن ها نیز هنوز اجرا نگردیده است.دهنه های پل ها برای هدایت آب بسیار تنگ می باشند و زیرساخت های شهری به صرت کاربردی و اصولی اجرا نگردیده است.
در برازجان تقریبا به طور متوسط هر ۱۰ سال یک بار شاهد بارندگی با این شدت بوده ایم و همیشه خسارت های زیادی به شهر وارد می شده است. اما متاسفانه، بعد از گذشت تنها چند ماه از هر بارندگی ساماندهی زیرساخت های شهری و روستایی به باد فراموشی سپرده می شود و زمانی مسئولین به فکر می افتند که دیگر دیر شده است. این نکته جای تامل دارد که اگر پیش گیری ها برای سال های آتی صورت نگیرد، مجددا این مساله تکرار می شود و مطمئنا خسارت ها بیشتر از اکنون می باشد.
*زمانی که حادثه ای اتفاق می افتد، شهروندان باید توانایی مقابله با بحران را داشته باشند. یعنی آموزش هایی از سوی دولت در این خصوص به شهروندان داده شده باشد تا بتوانند درزمان بحران، با یک تفکر اضطراری؛ بهترین تصمیم را بگیرند. بالا بردن فرهنگ مردم در خصوص بحران و مسایل دیگر یکی از وظایف اساسی دولت می باشد. متاسفانه در زمان سیل برازجان، شهروندان با نحوه ی مقابله با بحران آشنایی چندانی نداشته و با وجود بارندگی شدید برای تماشای سیل و انجام کارهای خود به خیابان ها آمدند و در نهایت این امر منجر به کشته شدن چندین نفر از شهروندان شد.
*ضرورت تشکیل ستاد پیشگیری بحران به جای ستاد مدیریت بحران در اولویت قرار داشت. اداره ی آب و هوا شناسی بارندگی شدید را در استان بوشهر خصوصا شهرستان دشتستان اعلام کرده بود. متاسفانه ستاد بحران این مساله را جدی نگرفت و عدم وجود مدیریت بحران به طور موثرتبدیل به یکی از دلایل افزایش خسارت های وارده شد.
*برای پرداخت بیشتر به موارد بالا، باید ها و نبایدهایی وجود دارد که با توجه به رشد جامعه و فرهنگ شهری این موارد می بایست به صورت اصولی مطرح گردد و مشکلات در همه ی موارد رفع شود و از این آزمون نیز باید عبور کرد.
در غیاب جامعه مدنی منسجم
آنچه در فرهنگ ما ایرانیان بسیار برجسته و محترم است کمک به هم نوعان خود می باشد. در جریان سیل برازجان حرکت های خودجوش مردمی و بسیج نقش مهمی را بازی کرد. عده ای از فرهنگیان با نمایندگی اصغر حسام مقدم اقدام به جمع آوری کمک های نقدی و غیر نقدی مانند تهیه غذا ، پوشاک، لوازم التحریر، خرید و توزیع پتو و بخاری در بین سیل زدگان کردند.
این گروه خودجوش مردمی که شامل فرهنگیان، بازاری ها و هیات های مذهبی بودند همچنین با خیرانی در تهران وارد تعامل شدند و توانستند کمک های نقدی زیادی از این خیرین از جمله خانم پروانه جلالی پور دریافت نمایند. همچنین این گروه با کمک هیات مذهبی بنی هاشمی به تحقیقات محلی پرداختند و ده نفر از کودکان و دانش آموزان و دانشجویان را تحت پوشش این خیرین قرار دادند. این گروه نیز قصد ثبت موسسه ی کمک رسانی به آسیب دیدگان بلایای طبیعی را دارد.همچنین بسیج دانشگاه تهران نیز ۲۰۰ پتو گلبافت به سیل زدگان هدیه داد.
هیات های مذهبی از جمله هیات بنی هاشمی علی آباد، مسجد مسلم بن عقیل و بسیج باهنر نیز اقدام به شست و شوی فرش ها و موکت های سیل زدگان با همکاری شهرداری کردند و نیز غذاهای گرم در بین آن ها تقسیم کردند.
سازمان های مردم نهاد در شهر برازجان بسیار اندک می باشد و از این سازمان ها تنها می توان به کانون همیاران جوان و سلامت سبز یاد کرد که متاسفانه در زمان سیل از این دو سازمان هیچ گونه فعالیت مدنی شاهد نبودیم!
انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر برازجان نیز از بدو حادثه با ایجاد هماهنگی بین اعضا و هنرمندان این دفتر در قالب تیم های تصویربرداری و عکاسی به ثبت وقایع و بازتاب این حادثه از طریق ارسال به خبرگزاری ها و رسانه های جمعی نمودند.
در این بین بخشی از عکاسان انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر برازجان سعی کردند در حین امدادرسانی به حادثه دیدگان این واقعه ، گوشه هایی از آنرا در قاب دوربین به تصویر بکشند.
اهالی شهرها و روستاهای حادثه دیده که با قلبی مالامال از درد نظاره گر نابودی و ویرانی همه داشته های خود بودند با دیدن ثبت لحظات توسط عکاسان تنها خواسته خود را بازتاب دردها ، خسارات و صدمات جبران ناپذیری که بر آنها وارد شده بود می دانستند.
همین امر عکاسان انجمن را برآن داشت تا با ایجاد یک نمایشگاه فروش عکس در جهت کمک به سیل زدگان بخشی از دین خود را نسبت به حادثه دیدگان ادا کنند. اما چیزی که آنان را آزرده خاطر نمود عدم همکاری مسئولان شهری در کمک به برگزاری این نمایشگاه بود. با این وجود آنها با ارسال تصاویر خود به ماهنامه های تخصصی عکاسی موفق شدند توجه قشر عکاسان کشور را متوجه این امر نمایند.
از دیگر اقداماتی که از سوی این دفتر در جهت بازتاب هرچه بیشتر این حادثه می توان اشاره داشت ساخت مستندی با عنوان ” آب هایی که خانه ندارند” می باشد. این فیلم مستند که به کارگردانی مشترک آقایان نیما آقایان حسینی و حمید علیزاده در حال ساخت است با رویکردی خلاقانه سعی در بهره گیری جنبه آموزشی شهروندان در برخورد با چنین حوادثی دارد.
ولی آن چه که از همه این فعالیت ها به چشم می آمد؛ عدم انسجام و پیوند درونی این فعالیت ها با فضای رسمی و عرفی جامعه می بود؛ انگار این فعالیت های خودجوش دارند جایگزین فعالیت های سیستماتیکی می شوند که باید و باید از پیش از این در سطح شهرستان نهادینه می شد اما هیچ گاه توجهی به این نهادها و ضرورت فعالیت بلندمدت آن نشده بوده است. و باز هم زنگ ها باید برای که به صدا دربیایند؟
آشفته بازار مسئولیت
اعضای شورای شهر توسط مردم انتخاب می گردند. این انتخاب بر مبنای اعتماد و اعتقاد صورت می پذیرد و متقابلا نیز شورای شهر باید این رفتار را در جامعه بازتاب دهد. متاسفانه در زمان سیل، شورای شهر برازجان در دور سوم بسیار ضعیف عمل کرد. در صورتی که از وظایف این شورا حضور در زمان بحران می باشد؛ ولی تنها چند نفر از اعضای شورا فعال عمل کردند و بر کارهای شهرداری نظارت و از نقاط حادثه دیده بازدید کردند. شورای شهر برازجان فعالیت خود را در برگزاری چند جلسه با اعضای شورا و مردم محدود کرد و از مسئولیت اصلی خود که دفاع از حقوق مردمی که به پای صندوق های رای رفتند و آن ها را انتخاب کردند، خواسته یا ناخواسته سر باز زدند. در بایگانی فعالیت های شورا در زمان سیل تنها چند نامه مشاهده می شود.
در این میان، یکی از پرسش های اصلی این است که چرا شهروندان برازجانی باید چوب لجاجت ها و چند دستگی در شورای شهر را بخورند؟ و حتی این رفتار به ابعاد وسیع تری از موضوعات که عدم سازگاری ، تفاهم و نبود اسفناک احساس همبستگی در این گروه می باشد را نیز شامل می گردد.
حاشیه نشین ها و محدودیت مکان
سبک و سیاق زندگی حاشیه نشین ها همیشه جای تامل و تحقیق دارد. اکثرا در زندگی حاشیه نشین ها آسیب پذیری شدیدتر از بقیه ی افراد جامعه می باشد. در حاشیه های شهر اغلب ساکنین به یک تفاهم کامل تری جهت در کنار هم زیستن در فضاهای کوچک را طی می کنند و در این مکان های محدود تعداد زیادی از شهروندان در کنار هم زندگی می کنند.
سیل برازجان به محله هایی که اکثرا در حاشیه یا پایین شهر بودند خسارت های زیادی از جمله تخریب خانه ها، از بین رفتن وسایل زندگی، گرفتن جان ساکنین و… وارد کرد. بعضی از ساخت و سازهایی که در اطراف مسیل ها صورت گرفته بود با جاری شدن سیل تخریب و اکثر وسایل زندگی شهروندان از بین رفت.
اکثر مسئولین برازجان بر این اعتقاد هستند که محله هایی که در مسیر دره ها ساخت و ساز شده به صورت غیر قانونی می باشد!! اگر به خانه های ساخته شده در مسیر دره ها نگاهی بیندازید متوجه می شوید که تمامی خانه ها دارای برق، آب و تلفن می باشند و حتی بعضی ساکنین مدعی این هستند که پروانه کار نیز دارند.
بحث بر سر قانونی یا غیر قانونی بودن ساخت خانه ها نیست؛ بحث بر سر این است که چرا باید عده ای از شهروندان با توجه به آگاهی از اینکه در مسیر دره ها می باشند و امکان این که سیل دیگری اتفاق بیفتد و مجددا خانه های آن ها تخریب شود، همچنان در این دره ها زندگی می کنند؟ بحث بر سر این است که چرا دولت با توجه به آگاهی از این موضوع فکری به حال حاشیه نشین ها نمی کند و آن ها را به حال خود رها کرده است؟ چرا وام هایی را که به حاشیه نشین ها قول پرداخت آن را داده اند تا کنون عملی نگردیده است؟
بیشترین آسیب در زمان سیل به محله ی علی آباد، حسین آباد، کمال آباد و گرمسیری که در مسیر دره ها یا نزدیک به آن بودند، وارد شد. حدود ۷۰ در صد از خانه ها در محله ی علی آباد تخریب و تخلیه گردید. خانه ی سالمندان که نزدیک به این دره های فصلی بود نیز آسیب دید و سالمندان به محل دیگری منتقل شدند.
در این میان تنها کمکی که از سوی دولت انجام شد دادن تعدادی پتو، کنسرو، پلاستیک و بخاری هایی بود که اکثر سیل زده ها از جنس آن ناراضی بودند.
رسانه ها و بایکوت رسالت
رسانه ها به دلیل گستردگی زیادی که از لحاظ اطلاع رسانی انجام می دهند دارای ارزش بسیار زیادی می باشند.رادیو، تلویزیون، نشریات، سایت ها، وبلاگ، فیس بوک، ایمیل و… جز رسانه های ارتباط جمعی محسوب می گردند و بر حسب اتفاقاتی که در جامعه صورت می پذیرد این رسانه ها ایفای نقش می کنند و رسالت خود را انجام می دهند.
مطلب دیگر این است که دریافت و پذیرش های متفاوتی توسط هر یک از این رسانه ها صورت می گیرد اما در بطن اگر نگاهی به آن ها بیندازیم، همه ی آن ها رسالت اطلاع رسانی را عهده دار می باشند.
در زمان سیل برازجان اطلاع رسانی در این خصوص به صورت فراگیر بسیار ضعیف بود و تنها به صورت بسیار محدود در اخبار استان بوشهر به این مساله پرداخته شد. به دلیل عملکرد ضعیف صدا و سیمای بوشهر سیل برازجان در اخبار سراسری پخش نگردید و به نوعی برازجان بایکوت شد!
از انجایی که نشریات در استان بوشهر به صورت هفتگی چاپ می شوند پس انتظار چندانی از آن ها در خصوص انتقال سریع خبر نمی رود، هرچند که به جز اتحاد جنوب بقیه ی نشریات استان پس از سیل در این زمینه بسیار ضعیف عمل کردند!!
سایت ها یا رسانه های اینترنتی در زمان سیل بیشترین وظیفه ی اطلاع رسانی را عهده دار بودند. اتحاد جنوب اولین سایت در استان بوشهر بود که خبر بارندگی و خسارت های را به طور لحظه ای اطلاع رسانی کرد. متاسفانه بعضی سایت های دیگر استان بوشهر پس از اتمام سیل به بیان چند خبر اکتفا کردند و همه چیز پس از چند روز به فراموشی سپرده شد.
سایت اتحاد جنوب، با بیان یادداشت ها، مقالات، گزارش ها و خبرهای ویژه در خصوص سیل سربلند از آزمون خود بیرون آمد و رسالت اطلاع رسانی خود را به بترین نحو به انجام رساند. در این سایت چندین نوشته از آقایان اکبر صابری، اسماعیل حسام مقدم، اسکندر میگلی نژاد، سروش اتابک زاده، شهرسبزی و خبرهای و گزارش های اکبر عبدی، جواد راهپیما و مهدیه امیری از سراسر شهرستان دشتستان و عکس های محمدرضا صابری پوشش داده شد.
در فیس بوک نیز سیل برازجان اطلاع رسانی شد و نوشته های اتحاد جنوب مورد استقبال واقع شد. بحث هایی نیز در خصوص عدم حس همدردی با سیل زدگان و تخریب برازجان بوسیله ی یکی از همشهریان و روزنامه نگاران برازجانی مطرح گردید که مورد اعتراض و پذیرش چندین نفر از همشهریان و هم استانی ها قرار گرفت.

 

 

۲
زیست در وضعیت استثنایی
استعاره سیل و زوال اخلاق شهروندی
اسماعیل حسام مقدم

” چطور کسی می تواند ناگاه وسط خیابان بایستد و از خود بپرسد: این آیا سرنوشت من است؟ … ” (جورجیو آگامبن)
و دقیقن همین سرنوشت اوست که به ناگاه سیلی بیاید و او را با خود ببرد. پرسش اساسی این هست که این چه زیستی هست که به همین سادگی، می تواند کسی در عرض چند ثانیه به هیچ مبدل گردد. چرا نظم و انسجام اجتماعی، به این حد از زوال رسیده است که می تواند یک حادثه نه چندان فاجعه بار، این چنین فضای مرگ را بر شهری مسلط کند؟ و البته این “سیل” می تواند یک استعاره باشد از همه آن بلایا و خشونت هایی که آنقدر زیاد شده که دیگر قبحش شکسته است. بی تفاوتی به رویکردی به شدت اخلاقی! مبدل گشته و چه بسا مبدل به ادبیات و هنر نیز شده است. ادبیات فحاشی و ترور شخصیت و هنر چگونه کشتن و چگونه تجاوز کردن! حالا دقیقن می شود لحظه ای ایستاد و به فکر فرو رفت که چرا این همه ناهنجاری های ساختاری و طبیعی در شهرهایی چون برازجان رو به فزونی گذاشته است.
به نظر می آید که در زمانه ای استثنایی در حال گذران هستیم؛ مرگ و فرشته مرگ بالهایش را بر فراز فرهنگ و اندیشه و اجتماع گسترانده است و از همه چیز بوی نای زوال و فروپاشی به مشام می رسد. زمانه استثنایی یعنی آن زمانه ای که درون خود ظرفیت هایی را به وجود می آورد که یا به سوی رشد محض پیش برود و یا به سوی تخریب محض. و آن چه که سهم ما از این برهه تاریخی شده است؛ همانا تخریب و واپاشی بیشتر هست. در این وضعیت هیچ چیز جای خودش قرار نگرفته و ساختاری معیوب دارد همه چیز را سامان می دهد. به زعم من ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی در برازجان مدتهاست که “در آستانه” قرار گرفته است و واقعه سیل؛ بازنمایی طبیعی این گسل های اخلاق شهروندی در برازجان بود. گویا که برازجان را اگرچه به طور طبیعی چند دره عمیق، تکه تکه و پاره پاره می کند، به همان اندازه و چه بسا بطور وسیع تری نیز این اخلاق شهروندی و نهادهای مدنی، دچار گسست و گسیختگی شده اند. مدتهای زیادی هست که ما را سیل برده و متوجه نبوده ایم. اما آنچه که این رخداد طبیعی می تواند به همه ما یادآوری نماید این هست که به ناگاه وسط خیابان بایستیم و از خودمان بپرسیم که آیا این همان شهری برای زیستن بود که از ابتدا در رویاهای مان پروراندیم؟ شهری که همواره به صورت قتلگاه، خشونتکده، اسلحه خانه و … در اذهان عمومی بازنمایی شده، برآمده و برساخته کدام آشپزباشی بوده است؟ جز خودمان(شهرنشینان)، مدیران و نخبگان مان، دره های عمیق اخلاقی مان و یا جامعه مدنی ای که هیچ گاه نبوده است؟
لحظه ای در خیابان فیکس بشو و به این بیاندیش که سرنوشت مردمانی که شهرنشین شده اند اما قواعد اخلاق شهروندی را درک نکرده اند، چه می تواند بر سر یک فرهنگ بیاورد؛ آن گاه فرهنگ دچار خورشیدگرفتگی می شود، یعنی وضعیتی استثنایی که نه روز هست و نه شب! چه می شود این وضعیت را نامید جز اینکه در خاموشی و تاریکی خاصی فرورفته ایم که هرکسی می تواند جای خودش را و دیگری را تغییر دهد، همان آشفته بازاری که می تواند فرهنگ سنتی را از هم بپاشاند و چیزی را جای آن بگذارد که نه سنت است و نه مدرنیت. آن گاه این مکان چیزی می شود مابین شهر و روستا و ساکنانش نه درکی از شهروندی دارند و نه روستانشینی. زیست مدنی اساسن شکل نمی گیرد و مردمانش دچار منازعات پوشالی می شوند؛ مثلن اینکه کجا یک مجسمه را نصب کنند!! اما همان ها که این جنگ زرگری را راه انداختند، به هنگام مشارکت عمومی و حضور در اتفاقات اجتماعی، به ناگاه غیبشان می زند و حتی در پاره ای مواقع برخی از آنان، به فلاکت مردم عادی پوزخند می زنند. از طرفی دیگر این وضعیت پیچیده و استثنایی باعث آن می شود که برنامه ریزان و سیاستگذاران شهری هم دچار توهم شوند و آن چه که هست را به گونه ای بازنمایی نمایند که گویا اصلن موجودیت خارجی نداشته است. انگار که هیچگاه چیزی اتفاق نیافتاده است و باز هم انگار آنها که درون این گسل ها و سیل ها غرق شده اند؛ هیچ گاه نبوده اند. سیل برازجان به زعم من استعاره ای از همه این موارد شد؛ رخدادی طبیعی که منجر به بازنمایی همه آن گسل ها، دره ها، گسست ها و واپاشی های درون زیست شهرنشینان اش شد.
برازجان دچار خورشیدگرفتگی فرهنگی شده است. منبع نورانی زندگی سنتی و پیشامدرنش را سالهاست به پستو فرستاده و در رویای خورشیدی دیگر، گام در راهی گذاشته که همواره دچار کسوف بوده؛ سرنوشت تلخی که همه آن ظرفیت ها و خلاقیت های سنت را در راهی تباه ساخت که می خواست به مثابه ی شهری با شهروندان آگاه مبدل گردد اما آنچه که به وجود آمد نوزاد ناقص الخلقه ای بود که کالبدش نامتعادل و ذهنیتش مشوش و روانپریش بود. (البته که برازجان هم می تواند نماد و نشانه ای برای این وضعیت در مکانهای دیگر محسوب شود) نه راه برگشت و بازگشت به خویشتن دارد که خویشتنش تکه تکه و پاره پاره شده است و با این ساختار معیوب، توان به پیش رفتن و گذار کردن به روز و روشنایی را نیز ندارد. به نظر می آید که شاید تنها راه ممکن برای گذر از این وضعیت استثنایی، تامل در تمام پیش گفته ها، حکم ها، ایده ها و فرمان های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هست که خودشان را بر زیست مردمان این سرزمین مسلط کرده اند و هم نفس و همراه با این تاملات؛ حضور در ساحت اجتماع و فرهنگ به مثابه شهروندانی که می خواهند پرسش ها و تاملات خود را مطرح نمایند و رنج های زیست شان را اندکی التیام بخشند. آن چیز غایبی که اینجا باید وجود داشته باشد؛ همانا حضور شهرنشینان در زیست مدنی اشان هست، مردمان برازجان بیش از آنکه شهروند باشند، شهرگرا هستند. ملزومات شهروند شدن حس مسئولیت و درک اخلاق شهروندی هست که لحظه به لحظه در زوال و فروپاشی آن، بیشتر فرو می رویم.

 

 

 

۳
سیل برازجان در سالی که گذشت
فرج الله گرمسیری

اکنون یک سال از حادثه تلخ سیل برازجان گذشته است. مرور این خاطرات تاسف بار و حوادث پس از آن در عین اینکه عبرت آموز می باشد از چند منظر قابل بازبینی است.
اول ـ واکنش متولیان امور شهر و استان در برابر سیل ۹۱ ـ نهاد شهرداری با مدیریت شهردار (حسین آبادی) خوش درخشید و آنچه داشت، داد و آن کسی که می توانست. شورای سوم شهر اما دوگانه بود. برخی اعضای شورا با سوار شدن بر ماشین های مختلف راهسازی و حضور در نقاط مختلف عکس های یادگاری گرفتند تا مگر روزی بکارشان بیاید زیرا انتخابات شورای چهارم در پیش بود.
دوم ـ مردم از سوی صدا و سیمای استان بایکوت خبری بودند و کسی نمی دانست چه فاجعه ای رخ داده الا گروهی اندک که به شکلی درگیر ماجرا بودند. از همه آنچه که بر سیل زدگان رفته بود، برای خبرنگار صدا و سیما وجود مارهایی که سیلاب به همراه آورده جلب نظر کرد و دیگر چیزی ندید و خبر مهمی نبود!
سوم ـ حادثه دیدگان سیل چه آنهایی که عزیزانشان را از دست دادند، چه کسانی که خسارت دیدند حرف و حدیث هایی داشتن که بوی فقر می داد. در واکاوی حادثه از این منظر چند نکته قابل تامل. ۱ـ چرا برخی از همشهریان خانه در مسیل ساخته بوند؟ ۲ـ شهری با این توپوگرافی و آرایش موزون طبیعی با شیب بسیار مناسب چرا طعمه سیل می شود؟ ۳ـ چرا یکی از تفریحات مردم، پس از بارندگی های شدید تماشای سیلاب است؟
چهارم ـ در کمک رسانی به نقاط حادثه دیده لزوم وجود نهادهای غیر دولتی بشدت حس می شد. گروه های مردمی که می توانست کمک مؤثری به سیل زدگان نماید از صحنه غایب بودند.
بی شک آنچه گذشت تجربه گرانبهایی به مسئولین آموخته است، کما اینکه پس از حادثه غمبار زلزله شنبه حضور صدا و سیمای استان در کلاس سیل برازجان تجربه اندوخت و در زلزله شنبه آزمون خوبی داد. البته این قلم دلیل آن را نمی داند.
جمع کردن گل و لای حاصل از سیل و تمیز کردن معابر و همدردی با بازماندگان قربانیان و حادثه دیدگان در نوع خود مشکل ولی کار عمده و زیربنایی نیست. آنچه عقل سلیم حکم می کند بستن دروازه بر روی وقوع حادثه است. حادهث هر چه باشد اعم از سیل، زلزله، طوفان و… تمامی ندارد. آنچه تمام نمی شود زمان و حادثه است.
یقینا فرمانداری محترم شهرستان از درس سنگین و تلخ سیل نکته ها آموخته است و تمهیدات لازم را برای جلوگیری از حوادث احتمالی در سال های بعد اندیشیده است. زیرا دیدیم در فصلی که زمان مناسب برای انجام کارهای کلان است. کارهای بسیار مهم با زیر کشیدن مجسمه میرزا محمدخان به سامان کرد! روز و شب سه شنبه بیست و هشتم آبان که بارندگی بند نیامد حتما عده ای از شهروندان به یاد حادثه دیدگان سیل سال گذشته بودند. این قلم نیز به نقاط آسیب دیده سرکشی کرد، متاسفانه چیزی عوض نشده بود!
در همدردی با همشهریان سیل زده این کلمات ردیف شد:
آن سیل که پار خانه ات داد به باد
هرگز نکند روی به این شهر و مباد
آزرده مباش ز آنکه از روز ازل
بادش ببرد هر آنکه می کارد باد
بی گمان نمی توان با دعا از وقوع سیل جلوگیری کرد. سیل نیز مانند دیگر پدیده های طبیعی اتفاق می افتد، مگر آنکه با توکل بر خدا اقدامات لازم برای مهار آن یا آسیب رسانی گسترده آن انجام شود. آیا براستی برای مهار سیل احتمالی در آینده فکری شده؟ یا با این استدلال که این حوادث دوره ای و هر چند ده سالی یک بار تکرار می شود، بعنوان میراثی نامبارک برای نسل های بعدی ذخیره خواهد شد؟
این سوالی است که فقط خبرنگاران می توانند پاسخش را بیابند.

 

 

 

 

۴
سیل هم چنان جاری ست…
گزارش تحلیلی- انتقادی «هامون» از وضعیت سیل ۹۱ دشتستان- برازجان
رضا شبانکاره

اشاره: «در ششم آذر ماه سال یک هزار و سیصد و نود و یک، در ساعت ۱۸، بارندگی شدیدی در شهر برازجان و روستاهای اطراف آن رخ داد. این بارندگی همراه با تگرگ بود و ۳ ساعت به طول انجامید. در این ۳ ساعت، برازجان با ۱۲۵ میلی متر بارندگی، پرباران ترین شهر استان بوشهر اعلام شد. ۳ ساعت بارندگی، علاوه بر آب گرفتگی معابر، رودخانه های فصلی و منازل مسکونی پایین دستی شهر، باعث فوت ۵ نفر از شهروندان برازجانی به نام های مختار مهاجر ۴۵ ساله، جاوید یاسمن فرد ۲۰ روزه، رضا دانشوران ۱۸ ساله، ابراهیم عطارزاده ۲۳ ساله و زهره کفاش ۱۷ ساله شد. میلیاردها تومان خسارت به خانه ها، زمین های کشاورزی، جاده ها، شهر و روستاها وارد گردید. به بسیاری از منازل همشهریان آسیب جدی شد. ساکنین محله های علی آباد(هفت تیر)، حسین آباد و گرمسیری (انتهای بلوار فرهنگیان) تا مدت ها پس از سیل، مشغول پاکسازی منازل و ترمیم آن بودند. در انتهای محله ی علی آباد که در اطراف و حاشیه ی رودخانه های فصلی سکونت داشته اند، دست کم تا ارتفاع یک متر تا یک متر و بیست سانت آب گرفتی همراه با گسیل شدن گل و لای به منازل مسکونی مواجه بوده اند.در این میان به بسیاری از لوازم برقی، رفاهی و لوازم زندگی اشان آسیب جدی وارد شد. تاسیسات شهری و شبکه های آب و برق و راه ها تخریب و تاسیسات زیربنایی آسیب دید. به گاوداری ها، مرغداری ها و زمین های کشاورزی روستاییان خسارت های زیادی وارد شد.»*
با این که برازجان هر ده سال یکبار با سیل مواجه می شود و همواره همین نقاط آسیب پذیر و بحرانی را مورد هدف قرار می دهد، اما در سیاست گذاری های شهری توجه جهدی و اصولی برای برطرف کردن این معضل که هم جان مردم در خطر است و هم خسارات مالی زیادی به مردم و تاسیسات عمومی شهری وارد می شود، اقدامی صورت نمی گیرد. «هامون» تلاش دارد در این گزارش به مناسبت یکسالگی سیل آذرماه ۹۱ دشتستان – برازجان، وضعیت سیل زدگان را بررسی کند و عواملی که باعث سیل در شهر برازجان می شود را مورد واکاوی و بررسی قرار دهد.
***
محله ی گرمسیری در انتهای بلوار فرهنگیان، یکی از محلاتی ست که همواره در از نقاط بحرانی در فصل زمستان است؛ زیرا در حاشیه و حتا بستر رودخانه ی فصلی گرمسیری اقدام به ساخت سکونت گاه های ناامن کرده اند. کودکان، زنان و سالمندان که نسبت به سایر افراد این محله از اقشار آسیب پذیرتر هستند، واقعن سلامت آنها مورد تهدید است. این محله اولین محله یی بود که برای بازدید و تهیه ی گزارش از آن در اولین سالگرد سیل دشتستان ۹۱ به سراغ آن رفتیم، وقتی به اینجا می رسی بوی نمناک و بدی، مشام ات را آزار می دهد، کودکان را می بینی که محیط بازی اشان وسط رودخانه ی فصلی است و با پای برهنه و آسیب پذیر در دنیای سادگی و کودکانه اشان مشغول بازی هستند.
به سراغ یکی از منازلی می رویم که سال گذشته نیز در جریان سیل ۹۱ از آن بازدید کردیم، وقتی از آنها می پرسیم در این یک سال اخیر از سوی مقامات شهری چه کمکی به شما است، می گوید: «در روزهای اول سیل، فقط از سوی هلال احمر چند متر نایلون، چند قوطی لوبیا و پتو به ما دادند. بعد از یک سال هم که از سیل می گذرد،همین چندروز پیش، تنها یک میلیون به ما کمک بلاعوض شد. در صورتی که ما در سیل پارسال، آشپزخونه ام کلن ویران شد و وسایل زیر آوار رفت. الان با سه فرزند و زن و بچه، داریم توی یه اتاق ۱۵متری زندگی می کنیم. الان اتاق خواب و پذیرایی و آشپزخانه ام توی یه اتاق است.»
محمدتقی بقایی در پاسخ به پرسش هامون که الان چه مشکلاتی و چه توقعاتی از مسئولین دارید، گفت: «ما می خواهیم یک وام کم بهره به ما بدهند، تا بتوانیم توی همین زمین فعلی خونه یی بسازیم و امکانات زندگی یی فراهم کردیم.» وقتی به او می گوییم قرار بوده آپارتمانی به شما بدهند می گوید: «به ما می گویند آپارتمان به شما می دهیم، اما شرایطی که دولت می گوید، من توان پرداخت آن را ندارم. چه جوری وام میخواد به ما بده، با بازپرداخت قسطی دویست، سیصدهزار تومان، در صورتی که من به دلیل کور شدن چشم ام، توان کار کردن ندارم، و در ماه از محل پرداخت یارانه، تنها صد و پنج، دویست هزار تومان نصیب من می شه»
به سمت دیگر رودخانه ی فصلی گرمسیری که به مراتب وضعیت اسفبارتری نسبت به این طرف رودخانه ی خشک دارد، می رویم، با اعتراض اهالی محله رو به رو می شویم و فکر می کنند مسئول شهری هستیم!! و زمانی می گذرد تا متوجه می شوند خبرنگار هستیم و تنها برای پوشش خبری آمده ایم. از مسئولین به شدت انتقاد دارند، به طوری که نمی شود برخی از حرف های آنان را بازتاب داد. می گویند مسئولین هیچ توجهی به ما ندارند، پل را روی ما بسته اند… از چند نفر از ساکنین محله که سراغ می گیریم، می گویند سالهاست ساکن اینجا هستند، به لحاظ امکانات شهری، منازل آب و برق دارند، هر چند همه ی خانه ها فاقد کنتور است! پروانه ی کار شهرداری در کار نیست، اما همواره تاکید می کنند به غیر از اینجا، جایی ندارند که بروند. «بالانچ پور» یکی از ساکنین این محله می گوید: «ما کارگر هستیم، دستمان تنگ است. اگر وسع مالی به ما اجازه می داد، در مناطق دیگر شهر که امن هست، خانه اجاره می کردیم و ساکن می شدیم.» وی در ادامه می افزاید: «به ما بابت سیل پارسال، یک میلیون تومان کمک بلاعوض کرده اند، که این چاره ی درد ما نیست. وضعیت رودخانه ی فصلی گرمسیری مناسب نیست، دیوارچینی نشده است، دهانه ی پل کم عمق و تنگ است. الان هم چندسالی است مسیر پل رو بسته اند» وقتی به حرف های همه ساکنین در کوچه گوش می دهی خواهان این هستند که در این محله زندگی کنند، اما دولت و شهرداری نسبت دیوار چینی و ایمن سازی حریم رودخانه های فصلی اقدام کنند، اما مسئولین شهری و کارشناسان، سکونت اهالی حریم رودخانه های فصلی را مجاز نمی دانند و اعتقاد دارند عرض رودخانه های فصلی را تنگ کرده اند و این خود باعث عدم عبور مناسب آب های سطحی شهر و جاری از کوهپایه ها می شود. اهالی از حمایت های اندک مقامات مسئول گلایه دارند.
دومین محله یی که از آن بازدید می کنیم، انتهای محله علی آباد است که در مجاورت رودخانه ی فصلی قرار دارد. آنها هم مانند ساکنین مجاور رودخانه ی فصلی گرمسیری، یک میلیون تومان کمک بلاعوض از دولت به دستشان رسیده است، در صورتی که می گویند که هربار که سیل می آید جان و مال ما در خطر می افتد. اهالی این محله از جمله غلامرضا بهارآمده می گوید:«چهل سال است که ساکن این محل هستم و هر ده سالی که سیل می آید، خسارات مالی زیادی متوجه ما می شود» وی در ادامه خاطرنشان می کند: «انتظار داریم یک وام کم بهره به اهالی داده شود تا بتوانند جبران خسارت سیل ۹۱ که به خانه ها و وسایل های برقی و رفاهی زندگی امان آسیب وارد ساخته، بازسازی و نوسازی نماییم.» نصرالله نجفی ساکن دیگر محله می گوید: «رودخانه فصلی علی آباد باید ایمن سازی شود. دهانه ی پل کم عمق است. به نظر من ستون وسطی پل خودش مانع از عبور آب می شود. باید دیواره های حفاظتی برای بدنه ی رودخانه ی فصلی اینجا درست کنند، ما در سیل پارسال یک هفته تا دو هفته مشغول پاکسازی منازل خود بودیم. اداره آب منطقه ای باید نسبت به استانداردسازی رودخانه های فصلی خود در سطح شهر اقدام کند»
نگاه مسئولین به سیل …
در زمان حسین آبادی، شهردار وقت در نامه یی به مقامات استانداری بوشهر خواهان توجه به حریم ها رودخانه های فصلی برازجان در سطح شهر شد. در این نامه آمده است: «با توجه به وجود ۴ دره فصلی فعال در فصل بارندگی و باتوجه به ساخت و سازهای قدیمی در حریم این دره ها به خصوص در محلات پایین دستی شهر از جمله محله علی آباد، حسین آباد، گرمسیری، و کمال آباد به طوری که در محلات مورد اشاره عرض دره ها و دهانه های پل بسیار کم شده که این امر موجب پس زدن آب دره ها هنگام بارندگی و در نتیجه زیر آب رفتن منازل مسکونی در حریم و بروز خسارات جبران ناپذیر می گردد. لذا خواهشمند است به منظور جلوگیری از وقوع چنین حوادثی دستورات لازم اجرایی شدن دیوار کشی، احداث پل و واگذاری زمین به همراه تسهیلات بانکی به املاک موجود در حریم دره و مسیل های فوق الاشاره اقداماتی را انجام دهید.»
هرچند گویا در این زمینه بودجه یی به دست مسئولین و آسیب دیدگان برای فراهم ساختن زیرساخت ها نشده و کمک ها محدود به یک میلیون تومان بلاعوض به مردم است، اما از طریق ستاد حوادث غیرمترقبه کشور قرار است برای انتقال خانه های در حریم رودخانه های فصلی در سطح شهر و دیوارکشی حفاظتی این رودخانه ها اقداماتی صورت گیرد.
سید مهدی موسوی نژاد، نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با «هامون» می گوید: «با توجه به بازدید کمیسیون عمران مجلس از سیل زدگان سال گذشته انجام گرفت، گزارشی از وضعیت سیل دشتستان در صحن علنی مجلس قرائت شد و مقرر گردید برای خساراتی که به رودخانه های فصلی واردشده، حفاظ کشی دره ها، جابجایی خانه هایی که در بستر و حاشیه ی دره ها ساخته شده اقداماتی انجام بگیرد و تمهیداتی صورت بگیرد.اتفاقن در تاریخ ۶/۹/۱۳۹۲ نیز تذکر شفاهی به هیات دولت و رییس جمهوری دادم که در پرداخت این مبالغ تسریع به عمل آورنذ. وی خاطرنشان کرد: «جناب آقای ابوترابی فرد هم که ریاست جلسه را بر عهده داشت، در این زمینه به هیات دولت تذکر دادند.»
گسترده گی خسارات وارده به شهر و شهرستان در جریان سیل ۹۱ بسیار زیاد است. به گزارش کریم حسین آبادی رییس ستادبحران شهرداری و شهردار وقت برازجان که در نامه ی مورخه ی ۰۸/۰۹/۱۳۹۱ به استاندار بوشهر- مهندس فریدون حسنوند- ارایه شده ضمن شرح خساراتی که به پل ها و دیواره های حفاظتی رودخانه های فصلی واردشده، خواهان تعیین تکلیف و اجرایی شدن پروژه های مربوطه در قالب مطالعات با الویت محلات محروم از جمله علی آباد، حسین آباد، گرمسیری و کمال آباد از طریق مراجع ذیصلاح صادر شود.
طبق این نامه، شهردار وقت برازجان با توجه به وجود ۴ دره فصلی (فعال در فصل بارندگی) در سطح شهر برازجان به طول ۴۶ کیلومتر و نیز با توجه به مطالعات مصوب دفع آب های سطحی و ساماندهی مسیل های شهر برازجان توسط ستاد حوادث غیرمترقبه استان و وقوع سیل در سنوات قبل و چند روز اخیر که حدود ۸۰ درصد پل های موجود در شهر از ۱۰ درصد تا ۷۰درصد و حدود ۵۰ درصد دیوارهای حفاظتی از ۲۰درصد تا ۶۰درصد خسارت وارد شده که بخش اعظم آن در محلات علی آباد، حسین آباد، گرمسیری و کمال می باشد. در این نامه تصریح شده است: «لیکن انتظار می رود در این برهه از زمان با توجه به تعامل خوب حضرتعالی و معاون عمرانی جناب مهندس رستمی با مسئولین کشور بهترین فرصت جهت حل مشکلات عدیده، و اساسی شهر برازجان در هنگام بروز حوادث غیرمترقبه می باشد.»
علاوه بر خسارات جانی و مالی که به شهروندان برازجانی و کشاوران و فعالین اقتصادی در جریان سیل ۹۱ دشتستان وارد آمد، به تاسیسات شهری و فنی ادارات آب منطقه ای، برق، مخابرات، شهرداری و دهیاری ها نیز خسارات چشم گیری وارد امده است. به عنوان مثال طبق گزارشی که شهردار وقت برازجان در تاریخ ۸/۹/۱۳۹۱ به ستاد بحران شهرستان و مدیریت کل ستادبحران استان بوشهر ارایه نموده است، در راستای جبران خسارت وارده شده به تاسیسات شهری خیابان ها، کوچه ها، پل ها، دیوار حفاظتی، کف دره ها، جدول گذاری ها، تابلوهای شهری، درختان، آسفالت خیابان ها و کوچه ها و پارک های سطح شهر، حدود چهارده میلیارد و هفتصد وپنجاه میلیون تومان به تاسیسات شهری مرتبط به شهرداری برازجان خسارت وارد شده است.
مهندس کریم حسین آبادی، شهردار وقت برازجان در گفت و گو با هامون می گوید: «علی رغم پی گیری های استانی و ملی ما و همچنین از طریق کمیته ی برنامه ریزی و ستاد حوادث غیرمترقبه، هیچ بودجه ای به شهرداری برازجان تخصیص داده نشده است. شهرداری گزارش تصویری مفصلی با محاسبه خسارت های ایجاد شده تهیه کرد و شخصن به تک تک مسئولین استانی ارایه دادم در جلسات متعدد نیز از وخامت اوضاع در بارندگی های آینده به دلیل آسیب و ضعف زیرساختها تاکید کردم ویک نسخه را شخصن به مدیر بحران کشور- جناب آقای قدمی- تحویل دادم که گفتند با هماهنگی استاندار اقدام می کنیم که تا کنون نتیجه ای حاصل نشده است.»
وی خاطرنشان کرد:« در بحث ها و جلسات حرف های خوب وقشنگی زده می شد و قول هایی هم داده شد، اما در عمل هیچ اتفاقی نیفتاد» شهردار سابق برازجان علت عدم اختصاص بودجه ناشی از سیل را این گونه ارزیابی کرد و گفت: «متاسفانه با همه تلاشی که مجموعه استان انجام دادند نتوانستیم اقدامات پیشگیرانه و بازسازی مناطق آسیب دیده را در برنامه های اولویت دار دولت قرار دهیم» حسین آبادی اعتقاد دارد:« حل مشکلات سیل گیر شدن سطح شهر و روان شدن آب های سطحی در معابر و مناطق مسکونی پایین دستی، یک کار بین چندسازمان و دستگاه شهری و استانی است و تنها در حوزه فعالیت شهرداری برازجان نیست. وی در ادامه تصریح کرد: «برای عبور از مسایل سیل در سطح برازجان و دشتستان که تقریبن هر ده سال، یک بار اتفاق می افتد، نیازمند طراحی یک برنامه مطالعاتی است، که این مشکل را مرتفع کند و حتمن نیز نیازمند همکاری استانی و ملی با مسئولین شهری و شهرستانی ست. برای این برنامه مطالعاتی، در وهله ی اول نیازمند اعتبار ملی و یا دست کم استانی می باشد.» وی در پاسخ به این پرسش هامون که از او پرسیدیم، بخشی از مردم در سطح شهر نسبت به ساماندهی وضعیت پس از سیل، هنوز شهرداری را بیشتر مسئول می دانند، گفت: «اعتقاد دارم همه مقصریم هم پیش از ما وهم ما .همه ی سهل انگاری هایی که قبلن انجام گرفته از طراحی و اجرای پل ها، تا ساخت وساز در بستر و حریم مسیلها وهم عدم انجام اقدامات پیشگیرانه در مناطق بالا دست از جمله ساماندهی مسیل های بالا دست و اجرای طرح های آبخیزداری و غیره. هم مسوولین بابت عدم پیگیری موثر و هم شهروندان عزیز بابت عدم اصرار بر خواسته به حق خود مقصرند. اکنون نیز شورای محترم شهر به عنوان نماینده مردم و فرمانداری به عنوان نماینده دولت و شهرداری به عنوان متولی شهر، باید کمیته ای تشکیل دهند و این خواسته به حق شهروندان را در استان و مرکز پیگیری کنند تا نتیجه مطلوب بدست بیاید.»

رودخانه های فصلی، آشنه پاشیل سیل در برازجان
غلامرضا شاکری، از شهروندان برازجانی است که در حوزه رودخانه های فصلی برازجان پژوهشی را تدوین نموده است. وی درباره وضعیت رودخانه های خشک برازجان و ساماندهی کردن آنها در گفت و گو با «هامون» می گوید: «مشکلات و بحران آفرینی های رودخانه های فصلی برازجان مربوط به یک روز، دو روز و یک سال گذشته نیست، این مشکلات ناشی از عواملی است که طی این سالها به روی هم انباشت شده، تا مشکلات بحرانی هم چون سیل ۹۱ را به مردم و مسئولین نشان داد.شاکری معتقد است چون مدیریت رودخانه های فصلی را اداره آب منطقه ای استان بوشهر عهده دار است، ابتدا باید یک طرح مطالعاتی درباره رودخانه(دره) های فصلی برازجان انجام دهد که شامل حریم رودخانه، عرض، ارتفاع، میزان ورودی آب و حجم و نحوه خروج و … باشد» این پژوهشگر حوزه معضلات شهری برازجان، اعتقاد دارد اداره آب منطقه ای استان بوشهر می بایست از گذشته اقدام به ساخت سیل بند و سد خاکی جهت جلوگیری از واردشدن حجم بسیار گسترده آب به شهر و مناطق مسکونی انجام می داد که متاسفانه این مهم انجام نگرفته است.
وی با تقسیم بندی رودخانه های فصلی برازجان به سه بخش مناطق نسبتن امن، خطرناک و بحرانی می گوید: «رودخانه های فصلی واقع در انتهای خیابان فردوسی، شهرک فتح، شهرک امام، ۶۹ هکتاری و ۵۹ هکتاری شامل مناطق نسبتن امن است؛ بخشی از رودخانه های فصلی حسین آباد، علی آباد و انتهای بلوار فرهنگیان، شامل مناطق خطرناک است و بخشی از ادامه ی مسیر، رودخانه های فصلی حسین آباد، علی آباد، محله خضر شامل مناطق بحرانی است»
غلامرضا شاکری بخش اندکی از مشکلات رودخانه های فصلی را متوجه شهرداری می داند، وی بر این باور است معضلات پیش آمده در سیل سال ۹۱ ناشی از مجموعه اقدامات ناصحیح، مدیریت نامطلوب و غیرتخصصی ادارهای آب منطقه ای استان بوشهر، راه و شهرسازی، و نهدهای شهری و استانی دیگر و هم چنین عدم اهمیت یافتن این رودخانه های فصلی در نزد مردم شهر می داند.
سرمنشا رودخانه های که در بخش شمالی شهر برازجان قرار دارد، از کوهپایه های گیسکان می باشد؛ ارتفاع دره ها در آن منطقه بیش از ده تا پانزده متر است، اما وقتی به مناطق شهری، در انتهای محله های علی آباد و حسین آباد می رسد به یک تا دومتر ارتفاع، محدود می شود» این پژوهشگر معضلات شهری همچنین اعتقاد دارد: «اداره آب منطقه ای استان بوشهر، در خروجی دره های آبی برازجان تکلیف حقوقی اش را باید حریم دره ها با کشاورزان و باغداران منطقه مشخص کرده و نسبت به عریض نمودن خروجی رودخانه های فصلی در جهت تسریع کردن خروج آب اقدام نماید. چون بسیاری از کشاورزان و باغداران منطقه به خصوص در انتهای محله ی علی آباد که به صیفی کاری یا نخل داری مشغول هستند، به حریم رودخانه های فصلی تجاوز کرده و عمق و عرض مسیر آبراه ها را به دو متر- در عرض و ارتفاع- کاهش داده اند.»وی معتقد است: «ساختار محیطی و ساختار فیزیکی دره ها در طول زمان توسط عوامل انسانی تغییر کرده است و گاه مسیر دره ها عوض شده و این موارد در کنار سو مدیریت شهری، خودش باعث بروز سیل می شود.» وی خاطرنشان کرد: هم چنین دلایل عدم لایروبی، نبود کف سازی مناسب رودخانه های فصلی و هم چنین عدم کارشناسی ساخت پُل های دره های فصلی ساخته شده در سطح شهر برازجان به ویژه در محله های حسین آباد، علی آباد تبدیل به یک معضل بزرگ خروج آب شده است و این پل های نامناسب و کم ارتفاع، مانع از تسریع و خروج آب می شود. وی هم چنین در مورد فرهنگ عمومی مردم گفت: مردم نسبت به اهمیت دادن به وضعیت رودخانه های فصلی برازجان و نحوه ی استفاده از آنها در تامین امنیت حریم ها که باعث طغیان رودخانه های فصلی نشود، کاملن بی توجه اند. وی گفت:«می بایست مردم از ریختن نخاله ها ی ساختمانی، زباله های شهری و … ممانعت به عمل آورند» وی در ادامه ی گفت و گوی خود با هامون، برای حل این معضل دو راهکار پیش نهاد می کند: «۱)شهرداری با درختکاری انبوه همه ی حریم رودخانه های فصلی در سطح شهر را باید پوشش دهد. این کار به زعم من باعث می شود مردم به حریم دره ها دسترسی نداشته باشند تا نخاله ها را در آن بریزند. ۲)این نهاد شهری باید نسبت به ساخت دیواره ی حفاظتی رودخانه های فصلی اقدام کنند و باتوجه به گسترده گی ساخت این دیواره های سنگی و هزینه های سرسام آور آن که بالغ بر میلیاردها تومان پول هزینه می شود،این مهم فقط از طریق کمک بودجه های دولتی و ملی قابل انجام است.»
(متن گزارش تلخیص شده است)
*در بخش اشاره گزارش، از نوشتار همکار گرامی «مهدیه امیری» با نام « زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؟»منتشر شده در پرونده هامون، ویژه نامه نوروزی ۹۲ نشریه اتحاد جنوب استفاده شده است.

 

 

 

 

 

 

۵
سیل، خرابی و کمبودها
حسین رویین

به روایتی سالی ۵۱۲ بار براثر زلزله کشور ژاپن در ریشترهای مختلف می لرزد که براثر اقدامات مهندسی، هدایت ارتعاشات زمین جنبشی، ۹۰درصد خطرات و خرابی های طبیعی زلزله در این کشور مهار شده و یا در حال کنکاش برای به صفر رسیدن خطرات وخرابی های طبیعی زلزله در این کشور است. اما آن زمان که زلزله در این کشور گاهی خرابی به بار می آورد نگارنده خاطره ی تلخ و شیرینی از عواقب یک زلزله در این کشور(ژاپن) را هرگز فراموش نمی کند. خوب به یاد دارم که زلزله یاد شده خرابی وسیعی را شامل شده بود. تمامی کارگروه های چشم بادامی هر گروه در رده ی تخصصی خود متعهد شدند ژاپن را در کمترین وقت ممکن بازسازی و مردم را از آلام خرابی برهانند. وزیر یا متصدی امور آب شهری ژاپن در راس کارگروه امور آب به مردمش قول دادند که ظرف ۱۰ روز مشکلات تخریب شبکه آب را بازسازی و آب را در رگ لوله های انتقال آن جاری سازد. تمام تلاش های صادقانه و خالصانه مو به مو عملی گشت اما چون ابعاد خرابی فوق العاده بود مدت بازسازی در محاسبه وزیر موثر افتاد و وعده ی داده شده از ۱۰روز فراتر رفت و روز سیزدهم وزیر مربوطه خود را به جرم ناتوانی در قولی که به مردمش داده بود از طبقه ی هفتم ساختمان خودش را پرت کرد و برای همیشه آرمید. در کره ی جنوبی پلی ریزش کرد و یک نفر کشته شد. وزیر راه آن کشور استعفا داد تا با سلب مصونیت سیاسی از خود کانون عدالت بتواند وی را محاکمه کند درست به یاد پل پرستو در تهران بیفتید که ۲۷ نفر کشته شدند. امروز ۳۶۵ روزاز سیل عزاساز و ویرانگر سال ۱۳۹۱ می گذرد.
وجدانمان را قاضی کرده و سرکی به محله های آسیب دیده ی شهر به ویژه محله ی گرمسیری بزنیم. دقت کنیم چه چیزی و چه موردی تعمیر، ترمیم، بازسازی و بنا شده؟ در صورتی که دوباره طبیعت طبیعی نزولات آسمانی طغیان کرد دوباره همان آش و همان کاسه اتفاق نمی افتد؟ یا اگر خدای نخواسته اتفاق افتاد کدام مسئول و استاندار، فرماندار و…. خود را از پله ی اول صندلی میزش به قصد خودکشی که نه، چون در اسلام حرام است، اما به قصد اعلام اینکه من مقصرم و نتوانستم، پایین می آید تا آن را به فردی لایق تر واگذار کند. انصافن بروید مسایل بهداشتی این محله و به طور کلی خط (رودخانه خشک یا فصلی) شمال برازجان را تا خروج از شهر مورد ارزیابی قرار دهید. ببینید آیا واقعن این وضعیت براززنده ی دومین و مهمترین شهر استان است؟ عده ای از مسئولان برای فرار از کم کاری خود ابراز نمودند که ما مجوزی برای ساخت و ساز دراین محله (گرمسیری) نداریم و نداده ایم و بالطبع مسئولیتی هم در قبال مشکلاتشان نیز نداریم!! اما آیا در مقابل جان شهروندان هم آری؟ در اطراف این شهرستان نیز بودند روستاهایی که دچار خسارت مالی جدی شدند که خبر دارم نامه به نمایندگان مجلس و سایر ملجاها نوشتند اما به کدام شکوه رسیدگی شد؟
چرا مسئولان دغدغه ی رهبری که همانا استحکام پیوند مردم با حاکمیت و نظام است بی توجهی می کنند؟ آیا استحکام پیوند مردم با نظام غیر از رسیدگی به موقع و بجا و بحق ازمطالبات بر زمین مانده ی مردمی است که در تمام شرایط کنار نظام وفادار مانده اند؟۸سال گرسنگی، فشار تورم و تنگناهای داخلی و خارجی را تحمل کردند آیا لایق خدمت نیستند همانها که ولی نعمت همه مسئولان از صدر تا ذیلن؟ مردم این سرزمین آریایی ۲۷۰۰ ساله یا بیشتر ۸سال و ۹۶ ماه و ۲۹۲۰روز و ۱۷ساعت و ۲۰۰ دقیقه انواع مصائب را تحمل کردند اکنون در ۹۹روز در پرتو عنایات الهی و رخصت رهبری و توان بالا و تخصص کار آمد و صداقت سرشار و صبر بسیار به خواسته مهم مردم که همانا تعامل باجهان بود سیل شادی را در میان اقشار چشم انتظار از اقدامات دولت تدبیر و امید جاری ساختند از طرف خودم و همفکرانم و کلیه هم میهنان هم فکرم این موفقیت را به ملت ایران شادباش و به روحانی و مردانش بویژه ظریف که با ظرافت مدیریت کرد اعلام قدردانی و سپاس دارم. مطالب زیادی در مورد سیل کمبودها و کاستی ها داشتم که به دلیل کمبود جا مسکوت مانده است.

 

 

 

 

۶
سیل؛ واقعیتی که همچنان ادامه دارد
مهدیه امیری

سیل واقعیتی بود که در آذرماه سال گذشته بر استان بوشهر سرازیر شد و خسارات زیادی به شهرها و روستاها وارد کرد. در این اتفاق برخی از خانواده ها آسیب های جانی و مالی بسیاری را متقبل شدند و حتا بی خانمان گردیدند. در فاصله ی یک ساله ی بعد از این جریان، هنوز صدای نارضایتی آسیب دیدگان به گوش می رسد و می توان گفت سیل واقعیتی است که همچنان ادامه دارد. سیل سال گذشته تنها محدود به بارش چند میلیمتری نمی شود بلکه سیل در عدم تامین رفاه، تامین مالی، امنیت جانی و رضایت آسیب دیدگان و… همچنان نمود دارد. نمودی که انتظار می رفت بعد از گذشت یک سال کمرنگ تر شود ولی متاسفانه همچنان به قوت خود باقی است. یکی از حوزه هایی که درحادثه ی سیل سال گذشته آسیب زیادی دید و به اقتصاد استان بوشهر نیز ضرر وارد کرد، روستاها بودند. بسیاری از روستاهای استان بوشهردرحادثه ی سیل، دچار خسارت هایی شدند. زمین های کشاورزی و دامداری ها دچار آسیب گردیدند و تلفات زیادی داشتند.
به طور نمونه، یکی از روستاهایی که در سیل سال گذشته بیشترین آسیب را دید، روستای زیارت بود. بنا به گفته ی دهیار زیارت “این روستا دارای ۱۲۰ واحد دامداری فعال است و کل استان بوشهر و بخشی از استان فارس و خوزستان را پوشش می دهد و درجریان سیل سال گذشته، حدود سی درصد از دامداری این روستا دچارآسیب شد.”
افضل قدرتی افزود:”در طی سالیان گذشته این اولین بار بوده که سیل تا این اندازه(حدود یک میلیارد تومان) به روستا آسیب رسانده است. روستاهای دهقاید، نظرآقا و خیرآباد از جمله روستاهای دیگری بود که بعد از زیارت دچار آسیب شدند.”
وی در خصوص حمایت دولت از آسیب دیدگان، بعد از گذشت یک سال گفت:” بیشترین آسیب وارد آمده بر خانه ها متوجه سقف خانه ها بوده و حدود ۵۰۰ سقف خانه بر اثر طوفان تخریب شد. از این تعداد دولت تنها به ۲۰۰ خانوار در حد یک میلیون تومان کمک رسانی نمود و بقیه خانواده هایی که آسیب جدی دیدند متاسفانه بی بهره ماندند.” قدرتی با انتقاد از بنیاد مسکن استان بوشهر بیان کرد:” متاسفانه بنیاد مسکن بدون تحقیق اقدام به کمک رسانی نمود و به بعضی از افرادی که دچار خسارت شدیدی شده بودند کمکی صورت نگرفته است.” دهیار زیارت در خصوص کمک رسانی به دامداران نیز افزود:” به دامداران آسیب دیده نیز از طریق جهاد کشاورزی تا کنون کمکی پرداخت نگردیده و تنها کارشناسان این اداره به دامداری ها مراجعه نموده اند که نتیجه ای در بر نداشته است.” آنچنان که مشهود است؛ وضعیت موجود در روستاها همانند شهرهای آسیب دیده همچنان به شکل اولیه ی خود پابرجا می باشد و عدم رضایت آسیب دیدگان از وضعیت پیش رو، دستاوردی در برنداشته است. حتا واکنشی جدی در خصوص رفع مشکلات آنها به صورت اساسی صورت نپذیرفته است.

 

 

 

 

 

۷
گفت و گوی هامون با اصغر حسام مقدم، فعال مدنی و امور خیرین
غلامرضا شبانکاره

اشاره: اصغر حسام مقدم از نیروهای فرهنگی و عضو «جامعه کنشگران مدنی برازجان» است. وی در جریان سیل ۹۱، با همکاری نیروهای مردمی توانست فعالیت مردمی در حمایت از مردم آسیب دیده از حوادث سیل ایجاد نماید. با توجه به فعالیت های وی در سطح شهر برازجان بوده است، گفت و گوی هامون با وی نیز محدود به سیل برازجان به ویژه محلات آسیب دیده پایین دستی شهر است.

به نظر شما در جریان سیل ۹۱ برازجان، نیروهای مردمی جهت بازسازی و ترمیم شهر چه نقشی ایفا کردند و شکل گیری این گروه ها را چه گونه ارزیابی می کنید؟
حادثه ی سیل، یک حادثه ناخواسته ی طبیعی است که سالیان سال، شهر ما را مورد تهدید قرار داده و می دهد. طی سیل سال های ۶۵، ۸۱ و ۹۱ خسارت های بسیار زیاد و سنگینی به شهر وارد شد. سیل ۹۱ برازجان یک سیل استثنایی از لحاظ میزان بارندگی و میزان خسارات به تاسیسات شهری، محصولات کشاورزان و سکونت گاه های مردم بوده است. حادثه ی سیل آن قدر غافل گیر کننده بود که حتا مسئولین شهر نیز از این امر غافل شدند و بنا به اطلاعاتی که خود ِ مسئولین در اختیار مردم قرار دادند، اعلام وضعیت اضطراری توسط مسئولین آن زمان خیلی دیر و کند به مردم اطلاع داده شد. همین تاخیر در اعلام وضعیت اضطرای ناشی از سیل، عامل بیشتر شدن میزان خسارت، آسیب دیدگی بیشتر مردم و از دست شدن جان تعدادی از همشهریان شد.
متاسفانه سازمان ها و ادرات استانی و شهری مرتبط با سیل نیز قبل از وقوع سیل، از پیش بینی یا پیش گیری تعلل نمودند.
با وقوع بارندگی شدید و جاری شدن سیل، بعضی از محلات پایین دستی برازجان از جمله علی آباد، محله های گرمسیری (آخر بلوار فرهنگیان) و حسین آباد دچار بیشترین آب گرفتگی و آسیب دیدگی شدند. باجاری شدن سیل گروه های خودجوش و پراکنده مردمی شروع به فعالیت شدند و به کمک سیل زدگان شتافتند. از جمله گروه های موفق، هیات های مذهبی و مساجد بودند که به صورت بسیجی و مردمی به کمک همشهریان و همنوعان خود شتافتند. در این میان هیات بنی هاشمی به همراه بسیج باهنر و فرمانده بسیجی سیدایوب موسوی -فرمانده پایگاه مقاومت نجف اشرف- بشترین کمک رسانی را در روزهای نخست و بحرانی سیل به مردم شهر ارایه نمودند. برای نمونه تمیز کردن منازل، شستن حدود ۴۰۰فرش- پخت غذای گرم- توزیع نان گرم- توزیع لوازم تحریر، لباس و لوازم گرمایشی از عمده فعالیت های این هیات بوده است.

در راستای متشکل کردن گروه خودجوش و پراکنده ی مردمی جهت ساماندهی وضعیت بحرانی چه اقداماتی صورت گرفت؟
دوستان هیات یه مدت چندماه در کنار مردم آسیب دیده قرار داشتند و بعد طی جلساتی تصمیم به ساماندهی گروه های مردمی کمک رسان در جریان سیل ۹۱ شدیم. ایجاد اکیپ های اضطراری، قبل و بعد از حوادث، کمک رسانی به خانواده های آسیب دیده در زمینه های مختلف (آموزشی، بهداشتی و درمان و فنی) از جمله اقدامات اولیه بوده است. این هیات در جریان زلزله ی شُنبه دشتی هم با حضور بسیار به موقع و با ارزش خود، خدمات بسیار خوبی را به مردم منطقه شُنبه ارایه نمود به خصوص در زمینه ی پخت غذای گرم، که به مدت ۲ هفته انجام گرفت.
ایجاد موسسه ی خیریه، دومین برنامه ی این هیات و گروه مردم نهاد بود که بعد از وقوع سیل با همکاری خیرین تهران، اصفهان و شیراز کلید خورد. این روند با به زیر پوشش بردن حدود ۴۰خانواده به صورت پرداخت مستمری ماهیانه آغاز و هم اکنون با ثبت و راه اندازی شعبه ای از موسسه خیریه مردم نهاد «آبشار عاطفه ها» در دشتستان (برازجان) تصمیم به ساماندهی متشکل و توسعه گرایانه فعالیت مدنی خود در شهر گرفته ایم.
این گروه کمک رسان تحت پوشش هیات های مردمی با مدیریت «سیدبهزاد گلچمن» آمادگی حضور و کمک در تمام مشکلات و حوادث طبیعی شهر و به خصوص محلات پایین دستی را داشته و دارد.
در اینجا لازم است اشاره کنم چندین عزیز خیر از بازاریان تهران، اصفهان و برازجان ما را در این مسیر یاری دادند، خانم «پروانه جلالی پور» از همشهریان برازجانی مقیم تهران، مسئول هماهنگی با خیرین را برعهده داشت. دوستان فعال هیات بنی هاشمی نیز همواره از نیروهای فعال در گروه بودند.
باید از نشریه «اتحادجنوب» که نقش خوبی در اطلاع رسانی مردم پیرامون سیل ۹۱ ایفا نمود نیز تشکر کرد.
توقع و انتظار فعالین مدنی و مردمی از مسئولین شهری و استانی در کارهای مشارکتی در سامان بخشیدن به وضعیت های اضطراری چیست؟
از سال گذشته و بعد از وقوع سیل تا کنون هیچ گونه کار کارشناسی و فنی برای پیشگیری از سیل و بلایای طبیعی در محله های آسیب پذیر شهر صورت نگرفته و یا به مردم و گروه های مدنی گزارش نشده است. به زعم من مهم ترین مشکل محلات پایین دستی شهر برازجان، وجود دره های آبی فصلی و تراکم و تجمیع آب های جاری در محله بازپرسی علی آباد است. حتا در بارندگی روزهای گذشته برازجان نیز دره ها (رودخانه های فصلی) به ظاهر جوابگوی بارندگی بیشتری نبود و چنان چه بارندگی اواخر شب چهارشنبه ادامه پیدا کرده بود، احتمالن باز هم دچار مشکلات سال قبل می شدیم.
البته لایروبی ؟ درصدی در هفته های اخیر توسط شهرداری برازجان صورت گرفت که آن را هم سیار دیرهنگام و عجولانه می توان ارزیابی کرد. اما همین اقدام کمک خوبی به تسهیل جاری شدن آب در مسیل ها داشت. باید خاطر نشان کرد که طبق نظر کارشناسی این دره های آبی حتمن باید گودبرداری و دیوارچینی شود تا از وقوع سیلاب دیگر و در زمان های دیگر که شاید دور هم نباشد، جلوگیری کرد.
متولیان شهری که مرتبط با حوادث غیرمترقبه شهر هستند (هلال احمر، آتش نشانی، فرمانداری، ستادحوادث غیرمترقبه، مسکن و شهرسازی، بهداشت و درمان، شهرداری) در روزها و هفته های جاری شدن سیل و بعد از آن حضوری پُررنگ داشتند، اما پس از مدتی کوتاه مردم تنها شده و امیدشان تنها و محدود به گروه های مردم نها شهری و محله یی بود. از جانب دولتیان کمک های بسیار ناچیزی که در شان منزلت انسانی مردم آسیب دیده نبود، در روزهای اول توزیع و بعد از چندهفته متوقف شد. انتظار مردم آسیب دیده که تمام هستی خود را از دست داده بودند، همراهی مسئولین تا لحظه ی ساماندهی مطمئن و ثابت زندگی روزمره اشان بود، که این مهم اتفاق نیفتاد. البته کمک هایی از جانب هلال احمر در ماه های اخیر ۹۲ (قبل از شروع بارندگی) در بسته های غذایی اهدایی به ۲۰۰ خانواده آسیب دیده از سیل ۹۱ داده شد. اما در زمینه ی سخت افزاری و در احیا و فراهم ساختن زیرساخت ها که شهر را آماده ی دفاع از سیل کند، تا کنون اقدامات قابل توجهی نشده است.

به گمان شما چه گونه می توان همکاری حوزه مدنی و مردمی را با حوزه رسمی (دولتی) هماهنگ تر و سامان یافته تر نمود؟
در زمینه ی ساماندهی نیروها، مراکز و انجمن های مختلف شهری می توانند با یک برنامه ریزی مدون و مشخص، همه گروه های خودجوش و مردمی را در قالب همیاران هلال احمر ساماندهی نموده و شورای شهر با مرکزیت خودش و با استفاده از نظرات تشکل های مردمی، از جمله «جامعه کنشگران مدنی برازجان» زمینه سازی تمرکز بخشیدن به فعالیت های خود را در برازجان فراهم آورد. این مهم می تواند در تبیین برنامه ریزی شهری درازمدت و فراهم کردن زیرساخت های شهری نقش مهمی را ایفا کند.
راه اندازی سامانه ی هماهنگ کننده ی انجمن های مردمی و خیریه با نهادها و سازمان های دولتی و غیردولتی در شهر برازجان بر طبق بند ۵ ماده ۷۶ قانون شوراهای اسلامی کشور، شورای شهر موظف هست تا در خصوص مشارکت مردم در انجام خدمات اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی با موافقت دستگاه های ذیربط برنامه ریزی نماید. این پیشنهادی است که در زمینه ی امور خیریه از جانب جامعه کنشگران مدنی برازجان به عنوان اولویت اول و برجسته این حوزه برای اولین سال کاری چهارمین دوره شورای شهر برازجان ارایه شده است.

 

 

 

 

 

۸
برازجان در غروب پنجشنبه
درنگ هامون بر زلزله ی شهر برازجان
مهدیه امیری

غروب پنجشنبه(۷آذرماه)، ساعت ۱۷ و ۲۱دقیقه زلزله ای به بزرگی ۷/۵ در مقیاس ریشتر در عمق ۵کیلومتری زمین، برازجان را لرزاند. شدت این زمین لرزه به اندازه ای بود که تقریبن در تمام نقاط استان بوشهر و بعضی شهرهای استان فارس نیز احساس شد. بر اساس گزارش شبکه ی لرزه نگاری موسسه ژئوفیزیک، از زمان وقوع زمین لرزه تا سیزدهم آذر ماه تعداد ۷۳ پس لرزه در شهرستان دشتستان به ثبت رسیده که از این تعداد ۴ پس لرزه بالاتر از ۴ ریشتر اعلام گردیده است. گفتنی است در این حادثه ۷نفر کشته شدند که سه نفر از آنها بومی منطقه نبودند و ۴نفر دیگر از اهالی شهر برازجان و روستای دهقاید بودند. همچنین ۲۱۰نفر در این حادثه مجروح شدند و ۳۰۰ واحد مسکونی نیز تخریب گردید. گفتنی است بیشترین خسارت وارده بر دیوار خانه ها می باشد که اکثرن تخریب شده و گاهی ترک خوردگی دیوار ساختمان منازل وتخریب کامل چند منزل مسکونی مشاهده می شود. این زمین لرزه در مجموع ۷۳ میلیارد تومان خسارت مالی برجای گذاشت. ترس، اضطراب و دلهره در بین شهروندان با توجه به گذشت چند روز از زمین لرزه همچنان نمود دارد به گونه ای که برخی خانواده ها همچنان در کمپ ها و چادرها به سر می برند. کمپ هایی که از سوی هلال احمر جهت آسیب دیدگان در مدارس و استادیوم برازجان نصب گردیده که این خود برای خانواده ها مشکلاتی را ایجاد نموده است. ازجمله باز شدن مدارس و حضور دانش آموزان در کلاس های درس و حضور خانواده ها در کمپ ها!! که با اعتراض شدید خانواده ها و درگیری با نیروی انتظامی و هلال احمر انجامید که به جمع آوری چادر ها منجر شد و بعد از گفت و گو با آسیب دیدگان در نهایت راه به جایی نبرد و چادرها در همان مدارس مجددن نصب گردید!!
برازجان؛ فاقد زیرساخت های مناسب شهری
یک دسته از عوامل ساختاری زیربنایی هستند که بهم پیوسته می باشند و پایه و اساس یک ساختمان و در صورت بزرگتر یک شهر را تشکیل می دهند. زمانی که گسست، کمبود و یا فقدان ارتباط و یکپارچگی در یکی از این عوامل ایجاد می شود نظم تمامی عوامل را به هم می ریزد و تبدیل به فاجعه می گردد. سیل سال گذشته و زلزله امسال در برازجان، این سوال را مطرح می کند که آیا شهری با وسعت برازجان دارای زیرساخت های مناسب شهری می باشد یا خیر؟ دکتر محمود جمهیری، دکترای تخصصی شهر سازی (طراحی و برنامه ریزی شهری و منطقه ای) در این خصوص بیان کرد:”باید توجه داشته باشیم که شهر برازجان همانند اغلب شهرهای میانی کشور دارای سابقه ای طولانی است. و از این جهت در زمان شکل گیری آن زیرساختهای امروزین مانند خیابان های ماشین رو و لوله کشی آب و انتقال نیروی برق و ولوله کشی گاز وجود نداشته و در نتیجه شهر در زمان خود و با سیستم های دوران خود شکل گرفته است.” وی افزود:” بنابراین در دوره های جدید که برای شهر طرح تهیه شده تلاش گردیده است تا آن بخش از شهر که در گذشته فاقد زیرساختهای نوین و مدرن بوده اند را به نحوی در آن طراحی نموده و شکل شهر را اصلاح کنند. تعریض معابر و اصلاح هندسی آنها، تعیین ضوابط برای ساخت و ساز در بافتهای گذشته و سایر موارد در همین راستا نیز بوده است.از این لحاظ شهر همچنان فاقد زیر ساختهای مورد انتظار  شهرسازی است و کمبودهای فروانی در آن مشاهده می گردد. بهسازی و نوسازی این زیر ساختها لازم و ضروری است.”
دکتر جمهیری در خصوص بلایای طبیعی گفت:”بلایای طبیعی که دارای انواع متعددی هستند و در جهان چهل نوع آنها شناخته شده است که در ایران حدود سی نوع بلایای طبیعی شناخته شده احتمال وقوع دارند و از این جهت ایران یکی از چند کشورهای سانحه خیز جهان محسوب می شود. این بلاها با احتمال کم ولی با تخریب فراوان بروز می کنند و جلوگیری از آنها کاری پیچیده و دشوار است. نیاز به صرف هزینه داشته و معمولا نیز نیاز به تکنولوژی خاص دارند. پیش بینی این حوادث اغلب با مشکل مواجه است و امکان آن بخصوص زلزله سخت و دشوار است. حفاظت ساختمانها و ایمن سازی آنها، مقاوم سازی بناها در مقابل زمین لرزه ها و همچنین ایجاد زیر ساختهای مناسب برای فرار از حوادث، ایجاد و مکان های لازم برای امداد و نجات و همچنین ایجاد تاسیسات و تجهیزات مناسب در شهر ها از جمله موارد کاهش بلایای طبیعی است.” وی در خصوص مشکلات برازجان در زمان بلایای طبیعی افزود:” با توجه به آنکه پس از زلزله بحران بوجود می آید. ترس و وحشت ساکنان منطقه زلزله زده را در بر می گیرد امداد رسانی امری بسیار ضروری و واجب است. بحرانهائی مانند تخلیه، توزیع کمک رسانی، امداد و نجات، اسکان بازماندگان، بهداشتی، اعزام و معالجه مجروحان، انتقال نیرو و آب و … داشتن مکانهائی برای کاهش این بحرانها و آموزش ساکنان برای استفاده صحیح از آنها امری مهم است. مهمترین مسئله در اینجا آموزش ساکنان برای فرار از بلایا و دسترسی به جای امن است. تنها وجود مکان هائی برای پدافند غیر عامل کافی نیست. مکان های پدافند غیر عامل می تواند پارکها ، فضاهای باز و فضاهای جمعی و عمومی شهر باشد. البته از این جهت اغلب شهرهای ما فاقد فضاهای باز مناسب و کافی هستند و از این جهت  شهرها به شدت در معرض خطرهستند. یک توصیه مهم به طراحان شهری و شهرسازان و برنامه ریزان شهری و همچنین مدیران و سیاستگذاران شهری این بوده است که همواره در اغلب نقاط شهر فضاهای باز را در نظر بگیرند. این فضاها علاوه بر اینکه می توانند به عنوان یک فضای بکر مورد استفاده های مختلف باشند در اینگونه موارد فضاهای مناسبی برای پدافند غیر عامل می باشند. شهر برازجان نیز از این جهت دارای مشکل است و لازم است در این زمینه اقداماتی صورت گیرد.”
نبود قطعیت به معنای واقعی!
در حادثه ی سیل سال گذشته ی برازجان، خسارت های زیادی به این شهر وارد شد. نبود همکاری و مسئولیت پذیری مناسب در بین بعضی مسئولین نتوانست این خسارت ها را باوجود گذشت یکسال از آن جبران نماید. زلزله امسال نیز نگرشی که مبنی بر بی مسئولیتی بعضی مسئولین ایجاد شده بود را قوت بخشید. “باور” به معنای درنظر گرفتن چیزی به عنوان واقعیت است. زمانی که مسئولی به این باور نرسیده باشد که عهده دار مسئولیتی در قبال شهروندان می باشد، تمامی فعالیت های خود را بدون در نظر گرفتن وجدان کاری و اخلاقی صرفن جهت بهره برداری از مثلن پروژه ای به نام خود به اتمام می رساند. نمونه ی بارز آن بیمارستان شهید گنجی برازجان می باشد که حسنوند؛ استاندار قبلی بوشهر بدون در نظر گرفتن کارشناسی، اقدام به افتتاح آن نمود و یا مورد دیگر می توان به بی مسئولیتی خرمی؛ فرماندار شهرستان دشتستان در جریان زلزله اشاره نمود. فرمانداری که عملن در این حادثه هیچ نوع نقشی را نپذیرفت و در ساده ترین شکل ممکن، آگاهانه بار مسئولیت را پس زد! یا مسئولین دیگری که با عدم برنامه ریزی مناسب جهت توزیع چادرها، نبود حس همدردی با آسیب دیدگان(به مسافرت و کوهنوردی رفتن برخی مسئولین) و عدم توجه کافی به رفاه حال شهروندان و دهها مورد دیگر باعث ایجاد حس بی احترامی به یک شهروند آسیب دیده شدند! در سیل سال گذشته و زلزله امسال، هیچ چیز با قطعیت به انجام نرسیده و مردم در بازی با این عدم قطعیت ها زندگی می کنند! نبود شیوه ی پرداخت مناسب با بحران، عدم خروجی های یکسان و با تصمیم گیری صحیح، نبود قطعیت در برنامه های مسئولین و سردرگمی ستادبحران از جمله این موارد است.
زلزله در نماد هویت برازجان!
زلزله؛ به ۳۰۰ واحد مسکونی در دشتستان خسارت وارد کرد. بیشترین خسارت در محله های علی آباد، حسین آباد، دهقاید و حدفاصل بین بازار روز تا چهارراه مخابرات بود. بازار سرپوشیده یکی از قدیمی ترین قسمت های شهر می باشد که نماد فرهنگ و هویت منطقه است. قسمتی از سقف و دیوارهای این بازار در جریان زلزله اخیر تخریب شد. مهدی بسارده؛ یکی از اعضای جامعه کنشگران مدنی برازجان که مسئولیت اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان بوشهر را عهده دار می باشد، با توجه به زلزله اخیر و خسارت های وارده به بازار سرپوشیده و اهمیت دادن بیشتر به این بازار گفت: “حفظ مسیر بازار قدیمی به عنوان ستون فقرات کالبدی و عملکردی بازار روز، ایجاد محور قوی خرید و گردشگری، ایجاد رقابت با بازارهای منطقه چه در سطح استان و چه استان های مجاور و… ارزش بازار روز را دو چندان می کند که متاسفانه تا کنون مورد توجه ویژه چه از طرف مالکان و چه مسئولین قرار نگرفته است.” وی افزود: “با توجه به زلزله اخیر برازجان هرچند لطمات و آسیب هایی به سازه و بخش استحکامی بازار وارد نشد اما تاثیرات مخرب خود را مطمئنن برجا خواهد گذاشت. خصوصن زیباترین بخش بازار که می تواند سقف چوبی و چندلی و دربهای تخته ای آن باشد که مسئولین تا کنون توجه ی ویژه ای به آن نداشته اند لکن این امر می طلبد که جهت جلوگیری از وارد آمدن خسارت به نماد فرهنگی برازجان مسئولین خصوصن فرمانداری و شهرداری توجه بیشتری به این بخش داشته باشند.”
مرده گی در نهادهای غیردولتی!
از گذشته های دور همکاری و تعاون و کمک رسانی بین انسان ها در زمان وقوع حادثه ای وجود داشته و دارد. این همکاری در شکل ها، نام ها و قالب های گوناگونی ایجاد می شود. از صورت های آن می توان به همکاری مردم با خود مردم، نهادهای دولتی با مردم، نهادهای دولتی با غیردولتی و ان جی اوها، خیریه با مردم و… اشاره نمود. در زمان وقوع زلزله در برازجان، با توجه به خسارت ها و آسیب شهروندان نیاز به همکاری بین بعضی نهادها به شدت احساس می شد. اصغرحسام مقدم یکی از اعضای جامعه کنشگران مدنی برازجان و معاون شعبه موسسه خیریه مردم نهاد آبشار عاطفه ها در خصوص همکاری نهادها با یکدیگر در زمان وقوع زلزله گفت:” در زمان زلزله ما هیچ اثری از فعالیت و همکاری مسئولین دولتی با خیریه ندیدم و تنها خانم حسینی یکی از اعضای شورای شهر با لودر شخصی به همکاری با خیریه پرداخت.” وی در خصوص دیگر خیریه ها در شهر برازجان گفت:”خیریه ها در برازجان تنها دارای نام و تابلویی می باشند که حتا بعضی از آنها به جمع آوری تابلوهای خود نیز اقدام نموده اند. خیریه ها در جریان زلزله نه کمک مالی و نه معنوی و نه حتا فعالیتی داشتند. تنها خیریه آبشار عاطفه ها و هیات بنی هاشمی برازجان به کمک آسیب دیدگان شتافتند. این دو نهاد که در یکدیگر ادغام شده اند حدود ۹۰درصد از محله ی علی آباد و محلات دیگر را آواربرداری نمود. همچنین سرکشی و نصب چادر ها و همکاری با رئیس هلال احمر از فعالیت های هیات بنی هاشمی وخیریه آبشار عاطفه ها می باشد.” گل چمن یکی از اعضای هیات بنی هاشمی برازجان در خصوص فعالیت ها و کمک های خود به مردم آسیب دیده گفت:” اولین فعالیتی که اعضای هیات با همکاری خیریه آبشار عاطفه ها انجام داد بازگشایی خیابان چهارراه مسکن تا بیمارستان بود. مرحله بعد آسیب شناسی محله هایعلی آباد، حسین آباد، قلعه، خضر و راهدار، عکس برداری از خرابی ها، کارشناسی و نام نویسی آسیب دیدگان جهت گزارش و کمک رسانی به آنها، آوار برداری مناطق آسیب دیده بود.” وی افزود:” این هیات علاوه بر محله ی علی آباد، محلات حسین آباد و دخانیات را نیز تا حدودی آوار برداری نمود و در سه شبانه روز اقدام به نصب چادرها جهت آسیب دیده گان کرد.”
************
برازجان در دوسال متوالی بلایایی را متقبل شد و این بلایا خسارات جانی و مالی زیادی برای شهروندان در بر داشت. امید می رود در سال های جاری تمامی نهادهای دولتی و غیردولتی که حضور آنها در این فاجعه ها در برازجان احساس نشد به همکاری و تعامل با یکدیگر بپردازند و حضور ان جی اوها، خیریه ها، نهادهای مردمی و دولتی و… نسبت به سال های گذشته پررنگ تر گردد. همچنین انتظار می رود فرهنگ عمومی شهری در خصوص استفاده از کمک ها، آموزش مقابله با بحران و همکاری با نهادهای دیگر افزایش یابد و مسئولین به برطرف نمودن مشکلات زیرساخت های شهری و رعایت اصول ایمنی ساختمان ها بپردازند.

 

 

 

 

 

۹
بیمارستانی که خود بیماربود!
ندا کشاورز

درشهرستان چند ده هزارنفری برازجان سالهاست که مردم از بیمارستان کهنه وقدیمی ۱۷شهریوربه سطوح آمده بودند ونیازشهربه بیمارستانی بزرگتر، مجهزترومناسب ترگوش فلک را کرکرده بود!تااینکه بیمارستان جدیدبا وعده وعیدهای فراوان وادعاهای فراوان و پر طمتراق مسئولین مبنی براینکه بیمارستان با آخرین متدهاوفاکتورهای بین المللی ساخته شده است افتتاح گردید.ادعاهای مسئولین امروتبلیغات فراوان وبرق آن ربان قرمز دل هربیننده رامی ربود،چه بساآنهاکه سالم بودندنیزباشنیدن توصیفات بیمارستان جدیدهوای بیماری به سرشان میزدکه خلاصه به هرنحوی که شده بیمارستان را ازنزدیک دیده رعایت فاکتورهای بین المللی راازنزدیک ببینند!دیری نپائید که بااولین بارش باران رعایت فاکتورهاومتدهای روزدنیاازسقف بیمارستان چکه کرد!وچشم نه تنها بیماران که تمام مردم شهروکشوربجمال این همه زبان بازی وادعاهای کذب روشن شد.اکنون نیزبا زلزله ای ۷/۵ ریشترترک خورده است. آن سوی شهرنیزقسمت هایی از بیمارستان مادروکودک “مهر” با زلزله ای که در کشوری نظیر ژاپن آب از آب در آن تکان نمی خورد فروریخت.شاید سال ها در ذهن مردم بماند که آوار مهر چگونه بر سر نوزاد تازه متولد شده ای فرو ریخت و جانش را گرفت.داغ این ننگ وبی مهری مسئولین به مردم اما با هیچ زلزله ای فرو نخواهد ریخت.با آوارها و ترک های بیمازستان مادر و کودک مهر برازجان و شهید صادق گنجی چنان بنای عظیمی از بی مسئولیتی و بی کفایتی مسئولین امر در ذهن مردم این دیار بنا نهاده شد که چکه کردنش سخت دشوار می نماید.ظریفی اختلاس ها و باندهای فساد اقتصادی در دولت های نهم ودهم را تروریسم اقتصادی می نامید . حال قربانیان این آوارها و آثار برجای مانده بر مراکز در مانی را باید قربانیان تروریسم اخلاقی و انسانی نامید.!آیا این حوادث آژیر سقوط آزاد اخلاق و انسانیت است!؟
انصافا انگیزه کسب قدرت وثروت بسیارپیچیده است و درک احوال کسانی که فقط ردپی کسب ثروت و مال اندوزی اند بسیار دشوار است .افرادی که برای ثروت مند شدن حاضرند دست به هر کاری بزنند هر حقی را برای خود قایلند ، دیوار بی وجد انی تا چه حدی باید بلند باشد که به غیراز خود و خواسته های بی حد و حصر خوددیگران را ندید !چرا بیما رستانی که چند ماه از افتتاح آن گذشته باید آب گرفته و ترک خورده باشد؟آیا جز این است که اخلاق ، انسانیت ، احترام به حقوق دیگران و … را از ملات آن گفته اند یقینا در ساخت این بنا مصالح مرغوب بکار گرفته نشده است .یعنی آقا زاده ای به عنوان پیمانکار پول بیت المال را گرفته و باتغلب و صرف هزینه ای کمتر مکانی ناایمن را تحویل داده و مابقی را حق خود دانسته تا اگر بیماری در این مکان دردش صدچندان می شود،اما خود او چندبرابر بیش از آنچه که باید سود برده باشد.!!آنچه مسلم است اینکه باید پذیرفت که چرخ قوانین ومقررات نظارتی در این مملکت خوب نمی چرخد.و آلوده شدن مدیران وناظران به فساد اقتصادی باعث کم رنگ ویا بی رنگ شدن تعهد اخلاقی ،ملی و اجتماعی در فرد فرد جامعه گردیده است.فراگیر شدن آن باعث گردیده تا مافیای اقتصادی گسترش یافته ودراین بین عرصه را بر کسانی که بخواهند سالم عمل کنند تنگ نماید ویا آنان را به کلی از از این ورطه کنار بگذارد.مفسدین اقتصادی در همه جای جهان وجود دارند، اما تفاوت انها با ما در سیستم نظارتی است ،که اجازه نمی دهد فقدان شرافت فردی و تعهد اجتماعی افراد به سیستم اقتصادی و نظم اجتماعی آسیب وارد کند.در اینجا نیز انچه باعث شده است که یک ترازدی بزرگ اتفاق بیفتد عدم نظارت لازم و عدم آنالیز شخصیتی افراد برای انتصاب در مشاغل کلیدی است.به این گونه که چرا اگر به هر دلیلی ساخت بیمارستانی که باید نیازهای مردم این دیار را تأمین کند به یک پیمانکار غیر بومی سپرده می شود مسئولین استانی اجاز می دهند که تا این حد بی کیفیت ساخته شود؟.بهداشت و درمان ،راه و شهرسازی،استانداری و فرمانداری دشتستان در این بین چه نقشی را ایفا کرده اند.!؟آیا این مسئولین از نحوه ساخت این مکان اطلاع داشته اند؟اگرجواب منفی است که وامصیبتا !! واگرآری چرا اجازه داده اند که به این صورت ادامه پیدا کند ؟در این استان رسانه های زیادی اعم از نشریات مکتوب و سایت های مجازی وجود دارند.چرا به مردم اطلاع رسانی صورت نگرفت؟ناظرانی که این بیماستان را تحویل گرفته اند ،اکنون در مقابل وجدان خود و مردم چه پاسخ می دهند؟ بهداشت و درمان استان چرا باید چنین مکانی را تحویل بگیرد؟آیا ساخت ، تإیید ناظران و تحویل گرفتن چنین مکانی از طرف مسکن وشهرسازی و بهداشت درمان استان را باید خیانب در حق مردم و بیماران نامید یا جنایت!؟ آیا خیانت به غبر ازا ین است که از اعتماد مردم سوء استفاده کرده و با صرف هزینه های بیت المال مکانی را به عنوان ایمن ،پیشرفته و هم تراز با استانداردهای جهانی به مردم معرفی کرده و به مردم اطمینان داد و بعد واقعیت چیز دیگری باشد. و بعد مصدومین زلزله به ناچار بر روی تخت های بیمارستان و در محوطه بیمارستان به سر ببرند.اگر این خیانت است که در بطن آن جنایت هم صورت گرفته و آن هم که تعدادی از جان باختگان حادثه در زیر آوار بیمارستان جان سپردند.حال کدامیک باید پاسخگو باشند، عاملان یا ناظران این امر؟ آیا در این زمینه اقدامی هم صورت گرفته است؟ در این بین مدعی العموم کجاست؟جای بسی تعجب است که دادستان محترم به جابه جایی یک نقطه روزنامه نگار می پردازدو سال ها او را مورد عتاب و خطاب قرار می دهد ولی تاکنون در رابطه با این مسإله هیچ واکنشی نشان نداده است! دادستان محترم آیا انجام چنین اقداماتی و سوء استفاده از اعتماد مردم که باعث سلب اعتماد آنها به مسئولین و ضربه به نظام جمهوری اسلامی می شود جرم است، یا قلم نویسندگان و روزنامه نگارانی که هرچه گفته و می گویند از سر دلسوزی برای این شهر و دیار است و ذره ای منفعت طلبی ندارد،و بیشترشان با اندک درآمدی که دآرند روزگار می گذرانند؟.بپذیریم که در فقدان مسئولین بالیاقت ودلسوز ،آزادی رسانه ها در پرداختن به مشکلات و معضلات و طرح سئوال از آنان که باید پاسخگو باشند خود می تواند جلوی بسیاری از انحرافات و کج روی ها را بگیرد.اگر دادستانی اعلام جرم و بازخواست روزنامه نگاران را وظیفه خود می داند پس این حق پایمال شده مردم دشتستان در داشتن بیمارستانی مناسب و در خور شإن که در ان بهبود یابند و نه مجروح و مقتول را نیز وظیفه خود بداند و علیه عاملان و ناظران این مسئاله اعلام جرم نماید.آن چه غیر قابل انکار است اینکه این بار بر دوش مسئولین بهداشت و درمان استان و راه و شهرسازی ،استاندار و…سنگینی می کند.شما مسولین درابتدا باید پاسخگوی وجدان خویش و در بعد اعتماد وحق از دست رفته مردم این شهرستان باشید.
کاراز این فریادها بگذشته در دوران ما
برمزار آدمیت باید اکنون شیونی
شب دراز است و حکایت زین جماعت بی شمار
ای خوشا مستانه تا صبح قیامت خفتنی

 

 

 

 

 

۱۰
تیری به قلب دشتستان
نقدی به سفر ریاست محترم جمهور به منطقه زلزله زده برازجان
آرزو ایمنی

آقای رییس جمهور تردیدی بر هوش، ذکاوت و تفکر شما نیست هرچند در یک لحظه با آگاهی از زلزله دشتستان تصمیم به سفر گرفتید اما عجبا که طراحان سفر جنابعالی به بوشهر که از قضا بیشتر از مخالفان شما بودند اندکی به این نیندیشیدند که یک شخصیت عالیقدر نظام برای تسلی خاطر مصیبت دیدگان و کسانی که از آن بلا آسیب های مالی فراوان دیده بودند می خواهند به شهری وارد شوند که از روزگاران گذشته از بلایایی چون قطحی، خشکسالی، جنگ، بیماری و غیره آسیب های فراوان دیده، رنج ها کشیده و اخص کلمه، خانمانسوز بر جای مانده اند.
آقای استاندار و مدیران پروژه ی بیمارستان شهید گنجی و یحتمل همفکران آنها فراموش کردند که در برابر آن مقام ارجمند در برازجان وظیفه میزبانی دارند، قابل قبول است که تشریف فرمایی ریاست جمهور در حقیقت برای حضور در یک مجلس ترحیم بود اما این مطالب و اینکه تصمیم سفر به استان بوشهر بسیار ناگهانی و غیرمنتظره و غیر قابل تدارک پیش آمد گمانه زنی مردم است اما هیچ یک از این موارد و شاید مسائلی دیگر نباید موجب شود تا ریاست مملکت به یکی از محروم ترین شهرهای ایران مسافرت نمایند و مسئولان استانی اجازه ندهند مردم به شخصیتی که در انتخابات برای پیروزی اش نذر و نیاز کردند و گوسفند کشتند بتوانند حضور سبزش را مغتنم دانسته و ده ها درد، کمبود، نداری، کاستی ها، تبعیض ها، بی عدالتی ها و…و…و… را با ریاست اداره مملکت به سخن بنشینند. آقای رییس جمهور من به عنوان وامانده دانشگاه آیا حق نداشتم مرد محبوب و منتخب مملکت را از نزدیک ببینم و دردهای پنهان و خواسته های نهانم را با شما چون پدر در میان بگذارم.
دست اندرکاران اجازه ندادند جنابعالی وارد برازجان شوید زیرا وحشت اعتراض به مسئولان کنونی استان و شهرستان را مدنظر داشتند آن ها به خوبی مسیر حضورتان به برازجان را تغییر دادند تا صدای مردمی که زیر بار ظلم و تبعیض، بی عدالتی و بی توجهی کمر خم کرده اند نشنوید اما سوال اینجاست که مگر ممکن است شخصیتی چون جناب آقای روحانی نتواند به فراست دریابد که چه کاسه ای زیر نیم کاسه است. چرا جنابعالی از آنان سوال نفرمودید که برازجان با آن پیشینه مبارزاتی که مرکز دشتستان است کجاست؟
“امیریه” (نویسنده می داند نام محله «امیر آباد» است اما من واژه امیریه را بیشتر می پسندم) محله ای ناآشنا برای مردم برازجان است که شخص بنده برای اولین بار نام آن را شنیده ام و باور نداشتم که در حاشیه ی برازجان محله ای  به نام «امیریه» وجود دارد اما آنچه که در این رهگذر ما را رنجیده کرد و قلبمان از این توطئه به درد آمد آنکه برازجان بعد از سال ها میزبان بلندپایه ترین مقام سیاسی نظام باشد ولی مردمش وی را نتوانند زیارت کنند و آنچه شایسته ی چنان حضوری بود را از نگاه خود و وظیفه ی میزبانی به جای آورند وجودمان مالامال از غم و اندوه شد، براستی چرا با برازجان و مردمش چنین کردند؟
و اما آقای حسنوند و همسویان شما بدانند که چنین تیرهای زهرآلودی گاهاً به قلب دشتستان شلیک شده است اما هرگز کارگر نبوده چون ما قرن هاست در برابر چنین هجمه هایی، مقتدر و پایدار مانده ایم و اگر مرده ایم ایستاده مرده ایم این را به خوبی بدانید.
می گویند آرش کمانگیر برای تعیین مرز ایران و توران بر بلندی رفت و تیر خود را در (چله) کمان نهاد و همه ی وجود و نیرویش را به لحاظ روحی به بازوانش منتقل نمود تا تیر را رها کند، چنان کرد و در دم جان به جان آفرین تسلیم نمود. تیر شما بر جان برازجان نشست و مردم خونگرم این شهر را برای همیشه شرمنده ی رییس جمهور و همراهانش نمود اما بدانید برازجان و دشتستان، این دیار کهن گرچه زخم خورده ی روزگاران است اما هم چنان قدرتمند و پایدار در کنار آبهای نیلگون خلیج فارس استوار و ماندگار خواهد ماند.

 

 

 

 

 

۱۱
خشم طبیعت، با قساوتی بی نظیر
احمد قائمی فرد

خشم طبیعت که با قساوتی بی نظیر توام است، تاریخ گذشته اکثر ملت های جهان را مملو از حوادث ناگوار و متعدد نشان می دهد. از آنجا که خشم طبیعت و عقل انسان همواره چون دو گلادیاتور با هم در نبردند. هر مردمی که کمتر موجد شرایط جدیدی هستند و قادر به دگرگون کردن نرم و قاعده موجود نباشند، سخت تحت تاثیر آن خشم قرار خواهند گرفت و الزامن باید در تب و لرزی همیشه گی روزگار سپری کنند تا جایی که چیزی از طعم زندگی برایشان باقی نمی ماند و همواره تاریخ زندگی اشان پُر از نبردهای شکست خورده، خواهد بود.
با خشم طبیعت نمی توان از سر ِ خشم برآمد و همواره با او در مدار ِ نفرت ماند؛ باید با ابزار عقل، خیلی از قیود طبیعی و مشکلات حیات را گسست و با تدبیر، به حاکمیت تقدیر پایان داد و فایق آمد. در هر جامعه ای در کنار هر مشکلات قابل رویتی، مشکلات ناپیدای دیگری نیز وجود دارند که چون ویروس های فعال نشده ای، به محض مساعد شدن شرایط و یا با شروع سوانح فعال می شوند و انسان های زمان خود را یا در اضطراب دوران متلاطم و مشوش می کند و یا نقش آنها را چون سراب محو و ناپیدا می کند. از آنجا که قدرت هر جامعه از درخشش تفکر است، ویژگی هایش که مایه حصول به دستاوردهای عظیم علم و تکنولوژی مدرن می شود، استقلال فکری افراد است که اساس رسیده به فهم علمی و تجربی می شود.
بنابراین باید به ایجاد مکانیزمی پرداخت که هر فرد از افراد جامعه به نسبت هوش و دانش و پشتکار و لیاقت ظاهر شوند و هر اشتهار نتیجه استعداد باشد. در یک جامعه تنها تهیه مکتوبات قانونی کافی نیست بلکه باید به ایجاد شرایطی پرداخت که بتوان برابری در مکتوبات قانونی را به برابری در شرایط اجتماعی انتقال داد تا مردم بتوانند آشکارا در مورد تصمیمات مسئولین پرسش و خرده گیری کنند و یا مخالفت کنند؛ بدون آنکه کسی در خطر آزار و تهدید باشد. در غیر این صورت هر روز برای یک ملت زوایای تاریک داستانی روشن می شود که یادآور شوربختی غریبی است که سالیانی چند بر جسم و جان مردم یک سرزمین ریشه می دواند. این وضع ِ شرایط زیستن در جامعه ای است که فردیت انسان در هستی توده وار گم می شود و نتیجه اش حیاتی تراژیک برای آن ملت است؛ مردمی که مسئولیت های متقابل فرد و اجتماع در آن رو به فراموشی می نهد، همواره باید در طول حیات خود در نوعی حسرت برای پیوستن جامعه ی خود به عوالم پاک و صادقانه به سر برند. در جهانی که سیطره ی سرنوشت و تقدیر بر عقل و تدبیر، رو به زوال است دیگر نمی توان با موعظه حسنه منشاء تمام مشکلات و بدبختی و محرومیت ها را بی مهری خداوند دانست.آموزه های فراوانی وجود دارد که عقل و تفکر منطقی را به جای احساس و عواطف قرار می دهد. در این اوضاع دیگر تقصیرات و کوتاهی ها تقدیر نامیده نمی شود و دیگر برای تبرئه و مسئولیت گریزی نمی توان با بستن نعل وارونه چتر تقدیر را بر سر مردم گشود.
بخشی از فشارهایی که بر مردم یک جامعه وارد می شود ناشی از توسعه ناهمگون و نوسازی نامتوازن و ناپایدار است، توسعه نامتوازن همواره بحران زاتر از توسعه نیافتگی است. به طور مثال: ماشین مثل موریانه به جان جاده ها و خیابان ها می ریزند ولی تعریض و توسعه و احداثی برای جاده و خیابان نیست، به این نتیجه می رسیم که پرداخت خون بها و دیه ی تصادفات سالیانه بیش از هزینه راه سازی یک کشور می شود. اعطای امتیاز آب برای بالا رفتن درآمد اداره مربوطه فراوان است ولی خود آب کیمیاست. وصول پول امتیاز برق یک لحظه، ولی دریافت کنتور برق انتظاری سالانه می خواهد. شعار کثرت ِ جمعیت داده می شود، ولی بخشی از بدنیا آمدگان در پارکینگ خانه و بیغوله ها و کوچه های گلی زندگی می کند در دنیایی که تمام ابزار و اسباب های اداره یک جامعه از دل نیازها بیرون می آید و ضرورت ها به ایجابشان محرز می کند و منافع فردی، تابع منافع جمعی است. سرمایه ملی غنیمت جنگی به شمار نمی رود که هر کس به دلخواه خود سهم گیری می کند و یا ندانسته با روزمره گی هزینه کردن آن بتواند شعار توسعه و برنامه سر دهد. وقتی در جامعه ای همه چیز در درون بافت مناسباتی و در زیر خاکستر رابطه مدفون شود، اکثر نهادهایش هم چون بیمارستان که استراتژیکی ترین آنها است، در برابر دشواری های مردم پا پس می کشد و در برابر بحران ها ترکش پر پاسخی نخواهد داشت و نور امیدی بر دل های افسرده و امید باخته نخواهد پاشید و همواره در بستر داوری در برابر زمان چون مدالی بر گردن پاچه ورمالیدگان در حرکت خواهد ماند.
موضع شه رخ نهی ویرانی است
موضع شه پیل هم نادانی است

 

 

 

 

 

۱۲
گریستن بر مظلومیت خویش
بیانیه انجمن هامون ایران درباره زلزله برازجان

فاجعه همواره وقایع پنهان را آشکار می کند. این بار در سالگرد «سیل»، «زلزله» بار دیگر پرده از سستی های موجود – ولی پنهان- برداشت. دشتستان مانند خانه ای بر روی آب با اندک لرزشی فرو می ریزد. با هر ویرانی عملکرد مسئولان و نهاد های مسئول بدون اغراق عیان می شود. اما این بار بیش از هر چیزی مظلومیت مردم دشتستان عیان گشت … هنوز صدای گریه ی حادثه دیدگان –که بر مظلومیت خود می گریند- به گوش می رسد.
ماجرای بیمارستان تازه تاسیس بدون شک کمتر از اصل فاجعه نبود. انجمن هامون ایران حادثه بیمارستان شهید گنجی را به شدت محکوم می کند، از استاندار و سایر مسئولین ذیربط می خواهد در برابر افکار عمومی پاسخگو باشد. همچنین این انجمن از کلیه نهاد های مدنی ، مستقل و رسانه ها می خواهد نسبت به پیگیری این مسئله اهتمام جدی بورزند.
انجمن هامون ایران ضمن ابراز همدردی با کلیه حادثه دیدگان، بار دیگر از حضور رییس جمهور محترم در مناطق زلزله قدردانی کرده و اعتراض خود را نسبت به برنامه ریزی ناصحیح این سفر اعلام می دارد. برخورد امنیتی استاندار پیشین بیشتر به برخورد با یک حادثه تروریستی شبیه است تا یک بلای طبیعی. جلوگیری از مصاحبه مسئولان و سانسور اخبار و اطلاعات بی شک از اعتماد مردم می کاهد و بر هراس آن ها می افزاید. این موضوع هرگز قابل قبول نیست.
انجمن هامون ایران وظیفه خود می داند، نسبت به پیگیری مشکلات حادثه دیدگان این فاجعه نهایت تلاش خود را کرده و وقایع را به اطلاع عموم برساند. در پایان از کلیه مسئولان و نهادهای مدنی می خواهیم همواره بکوشند تا عزیزان حادثه دیده فراموش نشوند.

 

 

 

 

 

۱۳
نامهربانی طبیعت بر سایه روستاییان
گزارشی تحلیلی، انتقادی «هامون» از حادثه زلزله ی اخیر روستاهای دشتستان
رضا شبانکاره

اشاره- هامون: هفتم آذرماه، یک روز بعد از سالگرد سیل دشتستان در سال ۹۱، و یک روز قبل از روز زلزله و ایمنی، یک بار دیگر طبیعت و زمین، نامهربانی خود را روانه ی دیار دشتستان و مردمانش کرد و نامهربانی خود را به رخ کشاند. در جریان سیل سال گذشته بنا به آمار رسمی جان ۵ نفر از دشتستانی ها را گرفت و در زلزله ی آذرماه امسال نیز دست کم جان ۷ نفر از دشتستانی ها را گرفت و ۲۱۰نفر زخمی و ۷۳ میلیارد خسارت از خود به جا گذاشت. البته قابل بیان است حال برخی از مجروحین وخیم گرازش شده است.
این گزارش قرار است این به نقاط روستایی و مشکلات پیش رو روستاییان از جمله وضعیت مناطق مسکونی، آسیب دیده گی باغداران و کشاورزان و زیرساخت های روستایی آسیب دیده ناشی از زلزله ی هفتم آذرماه ۹۲ بپردازد.
کشاورزی در وضعیت اضطراری!
به گزارش روابط عمومی اداره کل مدیریت بحران استان بوشهر، بر اساس برآورد اولیه بنیاد مسکن زمین لرزه ۷/۵ ریشتری عصر پنجشنبه هفتم آذرماه شهرستان دشتستان، به ۴۸ روستا و ۵شهر خسارت وارد شده است. بنا به گزارش انتشاریافته ی دبیرخانه شورای هماهنگی مدیریت بحران استان بوشهر، در بخش کشاوری نیز به زمین های کشاورزی، دامداری ها، مرغداری ها، چاه های کشاورزی، گلخانه ها، کارگاه های بسته بندی خرما و واحدهای تولیدی خسارت وارد شده است. محمدرضا چمنکار، عضو جامعه کنشگران مدنی برازجان در حوزه امور کشاورزی و باغات شهری در گفت و گو با هامون می گوید: «خوشبختانه با توجه به شدت و عمق زمین لرزه مورخه ۷/۹/۹۲ به دلیل استحکام ساختار بافت زمین در مناطقی که روی خط این زمین لرزه قرار داشته (برازجان و تعدادی از رورستاهای شمالی شهر برازجان) خسارت حادث شده در زمینه کشاورزی (خسارت به محصول، تاسیسات کشاورزی و…) اندک بوده و این خسارت های وارده معمولن شامل تخریب موتورخانه ها در بعضی از مناطقی بوده که روی خط این زمین لرزه قرار داشته اند، و همچنین خشک شدن چاه آّب خصوصن در روستای راهدار ناشی از شکاف بسترچاه و افتادن نخیلات مسن و بلند در این مناطق بوده است.» وی یادآور می شود: «خسارت های یادشده در واقع به عنوان خسارت های ملموس می باشد، ولی یکی از آثار مخرب زمین لرزه در کشاورزی، شوک ناشی از زمین لرزه به ریشه محصول بوده که علاوه بر اینکه این شوک به ریشه، باعث خشک شدن و از بین رفتن محصول و یا متوقف نمودن مرحله ی رشد می شود، باعث جدا شدن بستر خاک از ریشه هم می شود که آثار خسارت آن معمولن در محصولات زراعی چند روز پس از وقوع زمین لرزه مشخص و در نخیلات معمولن در زمان باردهی مشخص می شود که باعث ناباروری و یا کاهش عملکرد به صورت محسوس می شود. تخریب دیواره رودخانه های فصلی و چاه های آب، بسته شدن چشمه و قنات از جمله خسارت هایی بوده که به تعداد زیادی از باغداران که از این منابع جهت آبیاری باغات خود(نخیلات) استفاده می کردند، وارد شده است»
آسیب دیده گان مناطق روستایی – مسکونی و مشکلات پیش رو
بنا به گزارش تحقیقات میدانی گروه هامون، بیشترین خسارات به مناطق روستایی، به روستای دهقاید و راهدار وارد شده است.
در روز سه شنبه که از روستای دهقاید دیدن به عمل آوردیم، ابتدا به دهیاری و شورای روستا در خیابان اصلی مراجعه کردیم. افراد زیادی از مردم روستا برای پیگیری خسارت های وارده شده به سکونت گاه هایشان تجمع کرده بودند و نسبت به خدمات رسانی مسئولین شهری و روستایی انتقادات زیادی داشتند.
سیدمحمدحسین جعفری، از اهالی روستای دهقاید که برای رفع مشکلات ناشی از زلزله در حال گفت و گو با سرپرست دهیاری بود، در گفت و گو با «هامون» به شرح مشکلات روستا ناشی از زلزله پرداخت و گفت: «چادر جهت اسکان موقت و امن از مشکلات عمده ی روستاست. مردم با این وضعیت پیش آمده و باتوجه به تخریب هایی که در منزلشان اتفاق افتاده و با وجود پس لرزه های متولی در روزهای پس از زلزله ی روز ۵شنبه، دیگر احساس ایمنی و امنیت جانی ندارند»
جعفری، که در جریان زلزله هفتم آذر آسیب دیده بود، در پاسخ به پرسش هامون که از او درباره ی ارزیابی اش از سفر ریاست جمهوری به مناطق زلزله زده پرسیدیم، گفت: «من در وهله ی اول از ریاست جمهوری – دکتر حسن روحانی- بابت سفرشان به منطقه تشکر می کنم، ولی از استاندار (حسنوند) و فرماندار دشتستان و مسئولین شهری به شدت انتقاد دارم. به دلیل بدبین کردن مردم نسبت به دولت یازدهم و ریاست جمهوری، رییس جمهور را به محله یی بردند که محل نگهداری دام بوده و دارای سکونت شهری نیست» وی در ادامه گفت:«هدف استاندار و فرماندار، که دیگر در دولت یازدهم جایگاهی ندارند، نسبت به آوردن رییس جمهور در محله امیرآباد که ما نامش را هم نشنیده بودیم چیست؟!»
بسیاری از نشریات استانی، در جریان بازدید ریاست جمهوری از مناطق زلزله زده، حتا از این محله با نام روستای امیرآباد!! یاد کرده بودند. هم چنین تارنمای اتحاد جنوب با سفرتعجب انگیز روحانی به محله امیرآباد برازجان، در یک نظرسنجی از دشتستانی ها خواست تا با بلی یا خیر به این پرسش که آیا قبلن نیز نام امیر آباد که رییس جمهور را برای بازدیدبه آنجا بردند شنیده بودید؟ پاسخ دهند، ۹۰ درصد شرکت در این نظرسنجی گزینه ی خیر را انتخاب کرده بودند.
وحدانی، دیگر شهروند دهقایدی، از وضعیت رسیدگی به اهالی آسیب دیده روستا گلایه دارد و می گوید ما که آبمان قطع نشده بود و از تشنگی نمرده بودیم که بطری آب بین مان تقسیم می کردند، مشکل ما آسیب دیدگی به منزل سکونت امان است، به ما چادر نمی دهند، که از ترس پس لرزه ها …. راحت بخوابیم. ما حتا نامه به ریاست جمهوری نوشته ایم که شورای شهر و دهیاری از گرفتن نامه ممانعت به عمل آورند و می گویند به ما مربوط نیست!» یک پیرزن کهنسال دهقایدی وقتی می بینید در حال گرفتن گزارش مردمی در جریان زلزله ی اخیر هستم با من مشغول صحبت می شود و می گوید: «سرپرستی ندارم و دو فرزند بیمار هم دارم، در جریان زلزله هیچ حمایت و کمکی از من نکرده اند. حتا چادر هم به من نمی دهند…»
مرد میانسالی رو به من می کند و می گوید: «مسئولین شهری و روستایی فقط شعار می دهند، ۵ روز از زلزله گذشته، هیچ کمکی به ما نشده است. خودم در تلویزیون در اخبار شنیدم که آقای مظفر گفت: کوچه به کوچه، خانه به خانه سر می زنیم و چادر می دهیم. به جای آن که مردم به ما مراجعه کنند، ما به انها مراجعه می کنیم!» این شهروند دهقایدی در جواب به این ادعای این مقام مسئول کشوری گفت: «در صوتی که ما اهالی کوچه جانباز، شاهد ارایه ی این خدمات نبوده و نیستیم؛ با توجه به فصل سرما و ترک خورده گی عمیق خانه های مسکونی و پس لرزه ایی که اتفاق می افتد، امکان سکونت در خانه ها وجود ندارد و اکثر خانواده ام با توجه به فصل سرما، سرماخورده و بیمار شده اند»
امید بهزادی، ساکن روستای دهقاید که به دلیل ارزان تر بودن خانه، این جا را برای سکونت انتخاب کرده است، در محل دهیاری مشغول جست و جوی کارشناسان بنیاد مسکن و شهری سازی است تا از منزل وی برای جبران خسارت بازدید کند، وی که راننده ی تاکسی است، کارش را تعطیل کرده و در تکاپوی پیدا کردن کارشناسان بنیاد مسکن و شهرسازی است. وی ما را برای نشان دادن خانه های خسارت دیده و محلاتی که بیشتر خسارت دیده اند، همراهی می کند. وی می گوید: «هیچ مسئولی به ما رسیده گی نکرده است. منزل سکونت من ترک خورده گی بسیاری به آن وارد شده، و تا کنون نتوانسته ایم چادری برای اسکان موقت خانواده ام از مسئولین بدست بیاورم.» به همراه وی که محلات را بازدید می کنیم و خانه ها را مورد بررسی قرار می دهیم، محدود خانه هایی هستند که چادر با آرم هلال احمر دریافت کرده اند و خانه های دیگر هم که اگر دچاری دارند، دچار شخصی است.گرچه خانه های کامل تخریب شده، کم مشاهده می شود ولی ترک خوردگی ها و پس لرزه ها باعث می شود که ساکنان این مناطق مسکونی آن را برای سکونت ایمن ندانند، بسیاری از منازل که دیوارهای حفاظتی (حصار) منزلشان فرو ریخته است، خانه را قفل کرده و محل را ترک کرده اند. مردم از اینکه کارشناسان به آنها بازدید نمی کنند و خانه اشان را به لحاظ ایمنی و مقاومت در برابر زلزله بررسی نمی کنند و برای جبران خسارت و برآورد هزینه بازرسی نکرده اند، به شدت انتقاد دارند. از مناطقی که بازدید می کنیم، بیشتر، دیوارهای حصار منازل به طور کامل تخریب شده و همین عامل نیز باعث کشته شدن بیشتر افراد در زلزله ی اخیر بوده است. در حین بازدید متوجه می شویم، برخی از صاحبان منازل با رعایت اصول مهندسی و ساخت وساز مقاوم در برابر زلزله، در حال اقدام به بازسازی دیوارهای تخریبی هستند.
سرپرست دهیاری دهقاید چه می گوید؟!
مهندس عبدالرسول حیاتی- سرپرست دهیاری روستای دهقاید- که تنها سه روز قبل از وقوع زمین لرزه ی هفتم آذرماه به این سمت انتخاب شده بود در گفت و گو با «هامون» می گوید: «پس از زمین لرزه ارتباط تلفنی قطع شد، و من سریعن خود را به روستا رسانیدم. به دلیل بارندگی های چند روز قبل و خاکی بودن کوچه ها و معابر، متاسفانه برای اقدام رسانی کمک های اولیه، امکان تردد با وسائط نقلیه در ۸۰درصد کوچه های روستای دهقاید به دلیل رسوب گل و لای ناشی از بارندگی، وجود نداشت. نیروهای مردمی در غیاب نیروهای امدادی در ساعات اولیه، با وسایل ابتدایی آوار برداری را آغاز کردند. به عنوان مثال اجساد دو کودک که بر اثر فرو ریختن دیوار حیاط مدرسه ام سلمه، کشته شده بودند، در آنجا پیدا شد.» وی در ادامه افزود: «متاسفانه آسیب دیدگی علمک های گاز و نشتی های آن و فورار شدن گاز، محدودیت کمک رسانی و امدادرسانی را تشدید کرد؛ از همین رو ترس ناشی از انفجار و مشکلات دیگر باعث شد که امداد رسانی با ترس و با کندی صورت بگیرد. بعدن نیروهای اداره گاز دشتستان وارد منطقه شده و انشعاب های آسیب دیده را قطع نمود» وی در ادامه افزود: «اکثر تخریب ها شامل دیوارکشی های شمال به جنوب، بوده و همین دیوارها خسارت های جانی به شهروندان دهقایدی وارد کرده است که باید در راستای استحکام بخشی و بارسازی اصولی این دیوارها اقدام شود.»
زیرساخت های روستایی، آشنه پاشیل زلزله آذرماه ۹۲
منصور توفیقی، پیمانکار ساختمانی و راه سازی در گفت و گو با هامون درباره ی وضعیت مقاومت خاک روستای دهقاید در برابر زلزله می گوید: «میزان مقاومت خاک مهم است برای ساخت و ساز مناطق مسکونی و …، اما در جزیره و لجن زار هم ساختمان سازی های چند طبقه صورت می گیرد. هر احداثی مانند مجتمع های بزرگ، احداث بیمارستان و… با توجه به وضعیت وزنی، طبقات ساختمان، محاسبه، مقاومت، بافت و نوع و ساختار خاک که توسط آزمایشگاه های تخصصی انجام می شود، باید مورد ارزیابی قرار گیرد.» وی می افزاید: «براساس نوع زمین و مقاومت آن، زیرساخت های ساخت وساز انجام می شود، سازه را برا اساس مقاومت خاک طراحی و ترسیم می کنند». این فعال معماری و ساخت و ساز چند دلیل را از عوامل آسیب رسیدن ساختمان ها در اثر زلزله می داند: ۱- عدم اصول اجرا و نظارت مهندسی در ساخت و سازهای روستایی ۲- عدم نظارت صحیح و مستمر در ساخت و سازها. وی در ادامه می گوید: «بخشی از اجرا که شامل دیوار چینی- ملات سازی – بتن سازی و بتن ریزی است، بسیار مهم است و باید بر اساس اصول فنی انجام گیرد» توفیقی می گوید: «بیمارستان شهید گنجی و پل نظرآقا- دهقاید نمونه های برجسته ی چنین پروژه هایی است. وی اعتقاد دارد بیمارستان و پل تحت هیچ شرایطی نباید در مقیاس زمین لرزه ی ۷/۵ ریشتی آسیب و خسارتی ببیند.» این پیمانکار ساخت و ساز می گوید: «باید به شکل دقیق تر و با مشاهده ی همه ی قسمت های بیمارستان، وضعیت آن مورد ارزیابی قرار گیرد. اما از پل نظرآقا- دهقاید که بازدید کرده ام، می توان بگویم که بخش عمده و اساسی این آسیب مربوط به قبل از زلزله و به هنگام اجرای پروژه می باشد. ۱- ستون های پُل که هم اکنون مربوط به قبل از وقوع وقوع زلزله اخیر می باشد، بتن آن پوکیده و تخریب و میله گردهای پل اکسیده شده است.۲-دیواره های جانبی پل حرکت کرده و جابه جا شده ۳- تیرهای عرضی پُل جا به جا شده و ۴- نشست پل هم اتفاق افتاده است» توفیقی می گوید: «همه ی این موارد، باعث تخریب و ویران شدن پل در درازمدت می شود. از زمان احداث پُل نظرآقا- دهقاید، از زمان احداث آن، تمام ارتباطات ترانزیتی و تجاری منطقه و بارهای تراقیکی – ترانزیتی از مسیر همین رودخانه عبور می کند و اهمیت به سزایی دارد» وی می افزاید: «عواقب ناشی از تخریب این پل قطع ارتباط قسمتی از بخش شمالی دشتستان به مرکز شهر را به همراه دارد؛ طراحی، ترسیم، محاسبات فنی، اجرا و نظارت از مراحل مهم هر ساخت و ساز بزرگ می باشد.»
انتظار می رود با توجه به اینکه همواره دشتستان در دهه دچار سوانح طبیعی می شود، شایسته است مسئولین استانی و کشوری، با نهادهای نظارتی و نهادهای مردمی نسبت به فراهم ساخت زیرساخت های شهری و روستایی و برنامه ریزی شهری و فراهم ساختن پدافند غیرعامل در سطح شهرستان دشتستان اقدامات لازم را انجام دهند. این امر باعث می شود تا با جاری شدن سیل و زلزله، که با رعایت اقدامات اصولی می توان بسیاری از مشکلاتی که در سالیان اخیر متوجه این مناطق شده را برطرف نمود و دیگر شاهد تلفات جانی و مالی نبود. از دیگر سو بُعد روحی و روانی مردم نیز از سلامت کامل برخوردار خواهند بود.

 

 

 

 

 

۱۴
ما و زلزله
به بهانه ی زلزله ی ۷آذرماه ۹۲ دشتستان
احمد حیاتی

درست در زمانی که مردم دشتستان در حال بازگویی خاطرات خسارات سیل سال گذشته بودند و در سالگرد همان شب وحشت که سیل ویرانگر باعث  خسارات مادی و جانی بسیاری شد و تعداد زیادی از هموطنان عزیزمان را داغدار نمود و همچنین در همان ایامی که طبق روال هر ساله قرار بود مانور زلزله در مدارس کل کشور برگزار گردد ، به ناگهان وقوع یک زلزله شدید همه مردم و مسولین این شهر را غافلگیر نمود . زلزله ای که گرچه در کمتر از چند ثانیه تداوم داشت اما سایه وحشت را تا روزهای متمادی بر این دیار گسترانید و باعث داغدار شدن تعدادی از هم استانی هایمان گردید و همچنین خسارات زیادی را بر بسیاری از مردم تحمیل نمود . آنچه که واقعیت است این است که اتفاق غیر مترقبه ای مانند زلزله قابل پیش بینی نیست اما انچه که باعث تاسف است عدم آمادگی عمومی برای چنین حوادثی است . قطع تلفن ها و همچنین قطع برق در ساعت های طولانی و همچنین سردرگمی مسولین در ابتدای امر شاهدی بر این ادعا می باشد . عدم اطلاع رسانی دقیق و به موقع وپوشش نامناسب خبری از طرف صدا و سیما ( که متاسفانه ذاتی صدا و سیما شده است ) باعث بروز شایعات زیادی در بین مردم گردید. به عنوان مثال در زیر نویس خبر اعلام میشد که :(تعداد زیادی چادر و اقلام مورد نیاز بین زلزله زدگان توزیع شده در حالی که در عمل هیچ اقدامی صورت نگرفته بود ) . انچه که باعث تاسف کلیه مردم این شهر شد خسارات زیادی بود که به اماکن عمومی به خصوص بیمارستان تازه تاسیس این شهر وارد گردید . بیمارستانی که قرار است در بدترین حالت ممکن محکمترین جا و مکان برای کاهش اثرات بلایای طبیعی مانند سیل وانفجار و زلزله باشد . ( این وضع نگارنده را به یاد داستان افتتاح پل در زمان رضا شاه و برخورد وی با پیمانکار پل می اندازد ). همچنین تاسف بارتر اینکه یکی از تلفات حادثه مذکور بعلت  تخریب دیوار یکی دیگر از اماکن دولتی (دیوار مدرسه ام سلمه در دهقاید ) بود. مجموع این امور باعث می گردد که تدبیری اندیشه شود تا در آینده دستور العملی جامع و مدون بوجود آید تا این موضوع یعنی سراسیمگی و سردرگمی مسولین به هنگام وقوع چنین حوادثی به حداقل برسد . (اگرچه نگارنده بر این باورم که چنین دستور العملی قبلا موجود بوده ولی به این علت که از دید مسولین ما (آینده به این زودی ها نمیرسید )  به خود این زحمت را نداده اند که نیم نگاهی به آن بیندازند و یا مانور های آمادگی برای چنین روز هایی را برگزار نمایند . قدر مسلم اینکه زلزله اخیر با وجود بزرگی و شدتی که داشت ، اگر مسولین آمادگی بیشتری داشتند خسارات وارده چه از نظر روحی و چه ازنظر مادی بسیار کمتر می شد . به عنوان مثال با یک بازدید دوره ای از تاسیسات و ساختمان های دولتی و اعلام وضعیت استحکام آنها به افراد دارای صلاحیت میشد به راحتی از حداقل یک مورد تلفات جلوگیری کرد . همچنین همین مورد نیز  در مورد اماکن شخصی نیز اعمال شود . هم اکنون در شهر و روستا ها دیوار های زیادی وجود دارند که با کوچکترین حرکتی فرو میریزند و هر کدام از این دیوار ها بالقوه میتوانند باعث خسارات جانی بسیاری گردد . دیدن و شناسایی این اماکن سخت نیست اما متاسفانه فساد اداری و عواملی مانند شیوع رشوه بین مردم و افراد متولی این امر بسیار گسترده است . (یادمان باشد خیلی از مهندسین ناظر ساختمانها با دریافت مبلغی اقدام به تایید استحکام ساختمان و تاسیسات آن میکنند)اثبات این امر از نظر حقوقی شاید سخت باشد اما قابل انکار نیست وگرنه چه دلیلی دارد که یک ساختمان معمولی که توسط مالک ساخته شده کمتر از یک بیمارستان تازه تاسیس – که باید بالاترین سطح ایمنی را داشته باشد –  اسیب ببیند  . یا چه کسی میتواند پاسخگوی نشست پل (نظر آقا ) باشد . در حالی که این زلزله از نظر شدت جزء زلزله های شدید و بسیار شدید نبود .
اما راهکار هایی که به میتواند مفید باشد : اگر چه نگارنده در این زمینه تخصص لازم را ندارد بعضی از راهکار ها انچنان بدیهی است که نیاز به تخصص خاصی ندارد . به عنوان مثل نظارت از طریق  پلیس ساختمانی و ارائه آموزش های لازم به آنها و همچنین تعمیم این امر ( پلیس های ساختمانی ) در روستاها یکی از این راهکار ها می باشد . البته پر واضح است که در مقابل کم کاری و یا عدم گزارش صحیح یا گزارش نادرست این پلیس ها به هر دلیلی ( از جمله گرفتن رشوه که منجر به ارائه گزارش غلط  گردد) به شدت برخورد شود . به نظر نگارنده نقش چنین افرادی نباید فقط در ساخت و ساز های جدید باشد بلکه باید این افراد  بازدید دوره ای از ساختمانهای قدیمتر را در دستور کار قرار دهند و گزارش منظم در مورد بنا ها و ساختمانها  به مالکان حقیقی و یا حقوقی ارائه دهند و در مورد استحکام یا عدم استحکام به آنها هشدار لازم را  بنمایند و یک نسخه از گزارش را نیز در اختیار افراد صلاحیندار قرار دهند . این امر به سبب غیر قابل پیش بینی بودن حوادث ضروری بنظر می رسد . خوانند گان محترم حتما توجه دارند که منطقه ای مانند استان بوشهر و خصوصا این شهر نه فقط در زمینه حوادث غیر مترقبه مانند سیل و زلزله در معرض خطر می باشد بلکه به علت نزدیکی به نیروگاه اتمی بوشهر و همچنین سایت موشکی و انبار مهمات (موجود در نزدیکی شهر ) نیز در معرض خطرات بالقوه می باشد که میطلبد در این زمینه ها نیز آمادگی لازم بعمل آید .( یادمان باشد که آینده ممکن است همین الان باشد ، پس آماده باشیم )